به رسم کنگره خودتو رو معرفی میکنید؟
من حسین هستم مسافر
با بیش از ده سال تخریب وارد کنگره شدم، آخرین آنتی ایکس تریاک، شیره و الکل.
مدت ده ماه و دو روز سفر کردم به راهنمایی راهنمای محترم آقا شاهرخ، مدت رهایی دو سال و 8 ماه
سفر نیکوتین داشتم به راهنمایی راهنمای محترم آقا فرشید، به مدت ده ماه، مدت رهایی از سیگار دو سال و پنج ماه
ورزش در کنگره فوتبال و شنا.
مقداری از حال خودتان از اوایل ورود به کنگره بگویید.
من به لطف خداوند بود که با کنگره آشنا شدم، یعنی اینکه با کنگره آشنا شدم را بزرگترین داده خداوند به خود میدانم. بهاندازه ایی فشار روی من بود که در آن زمان در اعلام سفرهایمان میگفتیم مثلاً دو ماه و دو روز و هشت ساعت است که در حال سفرم یعنی تعداد ساعت و دقیقه هم داشتیم. کنگره الگوبرداری است و من در روزهای اول به این نگاه میکردم که چه افرادی با چه تخریبهایی در کنگره هستند که من میتوانم از آنها الگوبرداری کنم و در مسیر صراط مستقیم قرار بگیرم. من روزی هزار مرتبه خداوند را شکر میکنم که این مکان و محیط را از ما نگیرد.
برای خدمت در کنگره برنامهایی در ذهن خودتان داشتید، از ابتدای ورود علاقهای داشتید مرزبان شوید؟
سؤال خوبی پرسیدید، من وقتی وارد کنگره شدم اولین نفر که دیدم مرزبان بود که نگاهی به او کردم و برگشتم که بروم که او من را صدا کرد و گفت کاری داشتید؟ من هم برگشتم و ماندگار شدم. اگر در آن روز آن مرزبان در آن مکان نبود شاید من در کنگره ماندگار نمیشدم، اگر من را صدا نمیکرد شاید من میرفتم و دیگر برنمیگشتم. زمانی که برگشتم او من را کلی تحویل گرفت و به من کلی توضیح داد و من جذب شدم.
ما مرزبان انتصابی بودیم؛ (اگر تعداد کاندیدها زیاد نباشد انتخابات برگزار نمیشود و هرچند نفر کاندید باشند مرزبان میشوند) این را میگویم که اینیکی از لطفهای خداوند بود، اگر افراد دیگری وارد میشدند این را میدانم که من هرگز انتخاب نمیشدم؛ این انتصابی بودن لطف بزرگ خداوند به من بود. من گاهی اوقات شبها با خود که فکر میکنم در انتها میگویم که خداوندا چه شد که اینطور شد...!
دوران چهارده ماه مرزبانی برای شما چطور بود؟
به مرزبانان دیگر خسته نباشید و خداقوت میگویم، این تجربه برای من اینگونه بود؛ در برخی از مواقع خیلی سخت میگذشت و در برخی از مواقع خیلی با لذت فراوان. البته در آن سختیهام لذت خاصی وجود داشت. جناب مهندس دریکی از سیدیهای خود میگویند که در کائنات هیچ چیز مفت نیست، اگر قرار باشد برای چیزی زحمت نکشی به درد شما نمیخورد. در مرزبانی اگر سخت گذشت شاید در این سخت گذشتن برخی از گرههای من رو شده باشد، من توانستم با این سختیها روبهرو شوم و دستوپنجه نرم کنم. مرزبانی برای هر کس یک اتفاق را رقم میزند و برای هر کس تجربه متفاوتی دارد. الآن دو روزه که متوجه شدم باید مرزبانی را تحویل دهیم، به عقیده من زمانی انسان متوجه نعمت میشود که از او گرفته شود و تا زمانی که هست قدر نمیدانیم. زمانی که گفتند تمام شد و باید تحویل بدهید با خود گفتم خدایا چقدر از کارها را نتوانستم انجام دهم، چقدر کار نیمه کاره داشتم، ای کاش بهتر بودم. انشالله خدمتهای دیگر را بتوانم انجام دهم.
من باز به شما خدا قوت می گویم، شما مرزبانان دوره یازدهم بودید، خیلی زحمت کشیدید و امروز هم روزی است که باید این خدمت را تحویل دوستان دیگری دهید، باز از صمیم قلب از طرف همه به شما خسته نباشید و خداقوت میگویم.
در این مدت که در حال خدمت بودید فکر امروز را کرده بودید، برای امروز آماده بودید؟
نه من همیشه صد خود را گذاشتم که به جایگاهی که میخواهم برسم؛ من وقتی مرزبان شدم برای خود اولویت بندیهایی کردم و سعی کردم تا جایی که میتوانم این کارها را انجام دهم. امروز شاید 100% نباشد ولی خداوند را شکر میکنم، برایم قابل قبول است. من طوری برنامهریزی کردم تا امسال بتوانم در قسمت راهنمایی تازه واردین شرکت کنم، من مرزبان تازه واردین بودم و دیدهام که چه دنیای متفاوتی دارد. خداوند باید لطفی به انسان کند که این شال را به او دهد.
آیا کنگره تا به امروز طبق انتظارات شما بوده؟
بله 100% اینطور بوده. جملهایی در این باره بگویم؛ اثری که کنگره روی ما گذاشته قابل بیان نیست، شاید 5% از این مسئله را من بتوانم به زبان بگویم، 95% را نمیتوانم بیان کنم چون فقط من میدانم کنگره چه لطفی به من کرده، هر کس خودش میداند و فقط 5% از این دانسته را میتوان به زبان گفت.
در یک جمله چهارده ماه مرزبانی خود را بیان کنید؟
امیدوارم هر رهجویی که داخل کنگره هست، یک دوره مرزبانی نسیبش شود.
آموزشهایی وجود دارد که باید در آن جایگاه قرار بگیری تا آموزش آن را دریافت کنی، کسی که نگهبان نظم است آموزش خاص خود را میگیرد، همینطور کسی که در اوتی است، کسی که خدمت صوتی دارد، کسی که مهماندار است کسی که در نشریات است هر کدام یک آموزش مخصوص آن خدمت را میگیرند و به نظر من هر رهجویی باید یک بار در این جایگاه مرزبانی قرار بگیرند تا متوجه شود چه چیزی در آن نهفته است که من در تنهایی خودم وقتی به خدمت خود فکر میکردم میگفتم خدایا مگر میشود همچین اتفاقهایی برای من رخ داده باشد، مگر میشود همچین جوابهایی من از این خدمت بگیرم...!
من امیدوارم این جایگاهها نسیب همه دوستان بشود.
چیزی هست که من نپرسیده باشم و مایل باشید از آن بگویید؟
من خداوند را شکر میکنم. خدمت لطفی است که به شما داده میشود، هر نوع خدمتی لطفی است که به هر کسی داده نمیشود و وقتی آن را به دست آوردی باید تمام تلاش خود را بکنی که بهترین بهره را ببری چون ممکن است دیگر همچین فرصتی پیش نیاید که آن خدمت را انجام دهی پس باید قدردان باشی.
«گروه سایت نمایندگی لوییپاستور»
- تعداد بازدید از این مطلب :
429