چهارمین جلسه از دورهی سوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره60، ویژهی همسفران نمایندگی دامغان؛ با استادی راهنمای تازهواردین محترم همسفر فرانک، نگهبانی همسفر فرزانه و دبیری همسفر بیبی با دستور جلسهی «جهانبینی1و2» در روز دوشنبه هفدهم اردیبهشت ماه 1403 رأس ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان ودبیر تشکر میکنم که به من فرصت دادند تا خدمت کنم؛ آموزش و انرژی بگیرم. دستورجلسهی امروز جهانبینی ۱و۲ است که دستور جلسهی خیلی مهمی است. درکنگره جهانبینی کار میکنیم و به جهانبینی میپردازیم. وقتی یک همسفر تازهوارد، وارد کنگره میشود؛ هیچ فکر نمیکند که برای یادگیری جهانبینی به کنگره میآید؛ به واسطهی درمان اعتیاد به جایی رسیدیم که به آموزشهای ناب کنگره دست پیدا کردیم. خب اصلاً جهانبینی چیست و برای چه جهانبینی را یاد میگیریم؟
من راهنمای تازهواردین هستم؛ وقتی که میخواهم برای تازهواردین توضیح بدهم؛ اولین چیزی که میگویم این است که جهانبینی همان چیزیست که اگر من آن را یاد بگیرم؛ اول به خودم صدمه نمیزنم و بعد یاد میگیرم که به دیگران صدمه نزنم؛ مشروط به اینکه من بتوانم مطالبی را که یاد گرفتهام، "اجرا"کنم. چطور میتوانیم به واسطهی جهانبینی به نقطهای برسیم که به خودمان و دیگران صدمه نزنیم؟ وقتی ما به نقطهی تعادل برسیم؛ قرار است ما با آموزشهای کنگره به تعادل برسیم؛ اصلاً انسان برای چه باید به تعادل برسد؛ رشد کند و به تکامل برسد؟ چون اگر در من رشد به وجود نیاید و مشکلات، درون من پابرجا باشد؛ کسی که اول از همه آزار میبیند؛ خودم هستم؛ من هستم که زجر میکشم؛ نمیتوانم به خواستههایی که دارم، دست پیدا کنم؛ نمیتوانم به آرامش برسم. وقتی انسان به تعادل میرسد؛ یاد میگیرد که باعث آزار خود و دیگران نشود.
در نظر داشته باشید که چون انسان فقط آن چیزی نیست که ما در ظاهر میبینیم؛ درونی هم داریم؛ یاد گرفتیم که صور آشکار و صور پنهان داریم؛ برای اینکه انسان در درون خودش در صلح و آرامش باشد؛ برای اینکه جنگهای درونیاش باعث آسیب به دیگران نشود؛ نیاز دارد جهانبینی را آموزش ببیند. کسی که هنوز به کنگره نیامده یا کسی که امکان آموزش در کنگره را نداشته است؛ برای اینکه یک چیزی مثل پساندازکردن را یاد بگیرد؛ باید سیسال، پنجاهسال از عمرش بگذرد تا تازه چگونهپساندازکردن را بیاموزد. باخودش میگوید: من هیچ چیز ندارم تازه، الان در سن پنجاه سالگی فهمیدم چطور پسانداز کنم.
من فکر میکنم که کنگره مانند مرورگر گوگل است؛ وقتی یک سوال داریم در گوگل جستجو میکنیم؛ چگونه فلان چیز را درست کنم؛ پساندازکردن، بیماری، روانشناسی، هرچیز نیاز داریم؛ در گوگل جستجو میکنیم؛ کنگره هم چنین حالتی دارد؛ وقتی یک مشکل یا مسئلهای داریم؛ آموزشها در رابطه با همان مسئله به ما کمک میکنند؛ مثلاً میخواهم پول دار بشوم یا میخواهم خانه بخرم. در یک سیدی استاد امین میگویند: اگر شما خواستهای داشته باشید؛ در نظر داشته باشید شما در کف هستید و در سقف به خواستهی خود میرسید؛ فاصلهی مستقیمِ بین کف تا سقف مسیر مستقیمِ رسیدن به خواستهی شماست؛ اگر این راه زاویه پیدا کند و کج بشود؛ از مسیر خارج میشویم (این راه راست است که ما را زودتر به مقصد میرساند.) هرچه بیشتر زاویه پیدا کند و کجتر بشود از آن خواسته دورتر میشویم: به زیبایی به ما میگوید: اگر میخواهی به خواستهی خود برسی؛ بایستی در مسیر یا صراط مستقیم باشی؛ باید تزکیهوپالایش داشته باشی.
یا وادی اول را داریم که به ما تفکر را آموزش میدهد؛ اگر یک معاملهای انجام دهیم که پشت آن فکر نباشد؛ ممکن است در آن معامله اموالمان را ازدست بدهیم. یا وادی دوم را داریم که میگوید: "هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات ننهاده است؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم." من به این فکر میکنم که ما در دنیا حدود هشت میلیارد جمعیت داریم که در این بین اثر انگشت هیچکس شبیه دیگری نیست؛ حتی دوقلوها.
یا به این فکر میکردم؛ چقدر جالب است با اینکه خداوند به همهی ما دو ابرو، دو گوش، یک بینی و یک دهان داده؛ ولی هیچکس شبیه دیگری نیست. این به من یاد میدهد که من منحصربهفردم و از من فقط یک نسخه در دنیاست؛ از کاری که میخواهم انجام بدهم یکی در دنیاست؛ پس چطور میتوانم فکر کنم و اینطور احساس کنم که هیچ نیستم و به پوچی برسم؟ وادی دوم ارزشمندی انسان را توضیح میدهد. وادی سوم میگوید: ما بایستی به خودمان اهمیت بدهیم؛ فکر کنیم و خودمان را در نظر بگیریم. وقتی انسان خودش را در نظر نگیرد؛ وقتی به خودش فکر نکند؛ خودش را اذیت میکند؛ دچار یک سری مشکلات درونی میشود که همین باعث میشود؛ در جهنم باشد. حال جهنم و بهشت انسانها میتواند در همین دنیا هم باشد؛ در دنیای دیگر هم باشد؛ اما این جهنم و بهشتی که خودمان میتوانیم در این دنیا برای خودمان درست کنیم؛ میتواند خیلی راحت به واسطهی یک قیاسکردن یا احساس کمبود در عزتنفس، این حس بد در درونمان به وجود آید و این باعث میشود؛ به دیگران یا خودمان آسیب بزنیم.
بعد از آن وادی چهارم میآید که از مسئولیت میگوید. آموزش ها خیلی زیاد است و من نمیتوانم تکتک، اینها را بازگو کنم؛ اما همهی آنها در زندگی من اثر دارد. همهی اینها به واسطهی جهانبینیِ کنگره به ما آموزش داده میشود و ما میتوانیم روزی این آموزشها را به دیگران منتقل کنیم. البته منشأ اصلی آموزشها آقای مهندس و استاد امین هستند.
خدا را شکر میکنم که توانستم به آموزشهای کنگره دست پیدا کنم؛ شاید یک روزی در زندگی کاری انجام دادم که خدا من را در این نقطه قرار داد.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید؛ سپاسگزارم.
مراسم تودیع مرزبانهای گذشته و اهدای شال و اجرای پیمان مرزبانان جدید:
تهیهی گزارش: همسفر فاطمه(حسین) رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون یکم)
عکاس خبری: همسفر شقایق رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون دوّم)
ویرایش و ارسال مطلب: همسفر سکینه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون یکم)
مرزبان خبری: همسفر راضیه
- تعداد بازدید از این مطلب :
187