English Version
This Site Is Available In English

مجموعه جسم و جهان‌بینی، روان را تشکیل می‌دهد

مجموعه جسم و جهان‌بینی، روان را تشکیل می‌دهد

راهنما همسفر سمیه و مسافرشان با بیش از ده سال تخری آنتی ایکس مصرفی شیره، تریاک، متادون و قرص وارد کنگره شدند. مدت بیست‌ودوماه ماه و هجده روز با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر علی و همسفر زهره سفر کردند. هم اکنون هشت سال و سه ماه است که با دستان پر توان آقای مهندس  آزاد و رها هستند. ورزش همسفر در کنگره دارت، ورزش مسافر بدمينتون است. همسفر سمیه در جایگاه های سایت، مسئول امتحانات نمایندگی شیخ بهایی، چهار سال راهنمایی و ایجنتی نمایندگی دنا خدمت کرده‌اند . در ادامه گفتگویی با ایشان ترتیب داده‌ایم که تقدیم نگاه پر‌مهرتان می‌شود.

با آموزش‌های کنگره‌60 همیشه یاد گرفته‌ایم که برای حل مشکلات، اول صورت‌مسئله آن مشکل را پیدا کنیم، حال در مورد اهمیت صورت‌مسئله و کمک آن در زمینه درمان اعتیاد برایمان بگویید؟

صورت مسئله یعنی مشخص کردن وضعیت کنونی‌ که من در آن هستم تا وضعیت مطلوبی که قرار است به آن برسم؛ یعنی این‌که من ارزیابی کنم، وقتی درگیر یک مشکلی هستم در چه جایگاه و موقعیتی هستم و چه پارامترهایی در ایجاد این شرایط مؤثر بودند تا بتوانم، مبدأ را مشخص کنم، زمانی‌که مبدأ مشخص شد با دانستن هدف و مقصدی که دارم حرکت می‌کنم؛ یعنی آن صورت‌مسئله را حل می‌کنم. حال صورت‌مسئله اعتیاد بررسی کرده که وضعیت یک مصرف‌کننده یا یک معتاد در چه شرایطی است. جهان علم می‌گفت که اعتیاد مسمومیت مزمن است. کنگره60 پارامترهای مؤثر در وضعیت فعلی را بررسی کرد و گفت که اگر اعتیاد بخواهد، مسمومیت مزمن باشد؛ پس چرا با سم‌زدایی جواب نمی‌گیریم و مواد‌مخدر سم تلقی نمی‌شود. با تعریفی که از سم، ماده‌مخدر، آنتی ایکس و سیستم‌ایکس داشت به این نتیجه رسید که صورت‌مسئله اعتیاد این است که اعتیاد یک جایگزینی مزمن است؛ یعنی مواد مخدر خارجی و بیرونی جایگزین مخدرهای طبیعی بدن شده است و صورت‌مسئله اعتیاد را شکافت؛ یعنی مشخص کرد که اصلاً وضعیت روانی، جسمی، ایدولوژی و نوع جهان‌بینی مصرف‌کننده به چه صورتی است و حال از چه نقطه‌ای می‌خواهد حرکت کند و قرار است به چه چیزی برسد و چه برنامه‌ای در این مدت دارد. در متد DST یک زمان ده الی یازده ماهه لازم است، با داروی معین (OT) و پروتکل مشخص قرار است که از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب برسیم. این شد راه حل مسئله؛ پس تا زمانی‌که ما صورت‌مسئله را ندانیم؛ یعنی من ندانم که در چه موقعیتی هستم، نمی‌توانم حرکت کنم و به سمت هدفم بروم، مانند زمانی‌که من ندانم در چه شهری هستم و حالا می‌خواهم به شهر تهران بروم، قطعاً نمی‌توانم مسیر درست را انتخاب کنم، این‌که آیا من اصفهان یا تبریز هستم و می‌خواهم به سمت تهران بروم خیلی مهم است؛ این یعنی صورت‌مسئله. این‌که من بدانم کجا هستم، قسمتی از صورت مسئله است؛ یعنی دانستن این موضوع که من از نظر وضعیت فعلی در چه شرایطی هستم و پارامترهای دیگر باید بررسی شود، این‌که چه عواملی باعث شده من در این وضعیت باشم، کمک می‌کند که ما صورت مسئله را پیدا کنیم. حالا در مورد تمام مشکلاتمان نیز همین‌طور است؛ یعنی من باید بفهمم که در چه شرایطی هستم؟ چه نیروهای کمکی‌ دارم؟ چه عواملی باعث شده من در این شرایط قرار بگیرم و الآن روی چه توانایی‌هایی می‌توانم حساب باز کنم و قرار است به کجا برسم؟ رسیدن حل مسئله می‌شود و پروتکل درمانی و متد DST توانسته حل صورت‌مسئله اعتیاد باشد.

مسافران با مصرف OT سیستم ایکس خود را متعادل می‌کنند؛ همسفرانی که با دنیایی از مشکلات وارد کنگره می‌شوند چگونه می‌توانند خود را به تعادل برسانند؟

وقتی از مسافر صحبت می‌کنیم، یعنی شخصی که سابقه مصرف دارد، وقتی می‌گوییم همسفر یعنی کسی که سابقه مصرف مواد ندارد. اینجا یک وجه تمایز خیلی بزرگ بین همسفر و مسافر وجود دارد. مسافر به واسطه سابقه مصرف مواد‌مخدر، سیستم ایکس خود را به صورت کامل از چرخه طبیعی خارج کرده و باید مواد‌مخدر را از بیرون وارد بدن خود کند تا اعمال حیاتی‌اش را مثل سایر انسان‌ها به صورت طبیعی انجام دهد؛ یعنی زمانی‌که می‌خواهد بخندد، گریه کند، بخوابد یا بیدار باشد بتواند این کار‌ها را انجام دهد. وقتی این مواد نباشد و شخص قطع ناگهانی داشته باشد از تمام اعمال روزانه محروم می‌شود و نمی‌تواند کارهایش را انجام دهد. یک سری مشکلات هم در زندگی همسفر و هم در زندگی مسافر وجود دارد. مسافر به واسطه مصرف مواد، مشکلات عدیده‌ای در زندگی به وجود آورده است؛ بنابراین ما می‌گوییم که اعتیاد بیماری چند وجهی است. بیماری که از نظر جسم، روان و جهان‌بینی یعنی از هر سه ضلع باید به تعادل برسد. وضعیت جسمی فرد مصرف‌کننده، کاملاً خراب است و برای بازسازی سیستم جسم، نیاز به داروی OT و یازده ماه سفر دارد و در کنار آن نیز  برای بالانس شدن جهان‌بینی باید آموزش‌ها را در کارگاه آموزشی و لژیون بگذراند، سی‌دی بنویسد و خدمت کند تا از نظر جهان‌بینی به سطح نرمال برسد. مجموعه جسم و جهان‌بینی، روان را تشکیل می‌دهد. زمانی که جسم و جهان‌بینی هر دو به یک اندازه‌ رشد کنند فرد از نظر روانی در یک ثبات شخصیت قرار خواهد گرفت. همسفر سابقه مصرف ندارد؛ اما مشکلات زندگی در کنار یک مصرف‌کننده و ضد‌ارزش‌هایی که مرتکب شده قضاوت‌ها، گریه‌ها، غم و اندوه‌ها باعث شده است که سیستم ایکس تا اندازه‌ای از تعادل طبیعی خارج شود، پس به صورت کامل سیستم ایکس او از گردونه خارج نیست؛ بنابراین نیاز ندارد برای بازسازی جسم، از داروی OT استفاده کند. این فرد با همان روان درمانی یا همان آموزش‌های جهان‌بینی، روان و جسم او نیز به تعادل می‌رسد. یک همسفر باید مسئولیت‌پذیر باشد و در این بخش مسئولیت راهنما بسیار زیاد است. آموزش‌ها باید در حد اعلاء خودش اتفاق بیفتد، وظیفه سی‌دی نوشتن باید به نحو احسن انجام شود؛ چون ما با یک پک کامل روبه‌رو هستیم و همزمان با گرفتن آموزش‌ها، جسم و روان نیز متعادل می‌شود.

چگونه همسفران می‌توانند خود را به تعادل برسانند؟

همسفران باید با انجام وظایف خود به عنوان یک همسفر و خدمت کردن در کنگره به آن ثبات لازم برسند؛ پس به نظر من خدمت کردن در کنار دریافت آموزش‌ها می‌تواند ستون اصلی باشد برای این‌که یک همسفر به حال خوش برسد.

امروزه مصرف قلیان و مشروبات الکلی برای قشر مؤنث جامعه بسیار رایج شده است، آیا این مورد هم سیستم ایکس را از حالت تعادل، خارج می‌کند؟

قطعاً بله هر چیزی که از سدخونی مغز عبور کند حال اگر قرص، مشروب یا موادمخدر باشد که اعمال و رفتار انسان را تحت تأثیر قرار داده و از حالت طبیعی خود خارج کند، سیستم ایکس را تحت تأثیر قرار می‌دهد و تخریب ایجاد خواهد کرد. متأسفانه این رفتارها به‌صورت یک فرهنگ بین خانم‌ها جا افتاده و شاید یک زمانی قبح بود؛ اما قبح این قضیه ریخته شده و خانم‌ها به‌عنوان یک تفریح و سرگرمی استفاده می‌کنند و  عدم آگاهی از این‌که چه آسیبی بر جسم خود وارد می‌کنند باعث شده به این کار ادامه دهند و ذره‌‌ذره سیستم ایکس آن وظایفی که دارد را دیگر انجام ندهد و به مرور زمان خواب، خلق وخو، اشتها و خیلی مسائل روزمره آن‌ها، تحت تأثیر همین مصرف قرار می‌گیرد؛ چون باعث شده که سیستم ایکس‌ آن‌ها از حالت تعادل خارج شود. انواع مختلف نوروترانسمیتر‌ها و ناقل‌های عصبی در بدن وجود دارد که اعمال حیاتی را کنترل می‌کند و اگر هر کدام از این‌ها، کمی از حالت تعادل خود خارج شود؛ تأثیرات منفی روی جسم، روان و خلق‌وخوی انسان‌ها خواهد داشت.

با توجه به این‌که صورت‌مسئله اعتیاد مشخص شده و همه مسافران آگاه هستند، به چه دلیل سفر خود را خراب یا درست سفر نمی‌کنند و پیام شما برای همسفران این مسافران چیست؟

در سوال قبل هم توضیح دادم، اعتیاد یک بیماری چند وجهی است، این‌که فقط من از صورت‌مسئله آگاه باشم و بدانم مشکل من چه چیزی است کفایت نمی‌کند؛ یعنی باید همان‌قدر که از مقدار OT یا موادی که مصرف می‌کند کم می‌شود، باید چند برابر آموزش‌های جهان‌بینی او افزایش پیدا کند. حالا فردی که مصرف‌کننده است، صورت‌مسئله اعتیاد را هم می‌داند، لژیون انتخاب کرده و توسط راهنما توجیه شده؛ اما سفر خود را خراب می‌کند، این فرد از نظر جهان‌بینی ضعف دارد. مشکل روان زمانی حل می‌شود که جسم و جهان‌بینی هر دو به یک اندازه بالانس شوند. آن فردی که سفر خود را خراب می‌کند؛ قطعاً از نظر جهان‌بینی ضعیف است وگرنه دلیل بر این نیست که صورت مسئله را نپذیرفته یا آگاهی لازم را به او نداده‌اند؛ مانند یک فردی که دچار بیماری است، تصویربرداری و چکاب کرده و کاملاً می‌داند که یک قسمت از بدن، یک توده یا توموری دارد؛ اما حاضر نیست که درمان شود یا دارو نمی‌خورد، دلیل بر ندانستن نیست، شاید هنوز خواسته درمان ندارد به همین دلیل دارو مصرف نمی‌کند. حال فردی که وارد کنگره شده و درست سفر نمی‌کند، دلایل بسیاری می‌تواند داشته باشد؛ گروه اول این‌که هنوز مصرف‌کننده ته‌خطی نیست، به خواست خودش جهت درمان نیامده و از مصرف خسته نشده است، گروه دیگر که خواسته درمان دارند و با پای خودشان وارد کنگره شده‌اند؛ اما از نظر جهان‌بینی به آن ثبات لازم نرسیده‌اند، ان‌شاءالله که زمان آن فرا خواهد رسید و این عزیزان سفر کامل و خوبی انجام خواهند داد. پیام من برای همسفران این گروه از مسافران این است؛ زمانی‌که ما در کنار یک مصرف‌کننده قرار می‌گیریم، باید از آن درد و رنجی که کنار یک مصرف‌کننده می‌کشیم چیزی یاد بگیریم و تا زمانی که ما آن آموزش لازم را از آن رنج یا مشکل دریافت نکنیم، همچنان آن رنج و مشکل ادامه خواهد داشت؛ بنابراین سعی کنیم درسی که قرار است در کنار این مصرف‌کننده اتفاق بیافتد را هرچه زودتر فرا بگیریم و درس ما درس صبر، سکوت، ایستادگی و پذیرش است. من باید بپذیریم بنا به شرایطی که در آموزش‌ها و سی‌دی‌ها گفته شده است، سعی کنم شرایط را بپذیرم و خودم را تغییر دهم، قطعاً روزی مسافر ما هم تغییر خواهد کرد. ضرب‌المثلی است که می‌گویند (دیر و زود دارد؛ اما سوخت‌وسوز ندارد)، اگر من همسفر تمام تلاش خودم را با عشق، حس پالایش شده و پذیرش کامل انجام دهم به قول وادی یازدهم؛ جام‌های خالی و نیمه‌پر عاقبت پر خواهند شد.

تایپ: همسفران گروه تایپ
ویرایش: همسفران گروه ویرایش
طراح سوال: گروه مصاحبه
عکاس خبری: مرزبان همسفر نیلوفر
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی دنا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .