اگر بخواهم از حالوروز قبل کنگره برایتان شرح دهم تاریکی، ظلمت، ناامیدی، بیانگیزگی، گریه و...بود.نمیتوانستم شاد شوم، تنها بودن را ترجیح میدادم. در اتاقم را به روی خودم میبستم و ساعتها در اتاق تاریک به سر میبردم جلوی چشمم میدیدم که مسافرم ذرهذره آب میشود.نمیدانستم آقای مهندسی از جنس نور است که خداوند روی زمین قرار داده است تا به تمام زخمهایم التیام ببخشد.
از وقتی پایم به کنگره ۶۰ باز شد آرامش را در وجودم، روحم، جسمم و روانم حس میکنم. شوق رفتن به شعبه و آموزشهای ناب راهنمای مهربانم و زحمات مرزبانان و ایجنت و تمام کسانی که چراغ خاموش با تلاشهای بیوقفه خودشان محیطی امن را برای من و دوستانم مهیا کرده اندکه ساعاتی پر از عشق و محبت و آموزش را سپری کنم.دراینجامحبت واقعی، عشق بلاعوض، گذشت، جوانمردی و راستی و صداقت را دیدم.خوبی که منتی به سرم نمیگذراند. بهجایی رسیدهام که آرزوی تجربه تکتک جایگاههای خدمتی را آرزومندم.
من مدیون کنگره ۶۰ هستم حال خوب را در هیچ جای دیگری به من نمیدادند روزهای پر ازامیددرانتطارمان است؛ وای برمن اگر قدر ندانم.در اینجا فهمیدم که امید و خدایی هست که مرا تنها نمیگذارد.
نویسنده: همسفر فریده رهجو راهنما همسفر سکینه (لژیون سوم)
ویرایش: رابط خبری همسفر مریم رهجو راهنما همسفراعظم (لژیون دوم)
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر خدیجه خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی الوند
- تعداد بازدید از این مطلب :
116