جلسه نهم از دوره سوم جلسات لژیون سردار نمایندگی امام قلی خان با استادی راهنما همسفر مهسا، نگهبانی همسفر الهام و دبیری همسفر پریسا با دستور جلسه «وادی نهم (وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا میشود) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه 7 آبانماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را بسیار شاکر و سپاسگزارم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم؛ وادی نهم بسیار زیبا است و با درک این وادی خیلی از مسائل را میتوان حل کرد، در ابتدا ما از بُعد لژیون سردار به وادی نهم نگاه میکنیم چراکه وقتی کلمه به کلمه پیام آغازین وادی را میخوانیم دقیقاً این مطلب را حس میکنیم که همان رسالتی است که در لژیون سردار بر گردن تکتک اعضاء قرار دارد و آن رحمت ماورایی است که از آن یاد و در لژیون سردار شامل حال همه میشود.
وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا میشود، پیام برای کسانی که به دنیای تازه قدم نهادهاند و به خویش خویشتن توجه مینمایند بر شما واجب و ضروری است که از سخن به نقطه عمل حرکت بنمایید و بر زمین و سما توجه کنید با اندیشه ژرف خود به رحمت ماوراء ایمان راسخ داشته باشید و بدانید که پاداش شما دست همیاری شمارا خواهد داشت، آنگاه بذر نیکو بکار و یا تخم و دانه باارزش هم قوت کافی و هم سایبانهایتان برافراشته خواهد شد، پس آن کنید که فرمان است. در این مطلب بیان میکند که پیام برای کسانی است که به دنیای تازه قدم نهادهاند؛ یعنی کسانی که به آگاهی رسیدهاند، آموزش گرفتهاند و وارد لژیون سردار شدهاند.
استاد امین در سیدی فهم فرمودند: تمام نقاط عطف زندگی من جاهایی بوده که یکچیزی را فهمیدم؛ یعنی شکافتن انجام شد و شکافتن زمانی انجام میشود که شناخت به وجود میآید؛ این شناخت را چه کسانی پیدا کردند؟ کسانی که در لژیون سردار شرکت و پهلوان، دنور و سردار شدند؛ آقای مهندس در سیدی مثلث تشخیص فرمودند: اول ما باید شناخت داشته باشیم بعد تشخیص دهیم و در ادامه عمل کنیم، دقیقاً این وصف حال لژیون سردار است چراکه ما شناخت را پیدا میکنیم و بهوسیله آگاهیها تشخیص میدهیم که آن ثروت فقط برای جمعکردن نیست و ما باید با آن زندگی کنیم، ما نباید میوه کال باشیم که به درخت چسبیده است باید مانند میوه رسیده باشیم که راحت از درخت جدا میشود، این وصف حال کسانی است که به مال خودشان سفت چسبیدهاند و حاضر نیستند از مال خودشان دل بکنند که این افراد میوههای کال هستند چراکه هنوز آگاهی ندارند.
شرط شکافته شدن و فلق کسب آگاهی است و این آگاهی در لژیون سردار چیست؟ اینکه من از دلوجان ببخشم و به دنبال هیچچیزی نباشم، فقط یک حس خوب و حس بد بود که توانست برای من این قضیه را باز کند؛ چون حس فرمانروا است که به امواج فرمان میدهد و تمام آن نیروهای مثبت رو به قلب من وارد میکند و زمانی که وارد لژیون سردار میشوم اینجا سراسر حس مثبت است و حال چه اتفاقی میافتد که این حس مثبت در درون من به وجود میآید؟ امواج فرمان میگیرند و تمام خوبیها به سمت من جریان پیدا میکنند و زمانی که امواج مثبت به سمت جسم من در جریان باشند، سیستم خمر من فعال میشود.
آقای مهندس در سیدی مثلث محبت میفرمایند: باید محبت ما بهجایی برسد که بیکران شود و زمانی محبت بیکران اتفاق میافتد که من اول بتوانم به خودم محبت کنم و بعد به خانواده و خویشان و در ادامه به بیگانگان هم این محبت را داشته باشم؛ مثلث محبت در لژیون سردار کامل میشود، زمانی که من حالم خوب باشد، قطعاً حال عزیزان من هم خوب است و این امواج به آنها هم منتقل میشود؛ اما در مورد بیگانگان، هزینهای که من دارم در لژیون سردار پرداخت میکنم، نمیدانم چه کسانی استفاده میکنند؛ پس من محبت خود را بیدریغ به بیگانگان میدهم، در اینجا اضلاع محبت من در حال کامل شدن است و انسانهایی که به تکامل میرسند به عرش الهی نزدیک میشوند.
آقای مهندس با هر درسی که به ما آموزش میدهند، میدان عمل را باز گذاشتهاند که من بتوانم نشان دهم که آیا آن درس را یاد گرفتهام یا نه! قدرت و توانایی در دانستن و عمل کردن است، من زمانی میتوانم بگویم قدرت دانستهام بالا رفته که آن را انجام دهم و عمل به دانستهها آنها را زیبا میکند؛ در کنگره اولین چیزی که هر رهجو یاد میگیرد بخشش است اینکه خودتان، مسافرتان و اطرافیانتان را ببخشید تا به آرامش برسید، پس من اگر اینجا بخشش را یاد گرفتهام، حال باید در میدان عمل هم بتوانم بخشش داشته باشم میدان عمل لژیون سردار است و من فقط اینجا میتوانم نشان دهم آن بخششهایی که آموزشدیدهام را میتوانم عملی کنم.
وقتی انسانی تصمیم میگیرد که از مرحله تاریکیها بهطرف روشناییها برود، باید یکچیزی پرداخت کند و این نیست که بهراحتی بتوانیم از ضد ارزشها فاصله بگیریم و وارد ارزشها شویم؛ یعنی من اگر واقعاً میخواهم به سمت ارزشها حرکت کنم و از ضد ارزشهای خود فاصله بگیرم باید هزینه آن را پرداخت کنم، شاید کسی بگوید خیلی سخت است که من بخواهم در لژیون سردار شرکت کنم؛ اما وقتی وارد لژیون سردار میشوید، آنقدر نیروهای الهی کمککننده هستند که شاید در ابتدا سختیها سرازیر شوند؛ ولی وقتیکه شما مقاومت کنید و عزم راسخ داشته باشید نیروهای الهی به کمک شما میآیند که بهراحتی تعهد خود را پرداخت کنید؛ ولی اگر فکر کنم که هیچچیزی اتفاق نیفتاده و من هیچ خسارتی وارد نکردهام، این تفکر نابودکننده من است پس من میدانم خسارت به خودم، اطرافیانم، جامعه و همه وارد کردهام و اولین میدانی که به من دادهشده که بتوانم جبران خسارت کنم لژیون سردار است، انشاءالله که همه ما بتوانیم خسارتهای وارده را جبران کنیم، خدا به من هم توفیق دهد تا بیشتر از این خدمت کنم؛ چون هنوز احساس میکنم که تا ادا کردن دین خود خیلی مانده است.
مسئله دیگری که ما خیلی در لژیون سردار شنیدهایم این است که هرچه پرداختی داشتهایم بیشتر از آن را دریافت کردهایم، البته خواسته ما این نیست؛ ولی این اتفاق میافتد وقتی امواج طوری قرار میگیرند که درون من این حسهای خوب را ساطع میکند بیشتر از آن دریافت میشود، اگر شما به یک نفر حس خوب دهید و حال آنطرف را خوب کنید، متقابلاً آن حس خوب به شما برگردانده میشود؛ پس اگر کسی هم در جمع سردار این را عنوان میکند من بیشتر از آن چیزی که پرداخت کردهام، دریافتی داشتهام دقیقاً آن گردانهای است که میگردد و هر آن چیزی که شما ساطع میکنید در برگشت به خودت برمیگردد؛ پس ما اینجا چیزی را از دست نمیدهیم چراکه به فرموده حضرت علی ما باید طوری برای آخرت برنامهریزی کنیم که انگار همین لحظه قرار است بمیریم و طوری برای زندگی برنامهریزی کنیم که گویی قرار است صدسال دیگر زندگی کنیم، وقتی دو دو تا چهار تا کنیم میبینیم که شرکت در لژیون سردار شامل این تفکر میشود و من در لحظه انرژی میگیرم و آن چیزی هم که میدهم با خودم میبرم.
اکنون من درآنِ واحد هم حال را دارم و هم آینده را برای خود تضمین میکنم؛ پس هیچ بهانهای برای من نمیماند که بخواهم کوتاهی کنم و بگویم امسال در لژیون سردار شرکت نمیکنم و سال دیگر شرکت میکنم بهاینترتیب من سال دیگر دریافت میکنم و یک سال از دریافت خودم را محروم کردهام، در حال حاضر سفرهای باز است و من میتوانم از آن لقمهای بردارم و بخورم یا میتوانم بگویم نه! میل ندارم و وقتی برمیگردم دیگر سفره خالیشده باشد، هیچوقت نباید به فردا موکول کنم و بدانم که در هرلحظه باید طوری زندگی کنم که فکر کنم آخرین لحظه زندگی من است.
شاید برای من فردایی وجود نداشته باشد که بخواهم سال دیگر شرکت کنم یا سال دیگر اصلاً امکان حضور نبود؛ پس همان لحظهای که میتوانم هر آنچه در توانم هست بگذارم و در لژیون سردار انشاءالله خدمت خوبی داشته باشم، لژیون سردار آموزشی که دارد خیلی متفاوتتر از بقیه لژیونها است و واقعاً وصل به رحمت خداوند است چون بخشنده و مهربان بودن صفت خداوند است و در لژیون سردار همه بخشنده هستند و صد درصد دریافتها و انوار الهی بیشتر موج میزند.
تایپ: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر نازنین رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون یازدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهلا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی امام قلی خان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1810