English Version
This Site Is Available In English

با حرکت راه نمایان می‌شود

با حرکت راه نمایان می‌شود

جلسه پنجم از دور بیست و یکم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 

دستور جلسه وادی هشتم و تأثیر آن روی من

استاد : مسافر راهنما رسول    نگهبان : مسافر مجتبی  دبیر : مسافر  علیرضا

  تاریخ  12/07/1403 ساعت 16:00   آغاز به کارکرد.

 


خلاصه سخنان استاد:

خوشحالم که در جمع شما هستم در مورد امروز در دو دستور جلسه داریم یک دستور جلسه هفته که وادی هشتم هست و دستور دوم تولد یک سال رهایی حمید هست .
در این وادی می‌گوید چه‌کاری انجام بدهیم چه‌کارهایی انجام ندهیم
چیزی که واضح هست این است که در اول ورود به کنگره آدم‌های عجیبی هستیم و به دنبال این هستیم که این اتفاقات چگونه رقم می‌خورد وقتی میگویند ده ماه باید زمان بگذاری برای درمان میگوییم مگر من وقت دارم مگر من فرصت دارم چگونه بیایم  اگر به سفر اولی بگویی 21 روز در کمپ بخوابد قبول کردنش خیلی راحت‌تر است تازه‌وارد می‌پرید می‌شود دیرتر بیام؟ زودتر بروم ؟ د جواب همه این سؤال‌ها این است که با حرکت راه نمایان می‌شود یعنی وادی هشتم رهجویی که می‌خواهد به جهان‌بینی ودرمان جسم برسد باید به‌موقع حضور داشته باشد. یک‌خانه‌ای را در نظر بگیرید که درب ی  ندارد فرد مصرف کنده در آن باشد اگر نخواهد درمان شود راهی برای مصرف پیدا می‌کند.

از وادی اول تا وادی پنجم تفکر کردن را به ما آموزش می‌دهد از وادی پنجم به بعد آموزش‌هایی که کسب کردی را ذخیره داری را به اجرا باید بزاریم.در طول مسیر شما گاهی ناامید می‌شوید که وادی هشتم به ما امید می‌دهد
یک شخصی که دیر در جلسه حاضر می‌شود با یک شخصی که همیشه سر ساعت حاضر می‌شود زمین تا آسمان فرق دارند زیرا آن شخص که رأس ساعت در شعبه حاضر می‌شود می‌داند چه می‌خواهد و در زندگی شخصی نیز موفق‌تر است
و اما قسمت دوم دستور جلسه تولد یک‌سالگی حمید هست. حمید روز اول ورود به لژیون حال بسیار خرابی داشت و خود من امیدی به درمان ایشان نداشتم و هر وقت میدیدم میگفتم وسط مسیر درمان رها کرده و می‌رود . ولی خب چون خواسته قوی داشت تا آخر مسیر به خوبی ادامه داد و نکته مهم حمید در موفقیت در این مسیر درمان داشتن خواسته قوی بود

 

قسمت دوم 

تولد یک سال رهای : مسافر حمید 

سلام دوستان حمید هستم مسافر
بسیار خوشحالم که در خدمت شما هستم  روزهای اوایل سفرم را فراموش نمی‌کنم  ازنظر ظاهری خراب و آشفته بودم 
در طول سفرم غیبتی نداشتم و در لژیون حضور مستمر داشتم  باگذشت زمان حالم بهتر شد.  بعد از فوت پدرم  به کنگره امدم با کلی ناامیدی  درگذشته شخصیتی نبودم که خانواده در کنارم آرامش داشته باشند  ولی امروز در آرامش هستند.
  همسفرم در شعبه حضور ندارد ولی  خیلی کمک‌حالم بوده در زندگی از ایشان تشکر می‌کنم از راهنماهایم سپاسگزارم
امیدوارم همه سفر اولی‌ها این جایگاه پرانرژی را تجربه کنند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .