چهارمین جلسه از دوره هفدهم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی کاشمر به استادی راهنما مسافر امید، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه «نقش سی دی و نوشتن آن در آموزش» پنج شنبه 19 مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امید هستم یک مسافر.
از نگهبان جلسه حمید آقا سپاسگزارم که مسئولیت اداره جلسه را به من واگذار کردند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. ممنونم از ایجنت، مرزبانان و همه شما که تمام آنچه هست باز باعث شد که من در این جایگاه بنشینم.
انسان موجودی قدرتمند است و اگر خواسته اش قوی باشد می تواند هر کاری را انجام دهد و به هر آنچه می خواهد برسد و من در کنگره به این مطلب ایمان آوردم.
هر خواسته ای که ما داریم یک سری باید ها و یک سری نباید ها دارد. البته خواسته با دوست داشتن فرق می کند و اکثر آدم ها یک چیزی را دوست دارند و خواهان آن هستند مثلا همه دوست دارند که ماشین و خانه خوب داشته باشند؛ همه مصرف کننده ها دوست دارند مواد مصرف نکنند ولی فقط دوست دارند و خواسته آن را ندارند. در یک مسابقه دو که دهها نفر شرکت می کنند فقط یک نفر اول می شود چون آن یک نفر خواسته اش را داشته و بقیه فکر می کردند که خواسته داشتند یا خواسته آن ها ضعیف شده و به دوست داشتن تبدیل گردیده است.
خواسته یک سری باید ها دارد یعنی من یک خواسته ای دارم و باید برای به دست آوردن آن یک مسیری را بروم و در این مسیر باید من هوشیار باشم و تمام حواسم به مقصد و هدفم باشد.
سی دی ها در کنگره باعث می شود که ما در مسیر هوشیار باشیم و حواسمان جمع خواسته مان باشد. در یکی از وادی ها جناب مهندس می گویند که در هر لحظه باید به خواسته توجه داشت مانند تشنه ای دنبال آب باشد و سی دی ها باعث می شود که ما در هر لحظه به آن توجه داشته باشیم.
خواستن زمانی توانستن است که خواسته در هر لحظه و تا لحظه رسیدن به آن 100 باشد خواستن که به 99 بیاید توانستن هم به 99 می آید و همینطور کاهش می یابد.
در کنگره افرادی با شور و شوق فراوان وارد می شوند در واقع خواسته آن شخص در آن لحظه بسیار قوی است و چه اتفاقی می افتد که بعد از گذشت چند ماه یواش یواش دیر به جلسه می آید، سی دی نمی نویسد و غیبت می کند کم کم خودش به این نتیجه می رسد که من این جا چکار می کنم و برای چه به کنگره آمدم.
یعنی در ابتدا که به کنگره آمد خواسته اش قوی بود و بعد از گذشت چند ماه خودش به این نتیجه رسید که اشتباه کرده که برای درمان به کنگره آمده است، چرا؟ چون به خواسته اش در هر لحظه توجه نداشته و رفته رفته خواسته ضعیف شده است.
سی دی ها همیشه خواسته را در مرحله 100 نگه می دارد حتی اگر خود فرد متوجه این موضوع نشود.
در سی دی تیر و کمان چند دقیقه در مورد لژیون سردار و گلریزان صحبت می شود. من مقداری از تعهدم در لژیون سردار باقی مانده بود و نه من می توانستم این پول را رها کنم و نه پول من را، وقتی این سی دی را گوش کردم روز بعد که به کنگره آمدم از راه به مرزبانی رفتم و آن را پرداخت کردم.
این موضوع من را عمیقاً به فکر فرو برد که یک سی دی چقدر می تواند در رهایی من از این بند سهیم باشد. ما گاهی فکر می کنیم که پول، ماشین، خانه و... داریم در واقع این پول است که ما را در دست دارد و صاحب ما است. وقتی که من به خاطر به دست آوردن پول دروغ می گویم، غیبت می کنم و هر کاری را انجام می دهم در واقع من در بند پول هستم.
به نظر من افرادی که دیر در جلسه حاضر می شوند و بی نظم هستند همان افرادی هستند که در نوشتن سی دی چند خط را گریز می زنند. گریز یعنی فرار! ما همه عمر و هر لحظه را در حال فرار بودیم حتی از خودمان که جلوی آینه قرار نگیریم و قیافه خودمان را نبینیم.
مسافری هم که وقتی آقای مهندس یک مطلب را دوبار تکرار می کند و او بار دوم را نمی نویسد در واقع در حال گریز و فرار است و من در این مدت حضور در کنگره این را آموختم که در فرار هیچ چیزی نیست و هر آنچه هست در ایستادن و بودن و ساختن است.
و جمله آخر: «از زندگی خود یک افسانه بساز که تعریف کنند برای همه ناامیدهای دنیا» ممنون که سکوت کردید و به صحبت های من توجه نمودید.
عکاس: مسافر جعفر لژیون چهارم راهنما مسافر مجید
تایپ و ویراستار: مسافر محمد لژیون سوم راهنما مسافر حمید
ارسال خبر: مسافر حمید لژیون چهارم راهنما مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
354