English Version
This Site Is Available In English

همه ما زمان کرونا به خاطرداریم که ویروس کرونا،چه زندگی‌ها و خانواده‌هایی را نابود کرد ‌و استفاده از D.SAP چه کمک بزرگی بود.(نمایندگی میخک مشهد)

همه ما زمان کرونا به خاطرداریم که ویروس کرونا،چه زندگی‌ها و خانواده‌هایی را نابود کرد ‌و استفاده از D.SAP چه کمک بزرگی بود.(نمایندگی میخک مشهد)

چهاردهمین جلسه از دوره پانزدهم کارگاه‌های آموزشی _ خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی میخک، با استادی اسیستانت محترم مسافر مریم، نگهبانی مسافر کبری و دبیری مسافر نجمه، با دستور جلسه« D.SAP »روز شنبه ۲۸ مهرماه ۱۴۰۳، رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان مریم هستم یک مسافر ‌

در ابتدا خداوند را سپاسگزارم  بابت این اتفاق و فرصتی که نصیبم شد که در خدمت شما عزیزان باشم ‌.از ایجنت محترم خانم فاطه عزیز تشکر می کنم. دستور جلسه امروز محلول D.SAP است .

زمانی که  وارد کنگره می‌شویم؛  علی‌رغم اینکه  نسبت خونی و خویشاوندی با یکدیگر نداریم؛ حس نزدیکی به هم  داریم. همان‌طوری که در کتاب ۶۰ درجه گفته شده است؛ رابطه مادر، فرزندی و خواهر، برادری،  رابطه‌هایی صوری و قراردادی هستند.  قطعاً ما یک جایی در یک مکان و موقعیت دیگر، همدیگر را گم‌کرده  بودیم  و الان دوباره به هم رسیده‌ایم و یکدیگر را پیدا کرده‌ایم. این ارتباط  کاملاً واقعی است.

در این دستور جلسه نیز باید خدمت  آقای مهندس بنیان کنگره ۶۰ و استاد امین دژاکام، تبریک بگویم و تشکر کنم  که این اتفاق مبارک رقم خورد و به مادر شرایط سخت و بحرانی  کرونا کمک کرد. همیشه باید قدر چیزهایی را که داریم بدانیم؛ D.SAP در زمان کرونا خیلی به ما کمک کرد؛ و در برابر مرگ‌ومیر ناشی از آن بیماری، نقش بسزایی داشت.آن زمان اغلب مراکز و  NGها  تعطیل شدند. امّا کنگره به کار خود ادامه داد. معجون معجزه‌آسای D.SAP ، جلوی بسیاری از اتفاقات ناگوار را در آن تایم گرفت. آقای مهندس فرمودند که؛ تجربه خودمان را از D,SAP  بگوییم.

تجربه من  این بود که؛ چند سال پیش زمانی که ما هنوز با کنگره آشنا نشده بودیم؛ پسرم به روش کانادایی وزن کم کرد. به این صورت که فقط از کافئین و پروتئین در رژیم استفاده می‌کرد و در طول پانزده روز توانست ۳۰  کیلو کاهش وزن داشته باشد. ایشان  از این  موضوع خیلی خوشحال بود؛ چون تازه‌ وارد دانشگاه شده بود؛ استایل و ظاهرش  برایش خیلی  اهمیت داشت؛  تا جایی که  یک دوره پانزده‌روزه دیگر هم تکرار کرد و بدنش کاملاً نصف شد.

ما هم از این تغییر خیلی خوشحال بودیم و فکرمی کردیم چه‌کار خوبی انجام داده‌ایم . ولی بعد از  گذشت چند سال متوجه شدیم؛  فرزندمان ازنظر گوارشی شرایطش روزبه‌روز در حال بدتر شدن است و با انجام سونوگرافی، کولونوسکوپی و آندوسکوپی، فهمیدیم به دلیل   استفاده بی‌رویه از کافئین دچار چسبندگی روده شده است. 5-4 سال بعد  به کنگره آمدیم.

من و همسرم به طور اتفاقی با آقای مهندس در این مورد صحبت کردیم. ایشان به من و همسرم گفتند؛ شما مطمئن هستید که ایشان  بچه خودتان است؟ چطور توانسته اید چنین بلایی را سر فرزندتان  بیاورید؟ گفتند؛ پسرم ذره‌ذره خوردن دی سپ را شروع کند  و مشکل دیگر این بود که؛ به‌خاطر همین مسئله  چسبندگی،  دچار یبوست  شده بود و با رنج و سختی می‌توانست دفع مزاج انجام دهد و  برای درمانش باید انتهای روده که چسبندگی داشت، برداشته می‌شد.  این مسئله با استفاده ازD.SAP حل شد و فرزندم درمان شد. من به‌عنوان یک  مادر، بسیار سپاسگزارم که بیماری فرزندم با محلول ارزشمندD.SAP درمان شد.

اتفاق دوباره زمانی بود که فرزند دومّم،  به این دلیل که من در دوران بارداری، از داروهای اعصاب استفاده می‌کردم؛ دچار تضعیف در سیستم ایمنی بدنش شده بود. در هشت‌سالگی‌اش متوجه شدیم آفت‌هایی در دهانش و درون بدنش، تا مقعد وجود آمده است.وقتی برای درمانش اقدام کردیم، گفتند: باید سریعاً  درمان شروع  شود؛ زیرا دچار یک بیماری شده است که باعث فلج شدنش می‌شود.

آن روز همسرم  در کنگره، در یک شهر دیگر خدمت  داشتند و من نتوانستم  با ایشان تماس بگیرم. در نهایت، خودم باید تصمیم می‌گرفتم.در بین راه پزشکی به‌صورت  اتفاقی بالای سر فرزندم آمدند  و جویای حالش شدند و  گفتند؛   سیستم دفاعی بدن پسرتان  به حدی ضعیف  شده است که علیه خود بیمار اقدام کرده است . او را ببرید و چند روزی غذاهای ملیّن بدهید تا زخم‌هایش خوب شود.

وقتی همسرم با آقای مهندس تماس گرفتند؛ ایشان گفتند که؛ استفاده از D.SAP  را شروع کنید. در ابتدا خیلی برای فرزندم سخت بود؛ چون وقتی D.SAP می‌خورد؛ آفت‌ها می‌سوخت . ولی بعد از هشت روز معجزه شد و بعد از چند سال بیماری  فرزندم بهبود پیدا کرد.

همه ما زمان کرونا به خاطرداریم که این ویروس، چه زندگی‌ها و  چه خانواده‌هایی را نابود کرد ‌.  این معجزه D.SAP بود که ما و افرادی که در کنگره بودند و از D.SAP استفاده کردند؛  سالم ماندند. دوباره روی این صندلی‌ها نشستند. گاهی اوقات موهبت‌ها در کنگره ۶۰  آن‌قدر زیاد است که آنها را ساده می‌بینیم.  این مکانی که ما در اینجا حضور داریم؛  آرزوی کسانی است که کارتن‌خواب هستند. آرزوی مادری است  که فرزندش دچار اعتیاد شده است.

آرزوی همسری است که ستون خانواده‌اش مصرف‌کننده است و  خیلی انسان‌های دیگر که  یا خودشان مصرف‌کننده هستند و یا مصرف‌کننده در خانه دارند. بعضی وقت‌ها ما قدردان این نعمت‌ها نیستیم و فراموش می‌کنیم  که روزی آرزو داشتیم؛ مکانی باشد  که بتوانیم در آنجا به درمان  برسیم.اگر به من بگویندD.SAP یعنی چه؟  می‌گویم جان دوباره و زندگی دوباره.   ما به‌راحتی  به کنگره می‌آییم  و همه چیز برایمان مهیّا است. محیط امن و آرام در اختیارمان است.  در اطراف  کنگره، هیچ‌کس نگاه بد به ما ندارد؛ به این دلیل که حرمت و حریم ما به‌عنوان یک خانم مسافر حفظ شده است.

بنابراین  باید قدر این مهم  را  بدانیم  و  ستون‌هایش حفظ شوند چرا که همه ما به این سیستم  نیاز داریم. کسی چه می‌داند؛ شاید در آینده عزیزانی داشته باشیم که قرار باشد در کنگره  درمان شوند‌ . وقتی چند نفر، دست‌به‌دست هم دادند  و من را از چاه تاریکی  به بالا کشیدند؛ چرا من‌بعد از اینکه به درمان رسیدم؛ به دیگرانی که در تاریکی قرار دارند؛ کمک نکنم؟  چرا خدمت‌های جانی و مالی من، مثل یک ریسمانی نشود  برای خروج همدردانم  از تاریکی ؟

ما باید باعث شویم که ستون‌های کنگره محکم‌تر شوند. در وادی پنجم، چند پارامتر را پشت سر گذاشتیم؟ دوری از ضدارزش‌ها، خودداری، پس‌انداز و قناعت را آموختیم و یادگرفتیم که تجسّس و قضاوت نکنیم.  باید با این کوله‌بار تلاش کنیم که تعداد سفر دومی‌هایمان بیشتر باشند،  تا جایی که بتوانیم  شعبه  دیگری داشته باشیم.ایجاد شعبه دوم، لازمه‌اش این است که سفر دومی‌ها بمانند و ستون‌های کنگره را قوی و محکم کنند. وقتی ستون‌ها سست هستند؛ تحمل سقف دیگری را ندارند. زمانی که من زیر این سقف، درمان می‌شوم؛  مسئول هستم.  من باید دست یک نفر دیگر را بگیرم. اگر قدردان نعمت‌ها و فرصت‌ها نباشیم، از ما گرفته می‌شود.

چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار؛ بنابراین باید قوی باشیم و چشمان خود را بازکنیم. حالا که  این اجازه به ما داده شده  که خدمت کنیم؛ فرصت را غنیمت بشماریم  و فقط دریافت‌کننده نباشیم؛ بلکه باید پرداختی هم داشته باشیم.

امیدوارم تک‌تک ما قدر جایگاه‌هایی که در آن هستیم را بدانیم  و  آن‌قدر قوی شویم که بتوانیم در همه جای کشور،  برای خانم‌های مسافر شعبه داشته  باشیم.  باید تمام تلاشمان را بکنیم و در کنار هم یک اقیانوس تشکیل بدهیم. هیچ‌کس به‌تنهایی  نتوانسته است کاری بزرگ  انجام دهد. امیدوارم در کنار هم درخت کنگره ۶۰ را هرچه بیشتر تنومند کنیم تا  دیگران بعد از ما بیایند و بتوانند به این درخت تکیه کنند و از درماندگی  و اعتیاد نجات پیدا کنند.

تایپ: مسافر حانیه لژیون هشتم - نمایندگی میخک مشهد
ویرایش: راهنما مسافر مریم - نمایندگی میخک مشهد
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .