English Version
This Site Is Available In English

هیچ‌گاه حرکت‌ها نمی‌توانند یک‌باره اتفاق بیفتند

هیچ‌گاه حرکت‌ها نمی‌توانند یک‌باره اتفاق بیفتند

جلسه چهاردهم از دوره سی‌‌وسوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰؛ نمایندگی امین قم، با استادی راهنما محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر ابراهیم و دبیری مسافر امید، با دستورجلسه "وادی هشتم و تاثیر آن روی من" در روز پنجشنبه 12 مهر ماه ۱۴۰۳ ساعت 17 آغاز به کار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر
از ایجنت محترم، گروه مرزبانی و نگهبان جلسه تشکر می‌کنم که این فرصت را به من دادند تا بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه "وادی هشتم و تأثیر آن روی من" هست؛
من پنج سال پیش که تازه‌وارد بودم و اساتید جلسه را نگاه می‌کردم، همیشه در ذهنم تصور می‌کردم که یک روزی من هم استاد جلسه بشوم و آن روز همین امروز است. درواقع باید دستور جلسه را از همین‌جا شروع کنم، حرکت ممکن است پنج سال طول بکشد تا من به یک‌چیزی که فکر کرده‌ام برسم. اصل و اساس حرکت در جهان مادی بر پایه گذشت زمان می‌باشد، هیچ‌گاه حرکت‌ها نمی‌توانند یک‌باره اتفاق بیافتند.
یک موضوعی که امروز برای خود من روشن شد پیامی است که در ابتدای وادی آمده است که می‌گوید "امواج چون گردباد بر زمین فرود می‌آیند و آنچه برداشتنی باشد با خود به امانت می‌برند و این جز فرمان حاصل نمی‌گردد. پس با شما که پیمان می‌بندید در اندیشه آن باشید که از زمین بر خواسته و به آن مکانی که فرمان است رهسپار شوید" آیا می‌توان بدون هیچ‌گونه اقدامی حرکتی انجام داد؟ آیا ممکن است در خانه بمانم و یا سی‌دی ننویسم و به درمان برسم؟
من حرکت کردم، به کنگره آمدم و خداوند راه را به من نشان داد. انسان فراموش‌کار است، تا قبل از آمدن به کنگره همیشه از خداوند می‌خواستم که راه را به من نشان دهد. حالا که به کنگره آمدم و حال بهتری به دست آورده‌ام، گذشته خود را فراموش می‌کنم و ادامه سفرم را درست انجام نمی‌دهم. به‌عنوان مثال بااینکه راه را پیدا نموده‌ام، شروع می‌کنم به نافرمانی و مسائل کنگره را از دیدگاه خودم تفسیر می‌کنم. با این اعمال از آن هدفی که داشتم دور می‌شوم.
من به رهجوهایم می‌گویم که انیمیشن پینوکیو را ببینید، این داستان موضوع زندگی انسان را به‌طور بی‌نظیری به تصویر کشیده است.
پینوکیو در داستان یک پسرک چوبی است که می‌خواهد به آدم واقعی تبدیل شود، در این مسیر یک جیرجیرک به‌عنوان یک راهنما برای اعمال نیک دارد و دو شخصیت دیگر به‌عنوان گمراه‌کننده‌ها، دنبال او هستند. این شخصیت‌های گمراه‌کننده برای اینکه القائاتِ خوب و نیکِ جیرجیرک را خاموش کنند، روی آن‌یک ظرف می‌گذارند و او را از پینوکیو جدا می‌کنند و موفق می‌شوند تا شخصیت داستان را گمراه کنند. دقیقاً اتفاقی است که برای ما درراه می‌افتد. من حرکت کرده‌ام و آمده‌ام تا آن اتفاقات خوب برایم رقم بخورد.
خداوند یک‌راهی نشان من داده است، ولی من به خاطر توجه به نیروهای منفی دچار فراموشی می‌شوم، یادم می‌رود که من از کجا آمده‌ام و چه بحران‌ها و مسائلی را پشت سر گذاشته‌ام. مثل این است که هدف من به‌موقع رسیدن به تهران است، ولی بین راه با یک راننده دیگر سر مسائل بی‌ارزش دعوا می‌کنم و همین باعث می‌شود که به هدفم نرسم.
مثلاً خودم به‌عنوان راهنما اولین هدفم این است که خودم به حال خوب برسم و بتوانم کمک کنم تا افراد دیگری هم به حال خوب برسند، ولی به خاطر مسائل بی‌ارزش افکار خودم را درگیر و مشوش می‌کنم.
این هم نوعی فراموشی است. توجه به نیروهای منفی باعث انحراف من می‌شود.
ما هرروز به سمت قبله نماز می‌خوانیم که این قبله نماد در یک‌جهت بودن است و در سوره حمد از خداوند می‌خواهیم که ما را به راه راست هدایت نماید. وقتی‌که از خداوند می‌خواهیم ما را هدایت کند، خودمان هم باید کاندید هدایت شدن باشیم. طبق پیام اول وادی " امواج چون گردباد بر زمین فرود می‌آیند و آنچه برداشتنی باشد با خود به امانت می‌برند " ما باید به‌جایی برسیم که سبک‌بال باشیم. ضدارزش‌ها مانند وزنه‌هایی ما را سنگین می‌کنند و اگر این وزنه‌ها را بر زمین نگذاریم نمی‌توانیم با این امواج پرواز کنیم و کسانیکه از این وزنه‌ها رها شوند می‌شوند مصداق این آیه در کلام‌الله شریف: "وَالسّابِقُونَ السّابِقُون اُولائِکَ‌المُقَرَّبُون"



تایپ: مسافر حسن
عکاس: مسافر صادق
ارسال خبر: مسافر اسماعیل
مرزبان خبری: مسافرمحترم علیرضا
تنظیم توسط گروه مسافران نمایندگی امین قم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .