English Version
English

یکی برای همه ،همه برای یکی

یکی برای همه ،همه برای یکی

راهنمای تازه واردین همسفر مهناز در باب دستور جلسه «هفته ایجنت و مرزبان» چنین نوشت:

یکی برای همه، همه برای یکی. دست‌هایی که خدمت می‌کنند، مقدس تر از لب‌هایی هستند که عبادت می‌کنند. من هم به رسم ادب، در ابتدا هفته ایجنت و مرزبان را خدمت بنیان کنگره، همه اعضای کنگره، تمامی ایجنت‌ها و مرزبانان کنگره 60، مخصوصاً ایجنت محترم شعبه رودکی، خانم آیدای عزیز و مرزبانان گرامی خانم سمیه و خانم حليمه عزیز تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم.

ما در اینجا با دو واژه ( ایجنت و مرزبان) برخورد می‌کنیم: مسئولیت بار علمی و تعادل هر نمایندگی بر عهده مرزبانان است؛ مرزبانان، اداره کنندگان نمایندگی و مجریان اصول، قوانین و حرمت کنگره 60 هستند. شال مرزبانی زرد رنگ است و سلاح مرزبانان، عشق و محبت است. آن‌ها زودتر از بقیه در شعبه حاضر و آخرین افرادی هستند که شعبه را ترک می‌کنند. همیشه حواس‌شان به مرزها می‌باشد که کسی خارج از مرز حرکت نکند، تجربه و خدمت در این جایگاه، کمک زیادی به فرد در زندگی می‌کند؛ زیرا یک مرزبان طی مدت 14 ماه خدمت، آموزش می‌گیرد که قانون را اجرا و حرمت ها را حفظ نماید. این خود یک تجربه و آموزش ارزشمندی در تمام سطوح زندگی فرد می‌باشد.

واژه مرزبان به معنای نظم، اقتدار و تداعی قانون است. این که در هر نمایندگی همه چیز سر جای خودش قرار داشته باشد، همه حال خوش داشته باشند، حس خوب و انرژی ناب دریافت کنند از زحمات مرزبانان هست. جایگاه ایجنت بنا به نیاز شعبات به وجود آمد؛ ایجنت به عنوان بزرگ‌‌تر و فردی که با تجربه است در هر نمایندگی حضور دارد.

در یک نمایندگی، ایجنت با نظارت بر مرزبانان حس خوب، اعتماد و همدلی را به تک تک اعضا منتقل می‌کند. درست مانند عقابی که حتی چیزهای ریز را هم می‌بیند؛ با عقل و درایت، همیشه هدایت می‌کند تا سیستم کنگره بیشتر از قبل جهت نیروهای راستین گام بردارد؛ پس این دو واژه فقط مصداق امنیت، آرامش، عدالت، معرفت و عمل سالم هستند.

این سخن جناب مهندس همیشه برایم مهم و جذاب بود که فرمودند: اگر کسی فکر کند هیچ کس دوستش ندارد، نابود و ناراحت می‌شود؛ من به عنوان همسفر زمانی که تازه وارد بودم، همین حس را داشتم. در کنگره با اولین کسانی که هم صحبت و هم‌نشین شدم، مرزبانان بودند و آن‌قدر با عشق و محبت با من رفتار کردند که هم برایم تعجب آور و هم شادی آور بود. وقتی دیدم که من شانه هایی برای گریه کردن، گوش‌هایی برای شنیدن حرف هایم و چشمانی برای دیدن خود پیدا کردم، حس کردم یکی یکی چراغ درون من، که خیلی وقت بود خاموش شده بود، شروع به روشن شدن کرد. آنان مرا با محبتشان به کنگره جذب کردند و از آنجا به بعد، من همیشه به این موضوع فکر می‌کردم که چگونه این افراد پایبند به قانون هستند؟ همین‌طور نظم و امنیتی که من در جلسات تجربه کردم، در هیچ کجا مانند آن را ندیدم. همه این‌ها را مدیون مرزبانان و ایجنت نمایندگی خود هستیم که بی منت و با عشق به ما و به کنگره 60 خدمت می‌کنند؛ شاید تشکر و سپاسگزاری کوچک‌ترین کاری باشد که ما می‌توانیم برای این عزیزان انجام بدهیم..

 

ویرایش : همسفر غزل رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون چهاردهم)

تنظیم مطلب: همسفر نگین رهجوی راهنما نجمه(لژیون نهم)

ارسال مطلب: همسفر سمیه مرزبان همسفران نمایندگی رودکی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .