English Version
This Site Is Available In English

بی توقع بخشیدن

بی توقع بخشیدن

یازدهمین جلسه از دوره چهارم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی دلیجان با استادی دنور همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر سعیده و دبیری همسفر زینب با دستور جلسه «D.SAP» روز چهارشنبه ۲۸ مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد. 

سخنان استاد

خداوند را شکر می‌کنم که یک‌ بار دیگر توانستم در کنگره حضور پیدا کنم و آموزش بگیرم. از ایجنت محترم و نگهبان لژیون سردار بسیار سپاسگزارم که من را لایق دانستند تا در این مکان باشم و از حضور تک‌تک شما آموزش بگیرم. همیشه وقتی در شعبه‌مان یک مهمان می‌آمد می‌گفت؛ من احساس غریبی ندارم و احساس آشنایی می‌کنم، فکر می‌کردم این یک جمله کلیشه‌ای هست؛ اما الان که این‌جا هستم باورم به جمله تنها پیوند محبت است که ما را به‌ همدیگر متصل نگاه داشته است، چند برابر شد، چون وقتی به شعب کنگره وارد می‌شوی احساس غربت نمی‌کنی. اگر بخواهم در مورد دستورجلسه بگویم، استاد امین در سال ۱۳۹۱ سیب‌های باغشان را جمع آوری می‌کنند و تبدیل به سرکه می‌کنند، اما به دلایلی می‌روند و تا یک‌سال نمی‌توانند به آن‌ها سر بزنند و سرکه‌ها تغییر ماهیت می‌دهند و تبدیل به D.SAP می‌شوند.
آقای مهندس ابتدا کاری را انجام می‌دهند و نتایج خوبی را از آن می‌گیرند و بعد تحقیق و آزمایش روی آن صورت می‌گیرد، مثل سفری که مسافران انجام می‌دهند تا اعتیادشان درمان شود ولی در کنار آن سایر بیماری‌هایشان هم درمان شده است. برای D.SAP هم همین اتفاق افتاد، ابتدا برای رفع مشکلات گوارشی مسافران استفاده می‌شد اما در ادامه به نتایج جدیدتری هم رسیدند. استاد امین مثال بسیار زیبایی زدند و آن این بود که وقتی از آنتی‌بیوتیک‌ها استفاده می‌کنیم مثل این است که یک استخر آب داشته باشیم و لجن‌هایی دور دیواره استخر را پوشانده باشد و این لجن‌ها خشک می‌شوند، اما از دیواره استخر جدا نمی‌شوند و وقتی مجددا آب بالا بیاید، جان می‌گیرند و سبز می‌شوند، اما D.SAP لجن‌ها را خشک می‌کند و از محیط استخر خارج می‌کند، یعنی عفونت‌های درون بدن ما با مصرف D.SAP کاملا از بین می‌رود و فواید بسیار دیگری دارد، مانند درمان زگیل تناسلی که اکنون دنیا از درمان آن عاجز هست و بیماری‌های گوارشی و حتی شوره سر و بیماری‌های دیگر با مصرف D.SAP قابل درمان است. شاید گمان کنیم قیمت D.SAP زیاد است ولی وقتی قیمت آن را با قیمت ویزیت‌های دکتر و داروها مقایسه کنیم، متوجه می‌شویم قیمتی ندارد.
مدتی است که دستورجلسات لژیون سردار با دستورجلسات هفتگی یکسان شده است، اما D.SAP چه ارتباطی با لژیون سردار دارد؟ من درمورد این موضوع فکر کردم و شخصا به این نتیجه رسیدم که یک سیب یا یک‌ انگور در شرایطی قرار بگیرد، به شراب و یا سرکه تبدیل می‌شود و در شرایط دیگری هم تبدیل به D.SAP می‌شود، این موضوع چه ارتباطی با لژیون سردار دارد؟ همیشه آقای مهندس به تقویت پایه‌های مالی خیلی تاکید می‌کنند و می‌گویند؛ پس‌انداز کنید و پایه‌های مالی‌تان را تقویت کنید، ولی اگر من فقط جمع‌کننده و نگهبان پول باشم، این پول هم برای خودم و هم برای دیگران و آیندگانم دردسرساز می‌شود. در دادگاه‌ها خیلی از پرونده‌ها به دلیل مشکلات ارث و میراث است؛ حالا اگر من پولی را که جمع کردم در راه درستی خرج کنم، در راه کمک کردن به دیگران یا عضویت در لژیون سردار و به هر طریق درست دیگری، گویی تبدیل به سیبی شده‌ام که قرار است به دیسپ شود که فواید بسیار خوبی برای دیگران دارد. کسی که می‌خواهد عضو لژیون سردار شود باید دودوتا چهارتا کند و ببیند حرف‌ جن درون را  گوش داده است یا حرف‌ روح درون را و اینکه بداند اندازه‌اش برای شرکت در گلریزان چقدر است، اینکه سردار یا دنور یا پهلوان بشوی مهم نیست، مهم این است که حد و اندازه خودت را بفهمی‌؛ نه کمتر و‌ نه بیشتر ببخشی، چون اگر بیشتر هم باشد تخریب‌های زیادی برای انسان دارد.

فصل پاییز فصل برگ‌ریزان است و درختان برگ‌های خود را بر زمین می‌ریزند تا زمین دوباره احیا شود، پاییز کنگره هم همینطور است، پاییز کنگره گلریزان است. یعنی هر شخص به اندازه توانش در آن شرکت می‌کند، ولی باید حواسمان باشد که بخشندگی‌مان به چه صورت است، بخشندگی من نباید به این صورت باشد که اگر‌ پنج برگ از من ریخت، توقع داشته باشم ده برگ به من برگردد، قطعا اگر اینطور باشد برنمی‌گردد یا زمانی است که ما بخشش می‌کنیم و می‌گوییم چون در کنگره رهایی مسافرمان را گرفته‌ایم و این فواید را برایمان داشته، من هم سردار یا دنور می‌شوم، این هم بخشش از روی ادای دین می‌شود و یا زمانی می‌بخشیم که چند برابر آن به سوی ما برگشته است و با این فکر‌ می‌آییم و عضو می‌شویم و این یک‌ بخشش حساب‌گرانه یا معامله‌گونه می‌شود. بخشش باید به گونه‌ای باشد که در سیستم و نهاد و برنامه‌ریزی خلقت من باشد؛ مثل اینکه وقتی یک درخت میوه می‌دهد، درخت بگوید؛ خب این باغبان با من رفتار خوبی داشته است، میوه‌هایم را به این بدهم یا بگوید فلانی با من بد بوده است و مرا اذیت کرده است، پس من میوه‌هایم را به او نمی دهم، نه اینگونه نیست، بخشش در وجود و‌ ذات آن درخت است؛ ما هم باید به مرحله‌ای برسیم که بخشندگی در ذات و وجودمان باشد و توقعی برای برگشت نداشته باشیم. اگر توقعی نداشته باشیم، قطعا  اتفاقی که باید بیفتد، برایمان می‌افتد.

یکی از پیشکسوتان کنگره که اکنون پهلوان‌ هم‌ هستند مثال زیبایی زدند، گفتند: امروز همه از فضای مجازی خیلی استفاده می‌کنند و می‌دانند که برای آنتن‌دهی اینترنت نیاز به مودم دارند، هر کسی به مودم نزدیک تر باشد، آنتن‌دهی بهتری دارد؛ در کنگره هم همینطور است، لژیون سردار در کنگره حکم این مودم را دارد، کسانی که زودتر می‌آیند و عضو لژیون سردار می‌شوند، قطعا بهره بیشتری از آن می‌برند و آموزش‌های بیشتری را دریافت می‌کنند. یکی از راهنمایان حرف بسیار قشنگی گفتند، فرمودند وقتی‌ فصل گلریزان می‌شود گویی یک‌ قطار به سمت سعادت و خوشبختی در حرکت است و بلیط سوار شدن بر آن عضویت در لژیون سردار است.
آقای مهندس مبلغ دنوری و پهلوانی را  مقداری اضافه کردند، اما عضویت سردار را اضافه نکردند، چرا؟ زیرا همه بتوانند این بلیط را خریداری کنند و عضو لژیون سردار بشوند. من در سفر اول فقط توانستم ده هزار تومان در گلریزان شرکت کنم و از اول تا آخر جشن فقط گریه می‌کردم تا اینکه خانم‌ زهره که اولین دنور همسفران اصفهان بودند، نزد ایشان رفتم و پرسیدم خانم‌ زهره من دوست دارم در لژیون سردار  شرکت کنم، گفتند؛ خواسته‌اش را داشته باش، حتما می‌شوی؛ الان شش سال از این اتفاق می‌گذرد و من دنور شدم و‌ از این بابت بسیار خوشحال هستم که کسی که سال اول فقط توانست ده هزار تومان مشارکت کند، امسال بتواند دنور بشود. ما باید در حد خودمان در جایگاه‌ها شرکت کنیم و اندازه‌مان را پیدا کنیم.
در شعبه ما همسفری است که راهش به کنگره کمی دور است و با اسنپ به کنگره می‌آمد و توانایی شرکت در لژیون سردار را نداشت؛ او تصمیم می‌گیرد برای اینکه عضو لژیون سردار بشود به جای استپ با اتوبوس بیاید و یک مقداری از راه را هم پیاده بیاید و هزینه اسنپ را جمع کند تا بتواند سردار بشود؛ او وقتی در جشن گلریزان توانست با دسترنج خود و بدون کمک مسافرش کارت بکشد و عضو لژیون سرداربشود، حالی که داشت از حال یک پهلوان هم بهتر بود. همسفر دیگری هست که مسافرش را به دلیلی به زندان انداختند و پدر و مادر خودش هم فوت کرده‌اند و حامی دیگری هم ندارد، تصمیم گرفت سر کار برود و خودش در لژیون سردار شرکت کند و با وجود مشکلات بی‌شماری که دارد، آن‌قدر زیبا در لژیون سردار بازی می‌کند که گاهی وقتی کارت برای اجاره یا زمین یا چیزهای دیگر  کارت می‌کشند، بیشتر از همه کارت میکشند و جای تعجب برایم دارد که چطور با وجود مشکلاتی که دارد چنین دست بخشنده‌ای دارد.

مشارکت اعضاء:

همسفر الهام:

ما وقتی وارد کنگره می‌شویم به امید درمان مسافران می‌آییم ولی در کنار این موضوع اتفاقات دیگری هم می‌افتد. همین D.SAP را که بخواهیم در موردش صحبت کنیم، مشکل یبوست، کبد مشکلاتی پوستی و مسائل بی‌شمار دیگری را حل می‌کند. ما می‌خواستیم دکتر برویم، هربار که می‌خواستیم معاینه بشویم، هزینه می‌دادیم، به غیر از هزینه داروهایی که باید پرداخت می‌کردیم؛ همچینی برای مسافرانمان هزینه کمپ و روش‌هایی دیگر که باید هزینه می‌کردیم و در انتها بی‌نتیجه بود. خدا را شکر‌ مسافرهایمان به کنگره آمدند و درمان شدند و تنها پولی که باید هزینه می‌کردند خرید شربت اوتی بود، آن هم برای مدتی معین. وقتی به این‌ها فکر می‌کنی واقعا  باید با دل و جان وارد لژیون سردار بشوی، یعنی با تمام وجودت بخواهی این کار را انجام بدهی. به عقیده من برای شرکت در لژیون سردار خودت باید به خودت کارت دعوت بدهی تا بتوانی وارد بشوی، چون ما خیلی از مشکلاتمان را با کمترین هزینه و درگیری در کنگره حل کرده‌ایم؛ در کنگره  حال مسافرانمان عالی و خوب است و اینگونه نیست که اذیت بشوند؛ شاید ما چنین روحیاتی که الان از مسافرانمان می‌بینیم اوایل ازدواج هم از آن‌ها ندیده بودیم که عشق و علاقه خودشان را بخواهند به همسرانشان ابراز کنند؛ ولی در کنگره به این‌ها داریم دست پیدا می‌کنیم. نمی‌گوییم حتما سردار بشویم حتی اگر یک میلیون یا هر مقدار دیگری می‌دهیم با تمام وجود این کار را انجام بدهیم.‌ من نباید خودم را درگیر این کنم که فقط به دنبال خرید وسایل و لباس و طلا و غیره باشم، بلکه به این فکر کنم که اگر کنگره نبود، D.SAP نبود و ... من چه پول‌هایی را باید برای دوا و درمان خرج می‌کردم؛ همه آن هزینه‌ها جمع شده و پس اندازی برایم شده است؛ پس من هم یک حرکتی انجام بدهم، نگوییم امسال نه. من اگر نخواهم امسال نمی‌شود ولی اگر هدفم سردار شدن باشد، شرکت می‌کنم، حتی اگر برای خورد و خوراکم کم بگذارم، چرا؟ چون کارت دعوت را خودم به خودم باید بدهم، کسی از بیرون کارت کارت دعوت به من نمی‌دهد، باید خود را دعوت کنم تا به سمت نور و روشنایی حرکت کنم.

همسفر سعیده

وقتی برای توضیح مفاهیم از مثال‌ها استفاده می‌کنیم مفاهیم خیلی بهتر در ذهن ما می‌نشیند و‌من به این موضوع فکر می‌کردم که دستورجلسه D.SAP چه ارتباطی با لژیون سردار می‌تواند داشته باشد؛ از وقتی به کنگره آمدیم متوجه شدیم که خیلی از هزینه‌هایی که برباد می‌رفت و خرج نیروهای منفی می‌شد، کمتر و کمتر و کمتر شدند، مثل اینکه آب برای کشاورزی داشته باشیم ولی آن آب‌ را به علف‌های هرز بدهیم. زحمت می‌کشیدیم چه بسیار هم زحمت می‌کشیدیم ولی آن پول‌ها را ممکن بود یا خرج بیماری و یا چیزهایی که کمی حال ما را به‌ظاهر خوب کند، بکنیم؛ مدتی حال ما خوب می‌شد ولی دوباره حالمان خراب می‌شد. به کنگره  آمدیم و متوجه شدیم اصلا حال خوش جای دیگری بوده است و ما بازار را اشتباه رفته بودیم. ما برای داشتن حال خوش آدرس اشتباه رفته بودیم، حال خوش یک جای دیگری هست. با مصرف D.SAP خیلی از بیماری‌ها درمان می‌شود و بسیاری از هزینه‌های ما کم می‌شود. آبی که خداوند برای کشت و کار به من داده است و من خرج کاشتن علف‌های هرز و مسائل مضر و بی‌فایده می‌کردم، اکنون که خرج نیروهای منفی نمی‌کنم، می‌توانم خرج نیروهای مثبت کنم. در کنگره۶۰ روش DST، D.SAP و لژیون جونز خیلی از هزنیه‌های ما را کم کرده است، بنابراین به‌جای سرمایه‌گذاری در مسیر منفی‌ می‌توانیم در راه خوبی‌ها و نیروهای مثبت سرمایه‌گذاری داشته باشیم.

ویراستار: راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
تایپ و ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی دلیجان 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .