English Version
This Site Is Available In English

وادی‌ها شاهرگ حیاتی کنگره هستند

وادی‌ها شاهرگ حیاتی کنگره هستند

جلسه چهارم از دوره سی‌وپنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی شیخ بهایی با استادی راهنما همسفر رؤیا، نگهبانی همسفر نسیم و دبیری همسفر مینا با دستور جلسه «وادی هشتم (با حرکت راه نمایان می‌شود) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۹ مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را بسیار شاکرم و از ایجنت و مرزبانان بسیار سپاسگزارم بابت این‌که در آخرین روز خدمتگزاری در جایگاه لژیون هشتم در خدمت شما همسفران هستم تا از این زاویه بتوانم انرژی بگیرم و چهره‌های شما برای من ثبت شود. دستور جلسه «وادی هشتم و تأثیر آن روی من» است و ما می‌دانیم که وادی‌ها شاهرگ حیاتی در کنگره60 هستند؛ می‌خواهم امروز مروری روی وادی‌ها از اول تا آخر البته به‌صورت شعر داشته باشم؛ همیشه وادی‌ها را به‌صورت متن دیده‌ایم؛ اما این بار یکی از مسافران کنگره این وادی‌ها را در قالب شعر سروده است؛
وادی اول بود فکر و تفکر آنچه هست                      
هر که ناگیرد تفکر را به کارش، پستی است
وادی دوم که مخلوقات را ارجی نهد                      
هیچ مخلوقی به پوچی در جهان پا نی نهد
وادی سوم به خویش خویشتن فکری کند              
کی جز انسان هیچ موجودی به خود فکری کند؟
چهارم وادی مسائل را به‌حق بسپرده است            
زان که مسئولیت خود را به‌حق بسپرده است
پنجمین وادی که فکر قدرت حق می‌کند                  
شرط آن با رفتن و مقصود کامل می‌کند
وادی شش حکم عقل در قالب فرمانروا                    
هر دم آن را کاملاً باعقل خود اجرا نما
وادی هفتم حقیقت‌ها نمایان می‌شود                    
چون تحرک با حقیقت راه پیدا می‌شود
هشتمین وادی اگر گم‌کرده‌ای راهت شود                
با تحرک ای عزیز راهت نمایان می‌شود

به وادی هشتم رسیدیم؛ در این وادی می‌فهمیم که یکی از نیروهای شیطانی نیروی بازدارنده است و نیروی بازدارنده ما را به سکون و ایستا بودن رهنمون می‌کند؛ مثل آب که اگر ساکن باشد گندیده می‌شود انسان نیز اگر ساکن باشد می‌گندد؛ یک بیمار اگر مدت طولانی در بستر بیماری بماند دچار زخم بستر می‌شود و باید فرد را جابجا کنند تا هوا زیر بدنش جریان یابد؛ ما انسان‌ها هم بدون حرکت زخمی می‌شویم.

همه ما همسفران به خاطر زندگی با مصرف‌کنندگان و آشفتگی‌های ذهنی دچار بی‌حسی و بی‌تعادلی شده‌ایم و اصلاً میلی به حرکت نداشتیم؛ چون هر ترفند و هر راهی را پی می‌گرفتیم به بن‌بست می‌رسید، اکنون ما در ساحل تفکر و برنامه‌ریزی مانده‌ایم و از حرکت در مسیر زندگی می‌ترسیم؛ وقتی اول جاده‌ای ایستاده‌ایم، نمی‌توانیم آخر آن را ببینیم؛ باید راه بیفتیم و نقطه‌به‌نقطه حرکت کنیم تا به پایان برسیم درحالی‌که اصلاً پایانی هم وجود ندارد و با مرگ هم ما به بعد دیگری انتقال پیدا می‌کنیم و تا ابد‌الدهر چرخه ادامه دارد.

وادی هشتم سه قسمت است؛ ۱- حرکت ۲- جبران خسارت ۳- پیمان؛ ما حرکت را شروع کردیم و من به‌عنوان یک همسفر می‌گویم قوانین را به من بدهید تا حرکت کنم و آن قوانین، تسویه‌حساب است؛ من اول باید تسویه‌حساب کنم و خساراتی را که وارد کرده‌ام، جبران کنم؛ ناخواسته خیلی خسارت وارد کرده‌ایم و همه آن‌ها از جهل است؛ هیچ‌کس از روی دانش نمی‌خواهد کسی را آزار بدهد.

انواع خساراتی که در وادی هشتم یاد می‌گیریم اول خسارت به خود، دوم خسارت به جامعه و سوم خسارت به خانواده و اطرافیان خود است؛ اکنون چگونه باید خسارت‌های خود را صفر کنم؟ اول خسارت به خود؛ ابتدا باید فکر کنم خود را دوست دارم؟ اعضا و جوارح خود را دوست دارم؟ من که از صبح تا شب درگیر قضاوت، غیبت، حسادت، رنجش، انتقام و کینه هستم چقدر به اعضا و جوارح خود زجر می‌دهم؟ شب که باید بخوابم و آرامش داشته باشم، آرامش را از خود می‌گیرم.

در دوره سیکل ماهیانه، هورمون‌های بدن خانم‌ها به‌‌‌ هم می‌ریزد و مثل یک مصرف‌کننده هستند؛ آقای مهندس حسین دژاکام به ما آموخته‌اند که تو خمار هستی و مواد شبه افیونی بدن و سیستم ایکس در این زمان، مشکل دارد؛ همان موقع که نیاز به استراحت و مواد مغذی دارم؛ باید از رابطه با افراد دور بمانم؛ چون ناخودآگاه عصبی هستم و به افراد خسارت می‌زنم؛ بنابراین باید از خود مراقبت کنم؛ به نام مادر، به نام ایثارگری و فداکاری چه قدر به خود خسارت زدم؟ آیا به‌عنوان مادر یک روز شده است که به خودت بگویی غذا چه می‌خواهی؟ هرروز به بچه‌ها می‌گویی چه می‌خواهند؟ خودت امروز چه می‌خواهی؟ تا من خود را دوست نداشته باشم و به خود احترام نگذارم، چگونه می‌شود فرزندم به من احترام بگذارد؟

آقای مهندس می‌‌فرمایند: بچه‌ها را لوس بار نیاورید؛ آن‌ها در آینده شمارا به خانه سالمندان می‌برند و این‌ها خسارت‌‌هایی است که به خود زده‌ام، ابتدا این را جبران می‌کنم تا زمانی که خسارت‌های خود را جبران و بازسازی نکنم مگر می‌توانم خسارت به خانواده و جامعه‌ام را جبران کنم؟

بعد خسارت به خانواده و اطرافیان است؛ من که این‌همه سال‌ آن‌قدر حالم بد بوده که ناخواسته به همه خسارت وارد کرده‌ام، اکنون نمی‌توانم بگویم ببخشید؛ باید جبران کنم؛ آقای مهندس حسین دژاکام می‌فرمایند: چک کشیده‌اید باید پاس کنید؛ به‌این‌ترتیب سطح دانش خود را بالا می‌برم و تغییر می‌کنم، با تغییرات من همه تغییر می‌کنند و یک دنیا شادی و امید به بطن زندگی‌ام می‌پاشم.

خسارت بعدی خسارت به جامعه است؛ چه قدر به جامعه خسارت زده‌ام؟ چه قدر زباله از ماشین به بیرون پرت کرده‌ام؟ چه قدر کوه، دشت و ... را کثیف کرده‌ام؟ چه قدر درخت در پارک شکستند و من بی‌تفاوت نشستم و غذا خوردم؟ چه قدر حیوان کشتیم؟ تا حیوان به من آسیبی نزده است من حق کشتن آن را ندارم، به مدد کنگره من سوسک را هم از خانه بیرون می‌‌اندازم و سعی می‌کنم آن را نکشم و تا جایی که می‌توانم سعی می‌کنم مورچه‌ها را هم له نکنم؛ اکنون می‌خواهم جبران کنم، جبران آن چیست؟ بعضی وقت‌ها می‌گویم باغ رضوان که می‌رویم سنگ‌قبرها نیاز به آب ندارند، گل و گیاهان اطرافش که خشک است نیاز به آب‌دارند تا حدی که می‌توانیم به آن‌ها آب بدهیم، ازگل‌ها، گیاهان و حیوانات مراقبت کنیم و خسارتی که به جامعه زدیم را جبران کنیم.

بعداز این‌که جبران‌ها انجام شد به مراسم پیمان می‌رسیم؛ پیمان وادی هشتم زیباترین بخش وادی‌هاست، از ساعت ۱۲ تا 16 می‌روم، سیاهه‌ای می‌نویسم، به گناهانم اعتراف می‌کنم و از خداوند طلب مغفرت و بخشش می‌کنم، بعد آن را پاره می‌کنم و سپس در یک برگه سفید خواسته‌های جدید را می‌نویسم؛ پیمان آقای مهندس حسین دژاکام همان توبه شب‌های قدر را به ما یاد می‌دهد.

وادی هشتم، مهر و محبت را به من یاد می‌دهد که خداوند چه‌قدر بخشنده است و در پیمان چرا آقای مهندس حسین دژاکام می‌گویند چهار ساعت روبه‌قبله بنشین، چیزی نخور و آشامیدنی ننوش؟ به خاطر این‌که من نفسم را تربیت کنم، آیا می‌توانم چهار ساعت تکان نخورم، آب نخورم، سرم را برنگردانم؟ اصلاً می‌توانم چهار ساعت آرام بگیرم؟ پیمانم را می‌بندم و به دست آقای مهندس حسین دژاکام، نشانش روی قلب و سینه‌ام حک می‌شود تا به یاد داشته باشم که خداوند توبه پذیر است.

هرکس نشان پیمانم را می‌بیند این امید در او زنده می‌شود که‌ای انسان تو می‌توانی برگردی و توبه کنی؛ بعضی‌ها می‌گویند پیمانم را خراب کرده‌ام، دوباره غیبت کردم، مشکلی ندارد، بنا به فرمایش استاد امین دژاکام اگر پیمان خود را خراب کردید بعد از مدتی که زمان و قوانین اجازه می‌دهد یک‌بار دیگر پیمان خود را شارژ می‌کنیم و دوباره پیمان می‌بندیم؛ بازهم خداوند ارحم‌ الراحمین است. من شعرم را ادامه می‌دهم تا به وادی چهاردهم برسیم؛ 

وادی نه گر تحمل اوج گیرد در درون
می‌کند جسمت تحمل مشکل تو و برون
وادی ده حس انسان از گذشته عاری است
حال علت را بدان زیرا که انسان جـــاری است
یازده وادی اگر رودی خروشان آیدش
عاقبت بر مصدر دریای جوشان بایدش
در دو یک وادی چو آخر می‌رسد امری شود
آخر امرش به اول امر اجرا می‌شود
سیزده وادی که پایان می‌رسد هر نقطه‌ای
چون به پایان می‌رسد آغاز دیگر نقطه‌ای
چهارده وادی اگر گیری به کار زندگی
می‌شود خرم گلستان می‌شود آن زندگی
چون چراغ راه ما را هم هدایت می‌کند                         
گر که سرگردان شوی حتماً صدایت می‌کند
چهارده وادی چراغ راه رهپویان بود
چهارده وادی دوای درد رهجویان بود
هر که آن را کار گیرد می‌برد از آن ثمر
هر ناگیرد از آن بر می‌شود او دربه‌در
چون تفکر چون تأمل می‌کنی در زندگی
می‌شود خرم گلستان می‌شود آن زندگی

در ادامه جلسه‌ مراسم تجلیل از راهنما همسفر رؤیا توسط ایجنت گروه همسفران برگزار شد.

مرزبانان کشیک: مسافر ابوالفضل و همسفر لیلا
تایپ: همسفر احترام سادات رهجوی راهنما همسفر شهین (لژیون دهم) و همسفر طیبه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون هفتم)
عکس: همسفر لیلا مرزبان خبری
ارسال: همسفر مینا خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی شیخ‌بهایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .