English Version
English

الفبای یک زبان

الفبای یک زبان

جزوه جهان‌بینی الفبای یک‌زبان است و برای اینکه مفاهیمی که در کنگره آموزش داده می‌شود قابل‌لمس و درک باشد باید الفبای آن را بلد باشیم. بیش‌ترین هدف جزوه جهان‌بینی این است که تصویر ذهنی در افراد به وجود آورد. گاهی اوقات ما به دنبال مطالعه در مورد مسائلی می‌رویم اما نحوه بیان مطالب به حدی پیچیده است که با وجود بارها مطالعه چیزی متوجه نمی‌شویم تا به جایی می‌رسیم که از مطالعه ناامید می‌شویم و دست از آن موضوع می‌کشیم.

اگر ما بتوانیم در انتقال مطالبی که می‌خواهیم آموزش بدهیم از مثال‌هایی استفاده کنیم که در مخاطب ایجاد تصویر ذهنی کند آن وقت مخاطب برای فهمیدن آن مطلب به آن تصویر ذهنی مراجعه می‌کند و زمانی که تصویر در ذهنش ایجاد شد، می‌تواند از آن تصویر شبیه‌سازی کند و از شبیه‌سازی‌هایی که انجام می‌دهد می‌تواند روابط را پیدا کند.

به‌عنوان‌مثال: نفس مثل یک شهر و یا کشور است، نفس اماره مانند قبایل وحشی هستند که به شهر حمله‌ور می‌شوند، انسان‌های درستکار و حکما در دسته ذرات الهی، انسان‌های خلاف‌کار و انسان‌هایی که به دنبال خواسته‌های نامعقول هستند در دسته ذرات ناخالصی و سازمان‌های مافیایی نماد ساختارهای منفی هستند.

وقتی کسی این مدل‌ها را در ذهن خودش به تصویر بکشد متوجه خیلی از مسائل می‌شود. اگر به مواد احساس نیاز کند فوراً در ذهنش متصور می‌شود که قبایل وحشی به شهر وجودی‌اش حمله کرده‌اند. اگر این تصاویر نباشند و یک‌سری تعاریف خالی به انسان‌ها بدهیم که از روی آن‌ها مطالعه و روخوانی کنند ممکن است فقط بتوانند آن تعاریف را حفظ کنند اما در واقع چیز زیادی متوجه نمی‌شوند.

جهان‌بینی متعلق به همه انسان‌ها است و برای کسانی که در درون تاریکی‌ها هستند به‌صورت یک نیاز مبرم در می‌آید. کسانی که در درون تاریکی‌ها هستند و می‌خواهند از تاریکی‌ها خارج شوند به یک طناب برای خروج نیاز دارند و جهان‌بینی مثل یک طناب می‌تواند انسان را از عمق تاریکی‌ها خارج کند.

البته تمامی انسان‌ها به این طناب احتیاج دارند ولی نه به‌اندازه کسانی که در تاریکی‌ها غرق هستند. انسانی که وارد اعتیاد می‌شود بندهای مختلفی به او زده می‌شود، چون اعتیاد کامل‌ترین شکل تاریکی‌ها را در خودش دارد و باعث می‌شود شخص حس‌های خوب بسیاری را ازدست‌داده و حس‌های بد بسیاری پیدا کند، خیلی از توانایی‌هایش را از دست می‌دهد و به‌جای همه آن‌ها ناتوانی حاکم می‌شود.

دانشی که نشان‌دهنده این باشد که از کجا ضربه می‌خورد به چنین انسانی خیلی می‌تواند کمک کند. اگر انسان حواسش به سرچشمه‌اش باشد و در هر اتفاقی که می‌افتد هوشیار باشد که حسش آلوده نشود خیلی کارش راحت‌تر می‌شود. اگر برای ما مشکلی پیش می‌آید، کسی به ما حرفی می‌زند و... ما باید حواسمان باشد که حسمان آلوده نشود.

زمانی که حس آلوده شد نیروهای بازدارنده به هدف خود می‌رسند؛ چون حس معادل نیرو است، یعنی اولین شروع به کار افتادن قوه عقل، زمانی است که حس آلوده شد. عقل با یک حس آلوده شروع به کارکردن می‌کند، فرمان می‌دهد و همه فرمان‌ها یکی در میان غلط از آب در می‌آیند.

بنابراین حس از اهمیت بالایی برخوردار است و کل جهان‌بینی روی مسئله دانایی، شناخت حس‌ها و پالایش حس‌ها استوار است. انسان می‌تواند با شناخت و پالایش حس‌ها خودش را از تاریکی‌ها نجات دهد.

نویسنده: راهنمای تازه‌واردین همسفر مریم
ویراستار، تصویرگر و ارسال: همسفر حمیده رهجوی همسفر راهنما فرشته (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی لویی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .