English Version
This Site Is Available In English

تفکرات، تعیین‌کننده مسیر زندگی

تفکرات، تعیین‌کننده مسیر زندگی

جلسه سوم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار کنگره ۶۰ همسفران نمایندگی صائب تبریزی به استادی پهلوان همسفر آتنا، نگهبانی همسفر تهمینه و دبیری همسفر مینو با دستور جلسه «وادی هشتم (با حرکت راه نمایان می‌شود) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۹ مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شاکر و سپاسگزارم که این فرصت نصیبم شد تا در کنار تک‌تک شما همسفران حضور داشته باشم و آموزش بگیرم. از نگهبان لژیون سردار که مرا لایق دانستند، از ایجنت و مرزبانان تشکر می‌کنم. قطعاً ما در کنار هم پازلی هستیم و کنار هم بودنمان بی‌دلیل نبوده است. دستور جلسه در مورد وادی هشتم است، اگر بخواهم تجربه خودم را از قبل و بعد ورودم به کنگره بگویم یا این‌که قبل از دریافت شال پهلوانی و بعد از دریافت شال پهلوانی تفاوت بسیار زیادی دارد.

خدا را شکر وقتی وارد کنگره شدم، برکت و روزی خیلی زیادی شامل حال من شد جایگاه مرزبانی، راهنمایی و پهلوانی را تجربه کردم، ولی دریافت شال پهلوانی از دستان آقای مهندس برایم‌ حس غریبی داشت که با شال‌های دیگر متفاوت بود، آرزو می‌کنم که تک‌تک شما همسفران شال پهلوانی را تجربه کنید. من خودم فکر می‌کردم، کسی که در جایگاه پهلوانی قرار می‌گیرد؛ باید خیلی ثروتمند باشد تا بتواند این شال را دریافت کند، ولی با حرکت هست که راه نمایان می‌شود. ورود هر کدام از ما به کنگره همان حرکت است که اتفاق می‌افتد و ما شروع به تزکیه و پالایش می‌کنیم و آن حرکت انجام می‌گیرد، تا بتوانیم راهمان را عوض کنیم و از آن دریچه‌ تاریکی بیرون بیاییم.

مسافرم خیلی اصرار داشت که ابتداً من جایگاه پهلوانی را تجربه کنم، ولی من قبول نکردم، چون در درون خود حس بخشندگی را نمی‌‌دیدم، یکی از دلایلی که این کار را انجام نمی‌دادم، عدم بخشش اطرافیانم بود، نمی‌توانستم ببخشم و با خودم می‌گفتم تا زمانی که نتوانم از دارایی و پول خودم بگذرم، قطعاً نمی‌توانم شال پهلوانی هم داشته باشم، بالاخره مسافرم پهلوان شدند و سال بعد با هزار ترس و دلهره در حالی که موجودی در حسابم آماده بود، من نیز در جایگاه پهلوانی قرار گرفتم، ولی آن نیروهای بازدارنده همیشه به سراغم می‌آمد که تو اصلاً لایق این جایگاه نیستی و مرا از قدم مثبتی که برداشته بودم دل‌سرد می‌کردند. یادم می‌آید که یکی از سخنان دیده‌بان محترم مسافر علیرضا را در سایت مطالعه می‌‌کردم، به مطلب جالبی برخوردم که ایشان بیان کرده بودند؛ کنگره هیچ احتیاجی به پول و دارایی من ندارد و خیلی‌ از افراد هستند که چند سال هست که مبالغ زیادی به کنگره پرداخت می‌کنند.

آقای مهندس قاعده بازی را به ما یاد دادند و به نظر من تنها راه و روش رسیدن به حس خوب و آرامش، بخشش است. زمانی که وارد لژیون سردار شدم با خودم گفتم، چه حس قشنگی است و توانستم آن ظرف وجودی خودم را پر کنم و سال بعدی با همسرم دنور شدیم و بار دیگر من آن حس ناب را بیشتر از سال قبل تجربه کردم، همه این بخشش‌ها را بدون هیچ چشم‌داشتی انجام دادم، همیشه مسافرم می‌گفت با مصرف موادی که داشتم تا الان خیلی بیشتر از این‌ها به کنگره مدیون هستیم، قبل از کنگره هفته‌ای یک‌بار به روان‌شناس و روان‌پزشک مراجعه می‌کردیم و هزینه ویزیت و قرص‌ها واقعاً خیلی زیاد بود، همیشه فکر می‌کردم که این دین من باید ادا شود.

وقتی وارد لژیون سردار، دنور و پهلوان شدم برکت مادی و معنوی زیادی وارد زندگی ام شد. اگر بخواهم از تجربه خودم بگویم، درهایی به رویم باز شد و نعمت‌هایی در زندگی‌ام جاری شد که برایم غیر‌قابل باور بود، یکی از نعمت‌ها خدمت مرزبانی در ساختمان ققنوس بود که برای من بزرگ‌ترین برکت در زندگی‌ام محسوب می‌شود، من در آن ساختمان در رأس کنار خانم کماندار و در جوار اسیستانت‌ها بزرگ شدم و خیلی چیزها یاد گرفتم و برکتی که شال پهلوانی برای من داشت همین بود و خیلی اتفاق‌های بزرگی در زندگی من افتاد. چند روز پیش مطلبی در رابطه با سروتونین و دوپامین مطالعه می‌کردم که نوشته شده بود، دوپامین از لذت و سروتونین از شادی به‌دست می‌آید، دوپامین را از بیرون می‌توانیم کسب کنیم؛ ولی سروتونین چنین نیست، برای ترشح سروتونین، نیاز به این است که بخشش انجام شود و فرد با این کار شادی طولانی مدتی را به‌دست می‌آورد.

افراد ثروتمندی هستند تا زمانی که به مسافرت می‌روند یا بهترین ماشین را دارند یا وقتی که وارد بهترین رستوران‌ها می‌شوند، خوشحال بوده و حالشان خوب است و شادی درازمدتی ندارند این به آن علت است که وقتی دوپامین بیش از حد ترشح شود، سروتونین را سرکوب می‌کند و شادی را از فرد گرفته و فقط لذت آنی به طرف مقابل می‌دهد. همه اعضاء با آموزش‌های کنگره بخشش و از خودگذشتگی را یاد گرفتند و همیشه حس و حالشان خوب هست، چراکه آگاهی و دانایی که در این مکان کسب کردیم و آموزش‌هایی که در رابطه با بخشش گرفتیم، ما را به احساس خوب داشتن و شاد بودن سوق داده است.

همه قبل از کنگره با این‌که مصرف کننده نبودیم، ولی خوشحالی درونی و حس و حال خوب را نداشتیم، اما خدا را هزاران مرتبه شکر که با آموزش‌های ناب کنگره آرامش و خیلی چیزها را دریافت کردیم. پیشنهاد می‌کنم که حتماً این جایگاه را تجربه کنید و نترسید، شال پهلوانی بیشتر از پول قدرت می‌خواهد و من در این جایگاه فهمیدم، انسان آن‌قدر بزرگ می‌شود که پول‌ در فکر و ذهن او بی‌ارزش می‌شود. قبل از کنگره برای من مبلغ پانصد میلیون تومان رقم خیلی زیادی بود، اما حالا این عدد، برایم چیزی نیست، چراکه از دایره امن خود پایم را فراتر گذاشته‌ام و بر ترسم غلبه کردم. ان‌شاءالله تک‌تک شما جایگاه دنوری و پهلوانی را تجربه کنید. وقتی برای دریافت شال پهلوانی خدمت آقای مهندس می‌رفتیم، فرزند سیزده ساله‌ام تنها حرفی که زد این بود، سال بعد نوبت من است که شال پهلوانی را دریافت کنم و این برای من واقعاً لذت‌بخش است.

مشارکت اعضاء لژیون سردار:

ایجنت همسفر منیره:

 از حضور تک‌تک شما همسفران سپاسگزارم. دستور جلسه ارتباط مستقیمی با لژیون سردار دارد که باید حرکت کنیم تا راه مشخص شود. اگر بخواهم از تجربیات خودم بگویم، وقتی خواستم که وارد لژیون سردار شوم، خیلی ترس داشتم مسافرم کار نمی‌کرد و پشتوانه مالی نداشتم، وارد کار کوچک خیاطی شده بودم و از آن درآمد اندک پا به میدان گذاشتم و عضو لژیون سردار شدم و از همان اول خیر و برکت را در زندگی‌ام مشاهده کردم و با بخشش کردن گره‌های درونی خودم باز شد. پشتوانه بخشش مادی، بخشش معنوی است که آموزش بساری برایم به ارمغان آورد، وقتی بتوانم از مالم گذشت کنم می‌توانم از معنویات زیادی هم بگذرم. لژیون سردار این آگاهی را به من می‌دهد نترس، ببخش، رها کن و دلت را به خدا بسپار، کاری که خدا برایت انجام می‌دهد، بندگان خدا نمی‌تواند و این بزرگ‌ترین درسی است که لژیون سردار به من داده است.

در کنگره آموختیم کسی که از هزار تومانی پس‌اندازی و پولی که دارد ببخشد آن شخص هم پهلوان محسوب می‌شود، چراکه دارایی او در همین میزان است و همین را هم می‌بخشد، فردی که دارا هست و از مال و ثروت خود بخشش می‌کند، یک انرژی دریافت می‌کند و در مقابل فردی هست که دارایی اندکی دارد و از همان مال کمی که دارد سعی می‌کند، مقداری از آن را در راه خیر ببخشد و این خیلی ارزشمند است. اکثر اعضاء لژیون سردار خانه‌دار هستند و توانستند از پس‌انداز خود وارد این لژیون پربرکت شوند. امیدوارم که امسال در نمایندگی به مانند سال گذشته دنور و پهلوان داشته باشیم. میانگین همسفران نمایندگی صائب تبریزی ۵۵ نفر هستند که ۴۵ نفر از آن‌ها عضو لژیون سردار هستند، به نظر من بقیه هم عضو لژیون سردار هستند، چون به قدر توانشان در جشن گل‌ریزان شرکت می‌کنند. ان‌شاءالله با کمک و استعانت قدرت مطلق، توفیقمان بیشتر از این باشد و با استفاده از قدرت درون خودمان حرکت کنیم و در جایگاه دنوری و پهلوانی قرار بگیریم.

راهنما همسفر نیره:

خیر مقدم عرض می‌کنم، حضور سفیر عشق و محبت پهلوان همسفر آتنا که قبول زحمت نمودید، امیدوارم که همیشه در کنار عزیزانتان همیشه شاد و سلامت باشید. از سخنان و تجربیات ناب شما بسیار تا بسیار آموختم و سعی می‌کنم این‌ها در زندگی خودم کاربردی کنم. وادی هشتم مانند قوانین ریاضی یک قانون است و حرکتی که انجام می‌دهیم، اگر در صراط مستقیم باشد، قطعاً نیروهای الهی یاری‌بخش ما خواهند بود. بخشش مالی جزو آن حرکت‌هایی است که در صراط مستقیم و رسیدن به فرمان عقل است. من همسفر باید حرکت کنم و خود راه به من می‌گوید که چگونه حرکت کنم. زمانی که برای انجام کاری کلمه نمی‌توانم را می‌گوییم، این انعکاس را به کائنات می‌فرستیم و دقیقاً هستی همان را به ما برمی‌گرداند، باید بگوییم که من می‌توانم، درست است که سر راه مشکلاتی هم خواهد بود، ولی این‌که خواسته انسان قوی باشد و حرکتش با تمام توان و قدرت باشد و برای خواسته‌اش تلاش و کوشش کند، صددرصد به هدفش خواهد رسید.

در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر جمله‌ای از استاد سردار را خیلی دوست دارم عنوان این است؛ قله و فتح آن چندان مهم نیست، اگر بالای قله اثری از خود بر جای بگذارید مهم و باارزش است. در کنگره عضو لژیون سردار، دنور، پهلوان می‌شویم در حقیقت به خودمان کمک می‌کنیم. ما برای تزکیه و پالایش نفس خودمان به این کره‌ خاکی آمدیم، باید آموزش بگیریم و سپس خدمت کنیم. در سی‌دی جمع‌کنندگان استاد امین می‌‌فرمایند که انسان تا آموزش نگیرد و خدمت نکند، نمی‌تواند به تعادل برسد و فرمودند که سه نوع انسان داریم، تعدادی از افراد فقط جمع می‌کنند، مثلاً جایی نذری باشد جمع می‌کند که این‌ها در تعادل نیستند و گروهی دیگر از انسان‌ها هم تا پول یا انرژی به دست می‌آورند، خیلی زود آن را خرج می‌کنند و پس‌انداز ندارند، این‌ها هم در تعادل نیستند. استاد امین می‌فرمایند که اگر کسی صد هزار تومان پول داشته باشد و سی هزار تومان از این پول را بخشش کند، این فرد در تعادل است. آقای مهندس می‌فرمایند که دانه دانه است غله در انبار. امیدوارم با همیاری و همدلی بتوانیم در این حرکت عظیم بسیار قوی و مستحکم حرکت کنیم و به حال خوش برسیم. 

راهنما همسفر پریا:

از سخنان و حضور شما انرژی گرفتیم. شما در مورد بخشش صحبت کردید به نظر من بخشش، چه به صورت مادی یا معنوی باشد، فرقی نمی‌کند، هر دو به یک میزان ارزشمند هست. متد DST را خیلی خوب در کنگره یاد گرفتیم، خود من قبلاً در بخشش انسان‌ها حساس بودم و می‌گفتم که قرار نیست من ببخشم، ولی کنگره به من یاد داد، وقتی نتوانیم کسی را ببخشیم در نتیجه نمی‌توانیم اموالمان را هم ببخشیم. کنگره به من همسفر راه را نشان داد و یاد داد که چگونه ببخشم. همسفرانی که در کنگره خانه‌دار هستند در محیط خانه اعتماد به نفسشان را از دست داده بودند و این‌که ببخشند یا کاری انجام دهند را از یاد برده بودند، در واقع خودشان را فراموش کرده بودند، کنگره این پتانسیل را در ما همسفر‌ها بیدار کرد و ما را با خود واقعیمان روبه‌رو‌ کرد. همسفری که شاید جرأت حرف زدن در خانه را نداشت، حالا یک لژیون پانزده نفره تشکیل داده و به رهجوها آموزش می‌دهد. کنگره خیلی نعمت‌ها به ما داده است، امیدوارم با خدمت کردن و حضور در کنگره ذره‌ای از این نعمت‌ها را جبران کنیم و قدردان باشیم.

همسفر معصومه:

 از صحبت‌های شما خیلی انرژی گرفتم، واقعاً لذتی که شما در پهلوانی دریافت کرده‌اید، من با حضور در لژیون سردار آن لذت را تجربه کردم، خیلی وقت است در کنگره حضور دارم و همیشه می‌خواستم که در جشن گل‌ریزان واریزی داشته باشم و نمی‌توانستم شرکت کنم تا این‌که تفکر کردم و جرقه‌ای در ذهن من زده شد و خودم شروع به کار کردم و سال بعد توفیق و اذن وارد شدن به لژیون سردار برایم صادر شد و توانستم به آرزویم برسم و از این‌که خودم با تلاشم توانستم به هدفم برسم خیلی خوشحال هستم. از وقتی وارد لژیون سردار شده‌ام، مسافرم درست سفر کرد و خدا را شکر به رهایی رسید و من نیز به حال خوش و لذت واقعی رسیدم. کنگره به کمک ما احتیاجی ندارد، هر کمک و خدمتی که انجام می‌دهیم در واقع به خودمان لطف می‌کنیم و همه این‌ها در حسابمان نوشته می‌شود و من در قبال دریافتی‌هایی که تاکنون از این مکان مقدس دارم، کمک من بسیار ناچیز و قطره‌ای در مقابل دریا است. امیدوارم که تا عمر دارم در کنگره ماندگار شوم و جایگاه دنوری و پهلوانی را هم تجربه کنم.

عکاس: همسفر شبنم مرزبان خبری
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی صائب تبریزی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .