English Version
English

گروه خانواده- رسیدن به فرماندهی از فرمان‌برداری شروع می‌شود

گروه خانواده- رسیدن به فرماندهی از فرمان‌برداری شروع می‌شود


جلسه دوم از دوره اول کارگاه‌های آموزش مجازی همسفران لژیون بندرعباس به استادی راهنما همسفر زهره با دستور جلسه «از فرمان‌برداری تا فرماندهی» روز شنبه 10 شهریورماه 1403 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

دستور جلسه این هفته از فرمان‌برداری تا فرماندهی است. در دستور جلسه این هفته می‌خواهیم یاد بگیریم که چگونه می‌شود به این فرماندهی رسید. در مرحله حیوانی فرماندهی و فرمان‌برداری بر پایه زور و قدرت می‌چرخد حیوانات ضعیف‌تر فرمان‌برداری و حیوانات قوی‌تر فرماندهی می‌کنند؛ اما وقتی به انسان می‌رسیم داستان کاملاً متفاوت می‌شود؛ انسان هرقدر داناتر باشد فرمان‌بردارتر می‌شود؛ چون می‌داند تا فرمان‌برداری نکند فرماندهی را یاد نمی‌گیرد. انسان‌ها باید در یک مواقعی فرمان‌برداری کنند و در یک مواقعی فرماندهی و این‌یک قانون است و اگر چنین نباشد آموزشی اتفاق نمی‌افتد. این حماقت است که انسان فکر کند در همه‌جا باید فرمانده باشد.

اکثر اشخاصی که وارد کنگره می‌شوند انسان‌هایی هستند که آسیب‌دیده‌اند، زندگی آن‌ها از چرخه تعادل خارج‌شده است، انگیزه زندگی کردن ندارند، امید به آینده ندارند، احساس شادی، حیات وزنده بودن در آن‌ها وجود ندارد، علت آن این است که مسافران در اثر مصرف مواد و همسفران به علت زخم‌های اعتیاد، فرماندهی از آن‌ها ساقط‌شده، گویی دیگر توان اجرای فرمان‌های درست را ندارند؛ اما بعد از ورود به کنگره چند ماهی که گذشت می‌بینیم آرام‌آرام در همین اشخاص احساس شادی، احساس زنده‌بودن، امید به زندگی، انگیزه برای تغییر و ادامه زندگی به وجود می‌آید؛ اما چرا این اتفاق می‌افتد چون آن‌ها آرام‌آرام فرماندهی را به دست می‌گیرند؛ چرا می‌توانند فرماندهی را پس بگیرند؛ چون در حال فرمان‌برداری کردن از راهنمای خود و آموزش‌های کنگره هستند.

اصل آموزش، رشد و تغییر در کنگره بر پایه فرمان‌برداری و چشم گفتن است. اگر من بدانم این چشم گفتن در چهارچوب قوانین کنگره چه قدر به نفع من است و واقعاً برای من معجزه می‌کند، همیشه سعی می‌کنم فرمان‌بردار خوبی باشم و هیچ‌وقت نه در ذهن خود و نه در زبان خود چرایی نیاورم و اگر به هر دلیلی چرایی در ذهن من به وجود آمد صبر کنم زمان، خودش به من پاسخ آن را خواهد داد. وقتی من چشم گفتن و فرمان‌برداری را در کنگره تمرین می‌کنم درواقع با ضلع منیت خودم مقابله می‌کنم؛ چون بسیاری از رنج‌ها، ناراحتی‌ها و مشکلاتی که برای من در زندگی به وجود می‌آید در اثر همین صفت پنهان منیت است و با چشم گفتن این صفت در من کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شود و درنتیجه به آرامش بیشتری می‌رسم.

افرادی در کنگره توانسته‌اند بمانند، رشد کنند و به موفقیت برسند که در مقابل کلام و حرف درست، گردنشان از مو باریک‌تر بوده و به دنبال اثبات خود نبودند، تمام فرامین را بی‌چون‌وچرا پذیرفته‌اند و با همین چشم گفتن و فرمان‌برداری زندگی‌هایشان تغییر کرده و در مقابل، انسان‌های زیادی وارد کنگره شده‌اند؛ اما نتوانسته‌اند نتیجه‌ای بگیرند و برداشتی داشته باشند و امروز در این جمع نیستند آن‌ها کسانی بودند و هستند که می‌گفتند و می‌گویند: من خودم می‌دانم که چه‌کار باید بکنم.

ما در کنگره شاگردی کردن را تجربه می‌کنیم شاگردی کردن یکی از خصوصیاتی است که ما برای تغییر کردن و کامل شدن واقعاً به آن نیاز داریم. در هر جایگاهی که هستیم باید بتوانیم این صفت را در خود حفظ کنیم. آقای امین می‌فرمایند: «انسان‌های خردمند همچنان که استاد هستند، شاگرد هم هستند.» همچنین فرمودند: «من در آقای مهندس همچنان می‌بینم که استاد بزرگ هستند، دانشمند هستند، کاشف هستند، ولی در یادگرفتن دقیقاً در جایگاه یک شاگرد قرار می‌گیرند، گوش می‌کنند و مطلب را درک می‌کنند.»

رسیدن به نقطه‌ای که انسان بتواند راحت فرمان‌برداری کند، سخت است؛ چراکه انسان‌ها اصولاً خیال می‌کنند همه‌چیز را بلد هستند و نیازی به آموزش و فرمان‌برداری ندارند و این خود بزرگ‌ترین مشکل است. اگر توانستم به این مرحله برسم که حس کنم هنوز مطالب بسیاری است که من نمی‌دانم و ندانسته‌های من خیلی بیشتر از دانسته‌های من است، راحت‌تر می‌توانم آموزش پذیر شوم و فرمان‌برداری کنم. من اگر انسان دانایی باشم در تمام جلسات خوب گوش می‌کنم و می‌بینم کجا می‌توانم یک اشکال در خودم پیدا کنم تا با رفع آن اشکال و تغییر بتوانم به زندگی بهتر برسم و اگر ناآگاه باشم می‌گویم من خودم می‌دانم، من همه‌چیز را بلدم.

در کل انسان‌ها ذاتاً فرماندهی را دوست دارند و نقطه شروع برای رسیدن به فرماندهی، فرمان‌برداری است. به قول آقای مهندس انسان از سربازی به سرداری می‌رسد و علت این است که وقتی من فرمانی را به دیگران می‌دهم اگر آن فرمان را خودم قبلاً اجرا کرده باشم، آنگاه کلامم نافذ می‌شود و دیگران از من حرف‌شنوی دارند و می‌توانم فرمانده خوبی شوم؛ پس یک فرمانده باید خودش توان انجام فرمانی را که می‌دهد داشته باشد، در غیر این صورت تبدیل به یک حاکم می‌شود. فرق بسیاری است بین یک حاکم و یک فرمانده و همچنین فرق بسیاری است بین فرمان‌برداری و خودفرمانی. ان‌شاءالله. که خداوند به همه ما توفیق دهد که بتوانیم از علوم کنگره به بهترین شکل ممکن بهره ببریم و به فرماندهی برسیم

نویسنده: راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ارسال: راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر زهرا (لژیون اول)
همسفران لژیون بندرعباس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .