English Version
This Site Is Available In English

گلریزان جشن بخشندگی

گلریزان جشن بخشندگی

سیزدهمین جلسه از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی لژیون سردار نمایندگی دانیال اهواز همسفران، به استادی همسفر ماهرخ، نگهبانی پهلوان همسفر مرضیه و دبیری دنور همسفر مهتاب در تاریخ 1403/08/07 ساعت 15:45 با موضوع (D.SAP) آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان ماهرخ هستم همسفر. از نگهبان جلسه، خانم مرضیه که به من فرصت خدمتگزاری در این جایگاه را دادند، تا آموزش بگیرم سپاسگزارم. با اجازه راهنمای خوبم خانم فریده؛ در مورد دستور جلسه DSAP، تجربه شخصی خودم را خدمت شما عرض می‌کنم. در ابتدای ورودم به کنگره، نسبت به مصرف Dsap خیلی واکنش نشان می‌دادم، مخصوصاً در زمان کرونا بود که با کنگره آشنا شدم و همیشه خودم و دو تا بچه کوچکم که، یکی از آن‌ها شیرخوار بود درگیر این ویروس شدیم از یک طرف خوب می‌شدیم و دوباره همه با هم مریض می‌شدیم؛ هرچه مسافرم به من می‌گفت Dsap استفاده کن بسیار مفید است، من مقاومت نشان می‌دادم و نمی‌خوردم و در انتها یک روز، مسافرم گفت اگر نمی‌خواهی بخوری آن را با آب جوش بخور بده و این را گفت و از در بیرون رفت. با خودم گفتم توی قابلمه ریختن DSAP سخت نیست، این کار را انجام می دهم امتحانش ضرر ندارد؛ بعد از بخور Dsap بلافاصله هم من و هم بچه‌هایم شروع به عطسه و سرفه کردیم و بعد از آن بچه‌ها شروع کردند به راه رفتن و من به آشپزی کردن مشغول شدم واین شد که بدون اینکه؛ دلیل را بدانم یواش یواش شروع به مصرف DSAP کردم؛ تا اینکه در ادامه، مقالات DSAP را خواندم و صحبت‌های جناب مهندس را گوش دادم و فهمیدم که، این ماده سرشار از املاح معدنی، ویتأمین و آهن است.

کودک من کم خونی داشت و بعد از مصرف Dsap آزمایش خون نشان داد که، کم خونی او برطرف شده است، خودم هم در زمان بارداری، پوستم دچار اگزما شده بود و بعد از استفاده DSAP خیلی اتفاقی متوجه شدم؛ که آن اگزما از بین رفته است. از پارسال هر وقت این دستور جلسه مطرح می شود، به مشارکت‌های دیگران دقت بسیاری می‌کنم؛ تا متوجه خاصیت‌های دیگر آن بشوم. همانطور که جناب مهندس می‌فرمایند: DSAP دارای شش نوع اسید است که این اسید‌ها در هیچ ماده غذایی دیگر به صورت یکجا وجود ندارد. دارویی است، ضدباکتری و ضدالتهاب که خیلی از بیماری‌هایی که، ما دچار آن شدیم در اثر التهاب و یا بر اثر ویروس است که سیستم ایمنی را درگیر می‌کند و DSAP باعث تقویت سیستم ایمنی می‌شود. امروزه خیلی از بیماری‌ها با DSAP  درمان دارد و قابل حل است؛ زیرا بدن از طریق آنزیم‌ها و اسید‌هایی که درون Dsap موجود است شروع به بازسازی و ترمیم می‌کند.

با توجه به اینکه، هفته گلریزان را در پیش داریم؛ اگر بخواهم راجع به این موضوع صحبت کنم همانقدر که این ماده روی من اثر گذاشت به همین میزان نیز؛ گلریزان روی من اثر داشت. من وقتی به کنگره آمدم بسیار کنجکاو بودم و مدام از راهنمایم سؤال می‌پرسیدم، مثلاً درباره معنای نشان‌ها و فلسفه جشن‌ها و‌ایشان وقتی، در مورد گلریزان و مشارکت‌های مالی که، اعضا انجام می‌دادند صحبت می‌کردند، من روی پای خودم بند نبودم که در این امر شرکت کنم؛ اما راهنمایم می‌فرموند که؛ فعلا شما سفر اولی هستید و نمی‌توانید شرکت کنید و باید صبر کنید و این موضوع مرا مشتاق‌تر می‌کرد، نمی‌دانم چرا ناامید و ناراحت نمی‌شدم که چرا نمی‌شود؟ من با خودم می‌گفتم من هم یک روزی در گلربزان شرکت می‌کنم. من رابطه خوبی با پول دارم وخیلی دوستش دارم ولی راستش را بگویم تا کنون نتوانسته ام پس انداز داشته باشم و همیشه سعی در خرج  کردن پول را داشتم. طوری هم نبوده، که بگویم هیچ وقت کم نیاوردم؛ ولی همیشه به خدا گفتم، خدایا مقداری به من ببخش که بتوانم مشکلی را حل کنم. در مورد کنگره واقعاً از خدا می‌خواهم خیلی بیشتر از پیش به من ثروت عطا شود؛ تا بتوانم خیلی کار‌ها را انجام بدهم. راهنمایم اولین باری که، می‌خواستند راجع به سردار و یا گلریزان صحبت کنند گفتند؛ جناب مهندس می‌گویند نداری اشکالی ندارد، اندازه یک آجر که می‌توانی کمک کنی همان یک آجر را کمک کن. این حرف برای من خیلی قشنگ بود؛ که هیچ وقت فکر نکنیم که پولی نداریم و یا اینکه؛ هیچ وقت قرار نیست باشد، همیشه می‌آید و خیلی بیشتر از چیزی که می‌خواهیم می‌آید.

برای بار اول که خواستم لژِیون سردار شرکت کنم با توجه به اینکه شاغلم، پس‌انداز کردم و تصورم این بود که، قسطی نیست و من باید نقد هر چه باشد، کارت بکشم؛ دقیقاً روزی که می‌خواستم بیایم، نامه پاداشم آمد که، هفت میلیون و نیم بود؛ من همیشه با خود می‌گفتم‌ ای کاش پاداش کارم را زودتر پرداخت کنند؛ چون من نمی‌توانم پس انداز کنم و هنوز کارت لژیون سردار را نکشیده، نامه پاداش روی سیستمم آمد، خیلی برایم جالب بود؛ وعده‌اش هم برایم قشنگ بود. امروز که این شال را گردن خانم مرضیه دیدم خیلی خوشحال شدم و گفتم این شال خیلی دلبری می‌کند و خیلی متفاوت است، شال‌های کنگره هر کدامشان یک جذابیت و نوری دارند؛همه شال ها نور خاص خودشان را دارند، هیچ کدام‌شان کدر نیست من از رنگی رنگی بودن شال‌ها خیلی دوست دارم و آرزو دارم خودم بتوانم تجربه‌شان کنم و از خدا می‌خواهم به من هم این فرصت را بدهد تا بتوانم خدمت کنم و خدمتگزار خوبی باشم و به قولی، استفاده کنم از این بستری که، مهیا شده است. خودم را می‌گویم؛ به خیال خود، فکر می‌کنم من خیلی مهربان هستم  وخیلی خوبم که، دو نفر از من تعریف می‌کنند؛ ولی واقعیت این است که، عمل من چیست؟ و این تعریف شاید در حضور من انجام شده باشد.

وقتی سی دی گوش می‌کنم،به نظرم می‌رسد که؛ من در یک جلسه تراپی رو در روی آقای مهندس یا استاد‌امین هستم و آن‌ها شخصاً به من توضیح می‌دهند؛ اصلاً فکر نمی‌کنم که در یک جلسه عمومی مطرح شده باشد؛ آنقدر که آن حرف‌ها به زندگی من به روحیات من و شرایط آن لحظه من نزدیک است. من در حقیقت خیلی مشکلات داشتم که با لجبازی بدترشان می‌کردم؛ برای جلسه مشاوره هزینه زیادی پرداخت کردم؛ که من را راهنمایی کنند، پولم را می‌گرفتند و دست آخر می‌گفتند؛ باید طرف مقابل هم بیاید حرف‌هایش را بزند؛ ولی در اینجا من وقتی می‌خواهم گله کنم، اصلاً راه گله‌ای نیست و آدم‌ها آنقدر از دیدن هم انرژی خوب می‌گیرند، شاد می‌شوند و لبخند‌هایشان به یکدیگر از جان و دل است که، یادشان می‌رود مشکلشان چیست؟ راهنمای خوبم خانم فریده همیشه من را به آرامش دعوت کرد و کسی بود که، در بدترین شرایط به من می‌گفت سی دی گوش کن حالت خوب می‌شود، برو بنویس فکرت آزاد می‌شود؛ چون فکرم همیشه من را هرکجا که می‌خواست می‌برد و با سی دی نوشتن دیگر این چنین نبود.

بیرون از کنگره وقتی می‌خواهی صحبت کنی، بایستی طرف مقابل آن شرایط را داشته باشد تا صحبت‌هایت را گوش کند بجز در فضای کنگره. در همین لژیون‌ها و در جلسات که می‌نشینیم حال خوبمان را به یکدیگر منتقل می‌کنیم، آرزو‌های خوب برای همدیگر می‌کنیم. باز هم درباره لژیون سردار؛ اینکه بخشنده باشیم و بخشندگی، به مقدار پولی نیست که می‌دهیم؛ بلکه توان واقعی ما در بخشش است. یک وقت‌هایی که، می‌نشینم دو دو تا چهار تا می‌کنم و هزینه زندگی‌ام را برآورد می‌کنم و می‌گویم دریافتی من، حقوق من یا درآمد من اینقدر باشد چه جور می‌شود؛ ولی خدا روزی رسان است، از چیزی نترسید مخصوصا؛ پرداخت پول برای کنگره به نظر من آسان‌ترین کار است. بخشیدن مال شاید سخت باشد؛ به خاطر اینکه ما در فکرمان آن را سخت می‌کنیم؛ ولی از مال بخشیدن آسان‌ترین چیز است، خداکند چیز‌هایی که می‌خواهیم ببخشیم همه مادی باشند.

مرزبان کشیک: همسفر زهرا، مسافر حسین
عکاس: همسفر لیلا رهجو راهنما همسفر زهره (لژیون دهم)
تهیه و تایپ: همسفر رقیه رهجو راهنما همسفر مریم (لژیون یازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر ملیکا خدمتگزار سایت

همسفران نمایندگی دانیال اهواز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .