English Version
This Site Is Available In English

لژیون سردار فرصتی برای تمرین بخشندگی

لژیون سردار فرصتی برای تمرین بخشندگی

دهمین جلسه از دوره چهارم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی دلیجان با استادی اسیستانت پهلوان همسفر اعظم، نگهبانی همسفر سعیده و دبیری همسفر زینب با دستور جلسه «نقش سی‌دی و نوشتن آن در آموزش» روز چهارشنبه ۱۸ مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد. 

خلاصه سخنان استاد:

خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما در نمایندگی دلیجان هستم، بسیار خوشحالم از این‌که خداوند به من فرصت داد که بتوانم خدمتگزار خلق باشم، از خداوند و آقای مهندس و خانواده محترمشان بسیار سپاسگزارم که بستر کنگره۶۰ را برایمان فراهم کردند که به اینجا بیاییم و یاد بگیریم و حالمان خوب شود و بتوانیم درست زندگی کنیم؛ اما امروز لژیون سردار است و دستور جلسه‌ای که باید در لژیون کار شود، همان‌طور که می‌دانید مدتی است دستور جلسات لژیون همان دستور جلسات هفتگی کارگاه‌ها شده‌اند و دستور جلسه امروز نقش سی‌دی و نوشتن آن در آموزش است. همه ما می‌دانیم وقتی لژیونی به نام سردار در کنگره۶۰ وجود دارد، قطعاً باید بتوانیم از این لژیون هم استفاده کنیم و در آن حضورداشته باشیم و عضو آن شویم. عضویت در این لژیون به این صورت است که شش میلیون تومان پرداخت می‌کنیم؛ اما در این لژیون آقای مهندس جایگاه‌های مختلفی را تعریف کرده‌اند، برای این‌که ما بتوانیم آن جایگاه‌ها را کسب کنیم و یاد بگیریم و مراحلی را پشت سر بگذاریم و همین‌طور حال بهتری را تجربه کنیم، به صعود خودمان ادامه بدهیم و به آن بهشتی که خداوند وعده داده برسیم. یکی از آن جایگاه‌ها بعد از عضویت در لژیون سردار، دنوری است که برای عضویت در این جایگاه باید پنجاه میلیون تومان پرداخت کنیم و از ابتدای آبان ماه این مبلغ به شصت میلیون‌ تومان می‌رسد و جایگاه بعدی پهلوانی است که مبلغی که باید پرداخت کنیم، پانصد میلیون تومان است و از ابتدای آبان ماه ششصد میلیون تومان می‌شود.

حالا این پول‌ها زیاد مطرح نیست، بلکه مراحلی که باید طی کنیم‌ مهم است. ما وادی‌هایی در کنگره۶۰ داریم که گفته‌ می‌شود باید این وادی‌‌ها را برای یادگرفتنشان طی کنید و این‌که حالتان خوب شود و مسافر هم در همان حین در حال سفر است و همین وادی‌ها را طی می‌کند و موادش تیپر می‌شود تا ان‌شاءالله از اعتیاد خارج شود؛ یکی از این وادی‌ها وادی سوم است که می‌گوید؛ هیچ‌کس به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند؛ حالا اگر ما بخواهیم این موضوع را به لژیون سردار مرتبط کنیم. من می‌گویم هیچ‌کس به‌جز افرادی که در نمایندگی دلیجان هستند به‌اندازه خودشان به خودشان نمی‌توانند فکر کنند، یعنی اگر قرار باشد نمایندگی پا بگیرد و وسعت پیدا کند و انسان‌های بیشتری اینجا بیایند و به‌ رهایی برسند، خود افراد دلیجان هستند که باید این حرکت را ادامه بدهند و شرایطی را مهیا کنیم که افراد دیگر هم بیایند و یکی‌یکی به کنگره۶۰ بپیوندند. همگی می‌دانیم که اعتیاد در جامعه بیداد می‌کند، یعنی طوری نیست که فقط افرادی که به کنگره می‌آیند اعتیاد داشته‌اند، قطعاً تعداد زیادی هستند، ولی چرا هنوز نیامده‌اند؟ چون هنوز زمان آن فرانرسیده‌ است و شرایط آماده نشده و این موضوع وظیفه من و شماست که این مکان را مهیا و آماده کنیم و آن‌قدر انرژی‌مان قوی و مثبت باشد که ناخودآگاه حسمان را به افراد منتقل کنیم که چنین مکانی برای خروج از اعتیاد وجود دارد و همین‌طور خانواده‌ها هم به حال خوش برسند.

یکی از چیزهایی که باعث می‌شود نمایندگی ما نیرومند باشد این است که بتوانیم چیزهایی را که اینجا یاد می‌گیریم عملاً اجرا کنیم؛ به ما می‌گویند تفکر کن، ناامید نباش، خودت به خودت فکر کن و ... همه مواردی که در سی‌دی‌ها به ما آموزش داده می‌شود و ما هر هفته می‌نویسیم، تمرین می‌کنیم و درباره‌ آن تفکر و مشارکت می‌کنیم. یکی از این موارد بخشیدن است، به ما یاد می‌دهد که باید ببخشیم و بگذریم، چه ازلحاظ رفتاری، دیگرانی که به من ستم کردند ببخشم، خودم را که عمرم را بیهوده سپری کردم یا تلف کردم یا خیلی کارهای اشتباهی کردم، ببخشم یا این‌که از مالم ببخشم. وقتی در لژیون سردار می‌نشینیم بخشش را تمرین می‌کنیم، احساس می‌کنم جایی است که داریم تمرین عملی انجام می‌دهیم و مسائلی را که ازنظر علم جهان‌بینی آموزش می‌بینیم تمرین می‌کنیم که بتوانیم آن‌ها را عملی سازیم و به حال خوش برسیم؛ پس باید در لژیون سردار شرکت کنیم و بعد نظاره‌گر حالمان باشیم. در مسائلی که یاد می‌گیریم مثلثی به‌ نام دانایی وجود دارد که سه ضلع آموزش، تفکر و تجربه را دارد. ما وقتی به کنگره می‌آییم و یاد می‌گیریم درواقع در حال آموزش گرفتن هستیم، بعد به ما می‌گویند که تجربه کنید، به ما گفته‌اند که بخشش بسیار خوب است، پس ما باید بیاییم‌ و در بستری که برایمان فراهم کردند، تمرین بخشندگی کنیم، پس عضو لژیون سردار می‌شوم و شش میلیون تومان پرداخت می‌کنم و شروع به تمرین و تجربه کردن می‌کنم، تجربه که می‌کنم، حسی به من دست می‌دهد، حالا یا خوب یا بد نسبت به این حسی که پیدا می‌کنم، باید تفکر کنم و ببینم آیا این کاری که انجام دادم، برایم خوب بوده یا نه و وقتی روی این موضوع تفکر کردم و نتیجه گرفتم، مثلث دانایی گسترش پیدا می‌کند‌.

اگر تمرین بخشندگی را انجام دادم و احساس خوبی گرفتم، باید حسم را به دیگرانی که اینجا حضور دارند منتقل کنم؛ به‌طور مثال همه ما وقتی به فروشگاهی برای خرید می‌رویم که قیمت‌های مناسب و اجناس باکیفیت داشته باشد، به اطرافیان اطلاع می‌دهیم که ازآنجا خرید داشته باشند؛ وقتی هم عضو لژیون سردار می‌شوم، یکی از وظایفی که اعضاء دارند، همین موضوع است که من آمدم و تجربه کردم، احساسی پیدا کردم، حالم خوب شد یا بد؟ این موضوع را باید به افراد دیگر منتقل کنم و به آن‌ها هم کمک کنم به این حال خوب برسند. فلسفه در جمع بودن همین است، این‌که به همدیگر کمک می‌کنیم، یکی مهندس، دیگری معلم، نفر دیگر آشپز و ... است، این‌که بتوانیم به‌صورت دسته‌جمعی کنار یکدیگر زندگی کنیم و یاد بگیریم که رشد کنیم و نحوه درست زندگی کردن را بیاموزیم. در کنگره۶۰ هم همین‌گونه است که یک نمونه کوچک‌تری از جامعه هست و افراد زیادی در آن هستند، هرکدام باید یک وظیفه‌ای انجام بدهیم، اگر من در لژیون سردار نشستم و بخشندگی را انجام دادم و دیدم حال خوشی داشت، دیدم گره‌ای از کارم باز شد، باید آن را به دیگران منتقل کنم تا آرام‌آرام لژیون سردار پربار شود. نمایندگی قوی می‌شود که لژیون سردار قوی داشته باشد چرا؟ به این دلیل که آن‌قدر افراد آموزش‌دیده‌اند که به مرحله بخشش مال رسیده‌اند، وقتی به این بخشش رسیده‌اند، یعنی آموزش خوبی دیده‌اند، یعنی توانسته‌اند آن چیزی را که یاد گرفته‌اند، عملاً اجرا کنند، به همین دلیل است که آن نمایندگی پویا و قوی می‌شود که خیلی می‌تواند رهایی داشته باشد، خیلی‌ها می‌توانند به اینجا بیایند و به‌ حال خوب برسند. حس و انرژی که در آن نمایندگی برپا می‌شود، حس و انرژی خوبی هست؛ پس من به‌عنوان یک همسفر هم می‌توانم خودم این کار را انجام بدهم و هم مشوق مسافرم باشم. راهنمایان مهم‌ترین چیزی که باید به شاگردانشان یاد بدهند بخشش است. یک همسفر آن کاری را که باید انجام بدهد تابه‌حال خوب برسد، در درجه اول بخشش است، بخشش مسافرش؛ زیرا در کنار مسافر زمانی را طی کرده و برهه‌ای از زندگی‌اش گذشته و خیلی بدی‌ها از او دیده، دروغ‌هایی از او شنیده، بی‌محبتی‌هایی از او دیده، بی‌مهری و بی‌توجهی دیده، اولین کاری که باید بکند این است که بتواند ببخشد، برای این‌که بتوانیم ببخشیم، باید بخشش را هرروز تمرین کنیم و در آن نقطه تحمل پیدا کنم. طبق سی‌دی‌هایی که ما در کنگره۶۰ داریم، مطالب زیادی در این سی‌دی‌‌ها داریم که کمک می‌کند که تفکر بخشش ما قوی شود، اگر من توانستم این تفکر را قوی کنم، یعنی آموزش‌هایی که در سی‌دی دیدم، برایم اثرگذار بوده است.

همگی می‌دانیم که باید هفته‌ای یک عدد سی‌دی بنویسیم، حال این سی‌دی را می‌توانم بنویسم و سریع گذر کنم یا این‌که می‌توانم گوش کنم، بنویسم و در مورد آن تفکر کنم یا این‌که می‌توانم بنویسم، گوش کنم، در مورد آن تفکر کنم و در مرحله بعد شروع به اجرایی کردن آن کنم، اصلاً وجود سی‌دی‌ها در کنگره۶۰ برای همین است؛ چرا به رهجویان گفته‌‌ می‌شود سی‌‌دی بنویسند؟ چرا سی‌دی نوشتن در کنگره۶۰ این‌قدر مهم است؟ زیرا باید یاد بگیریم که تمام بدبختی ما به‌این‌علت است که مسائل را بلد نیستیم به دلیل ناآگاهی است، مهم‌ترین اصلی که نجات‌‌بخش انسان‌هاست آگاه بودن است. همه اشتباهاتی که ما در زندگی انجام می‌دهیم به این دلیل است که ما ناآگاه هستیم و بلد نیستیم؛ اشتباه می‌کنم و بلد نیستم فرزندم را تربیت کنم، بعد بزرگ می‌شود و یکسری رفتارهایی را دارد که مشکلاتی را برایمان درست می‌کند، این موضوع در اثر این بوده که من بلد نبودم فرزندم را تربیت کنم، خودم نقطه تحمل نداشتم، صبر کردن را بلد نبودم؛ در سی‌دی‌ها تمام این مسائل به ما آموزش داده می‌شود. موضوعی که ذهن مرا بسیار به خود مشغول کرده این است که به هرکدام از سی‌دی‌هایی که گوش می‌دهم یا در مورد آن فکر می‌کنم، در آخر به این نتیجه می‌رسم که باید به وادی چهاردهم برسم و در حوزه عشق و محبت قرار بگیرم و آن‌قدر محبت در درونم زیاد شود که بتوانم در کنار دیگران خوب زندگی کنم؛ محبت چیزی نیست به‌جز از خود گذشتن، در وادی چهاردهم تعریف عشق این‌گونه گفته می‌شود؛ گذشتن و رفتن و رفتن و رسیدن و بازگشتن و کامل شدن و رسیدن به خود؛ مگر عشق چیزی به‌غیراز گذشتن است؟

وقتی ما باحال بدی وارد کنگره می‌شویم، به ما می‌گویند اگر می‌خواهید حالتان خوب شود، باید بلد باشید که ببخشید، باید بگذرید، باید از وادی اول حرکت کنید و به وادی چهاردهم برسید و دوباره وقتی به وادی چهاردهم رسیدید، همان چیزی که در درجه اول از من همسفر خواسته‌شده، دوباره به ما نشان داده می‌شود؛ گذشتن، از گناه دیگران گذشتن، از مال و پولی که داری گذشتن. آقای مهندس در سی‌دی مراتب فرمان مثلثی را برایمان مطرح کردند گفتند؛ همه ما همیشه هدفی داریم، پس باید بدانیم منظورمان از آن هدف چیست، وقتی ما به کنگره می‌آییم، در سفر اول باید چهل سی‌دی بنویسیم، هدف این است که چهل سی‌دی بنویسیم، خب منظور از نوشتن این سی‌دی‌ها چیست؟ برای چه سی‌دی می‌نویسم؟ دومین ضلع این مثلث کشیدن نقشه راه است و سومین ضلع این است که در آن مسیر حرکت کنیم. من هدفم این است که عضو لژیون سردار شوم، باید بدانم که برای چه می‌خواهم عضو لژیون سردار شوم، من‌ می‌خواهم دنور شوم، باید بدانم برای چه می‌خواهم عضو شوم، می‌خواهم پهلوان شوم، برای چه می‌خواهم پهلوان شوم، اگر جواب محکمی نتوانم به این سؤالات بدهم نمی‌توانم آن کار را انجام بدهم یا اگر انجام بدهم، خیلی از آن لذت نمی‌برم.

همه مطالبی که در کنگره۶۰ می‌خوانیم در همین راستا است، برای این‌که پشت هر کاری تفکری داشته باشیم. مسافرمان هم همین‌طور است، مسافر به این مکان می‌آید تا رها شود و دیگر مواد مصرف نکند، باید بداند که برای چه می‌خواهد مواد مصرف نکند، من همسفر می‌خواهم آدم خوبی باشم، برای چه باشم؟ نباید غیبت‌کنم، برای چه غیبت نکنم؟ می‌خواهم روزه‌بگیرم، برای چه روزه‌بگیرم؟ اگر دلیل محکمی نداشته باشم و تفکر درستی پشت‌کارهایم نباشد، شاید یک سال، دو سال، سه سال، شاید ده سال یا همه عمرم را هم روزه‌بگیرم، ولی این موضوع خیلی دردی را از من دوا نمی‌کند؛ برای بودن در لژیون سردار و بخشش هم همین‌طور است، باید دلیل محکمی داشته بام، باید تفکر بخشش پیدا کنم که بتوانم آن کار را انجام بدهم. سی‌دی‌های استاد امین برای ما همسفران به این دلیل که تفکرمان درست شود و حالمان خوب شود، بسیار کمک‌کننده است. استاد امین می‌گویند؛ شما قبل از این‌که وارد هر مقوله‌ای شوید، باید اندیشه و افکارتان تغییر کند، من اگر بخواهم به‌عنوان پهلوان یا دنور و سردار وارد لژیون سردار شوم، باید اندیشه و افکارم تغییر کند و برای این‌که تغییر کند، باید یاد بگیریم و ما برای این‌که یاد بگیریم، باید مطالبی را که در کنگره هست مطالعه کنیم که یکی از آن منابع سی‌دی‌ها هستند، سی‌دی‌ها را گوش بدهم، بنویسم و در موردشان فکر کنم. درجایی دیگر استاد امین می‌گویند: ما در مسیر که در حال حرکت هستیم، اگر وارد ساختاری شدیم، صرفاً برای این‌که از آن انرژی بگیریم، مثلاً به کنگره۶۰ می‌آییم که حرف‌های استاد را گوش بدهیم و از مشارکت‌ها یاد بگیریم، در لژیون بنشینم و صحبت‌های راهنمایم را گوش بدهم، فقط برای این‌که انرژی بگیرم و کاری انجام ندهم و بروم، این موضوع حالمان را هم خراب‌تر می‌کند.

وقتی وارد هر ساختاری می‌شویم که از آن انرژی بگیریم باید به آن انرژی هم بدهیم، یکی از آن کارها و راه‌هایی که من می‌توانم به ساختار کنگره۶۰ انرژی بدهم، پرداخت پولی هست که بتواند کمک کند که این سرپناه باقی بماند، این لامپ روشن باشد که انسان‌ها بتوانند به این مکان بیایند و به‌ رهایی برسند، پس اگر این تغییر در افکار و اندیشه‌ام به وجود بیاید، یاد بگیرم که در این ساختار همان‌طور که دارم انرژی می‌گیرم، بتوانم بهای آن را نیز پرداخت کنم، من هم به ساختار انرژی بدهم که اگر این‌گونه باشد قطعاً جزء انسان‌های خوشبخت خواهم بود؛ این‌که من فقط بیایم و یاد بگیرم و مسافر خودم رها شود و بروم، مطمئن باشید به حال خوب و خوشبختی نخواهم رسید. شاید چند صباحی بگویم که دیگر مسافرم موادی مصرف نمی‌کند و به‌ دنبال زندگی‌ام بروم؛ ولی به آن چیزی که به‌ خاطرش به ما اجازه دادند در کره زمین زندگی کنیم نخواهیم رسید، پس باید از جایی که انرژی می‌گیریم، به آن انرژی هم بدهیم و این پرداخت بها می‌شود. هر چیزی بهایی دارد و باید آن را پرداخت کنیم. استاد در وادی چهاردهم می‌گویند؛ انسان باید بداند رسیدن به خوشبختی و حال خوش بهایی دارد که باید آن بها را پرداخت کند تابه‌حال خوش برسد. ما که اینجا نشسته‌ایم و سال‌ها در کنگره۶۰ بوده‌ایم و این حال خوب را تجربه کردیم، باید به دیگران هم یاد بدهیم و این موضوع را به اشتراک بگذاریم تا دیگران هم بتوانند بیایند و آرام‌آرام جزء این دسته شوند و در مقابل انرژی که از این مکان دریافت می‌کنند، متقابلاً انرژی هم بدهند تا این ساختار قوی‌ و قوی‌تر شود.

تایپ: راهنما همسفر پریسا (لژیون اول) و راهنمای تازه واردین همسفر کوثر
ویرایش: راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی دلیجان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .