English Version
English

مسابقه مقاله نویسی (خدمت و بخشش)

مسابقه مقاله نویسی (خدمت و بخشش)

آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهیست.
سلام دوستان عبدالرضا هستم یک مسافر. در ابتدا خداوند بزرگ را سپاس می‌گویم که راه و مسیر کنگره ۶۰ را به من نشان داد تا بتوانم آموزش ببینم و به حال خوش برسم و پس‌ازآن از جناب مهندس دژاکام تشکر می‌کنم که با راهنمایی و آموزش‌های ارزنده خود درس زندگی کردن و اخلاق را به من آموزد و همچنین از راهنمای خوب خودم آقای پوریا سپاسگزارم که برای من مسافر که در تاریکی مطلق بودم و ادامه زندگی برایم مشکل شده بود، بسیار تلاش می‌کنند و ایشان بود که راه روش خدمت کردن را به من آموخت. هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم روزی که به من گفتند اگر می‌خواهی به آرامش برسی و زندگی خوبی داشته باشی بایستی خدمتگزار خوبی باشی و راه و مسیر خدمت هم در کنگره و در ساختمان جدید می‌باشد. من هم با جان دل پذیرفتم و تا به امروز که این مقاله را می‌نویسم در تاریخ دوشنبه ۱۴۰۳/۲/۳ در حال خدمت و کار در ساختمان کنگره هستم و خدا را شکر می‌کنم که اذن و اجازه این کار به من داده شد تا بتوانم در حد توانم خدمتگزار کوچکی برای کنگره باشم.
بزرگ‌ترین لطفی که در حق من شد این بود که در لژیون سردار عضو شدم. سعی خود را می‌کنم که منیت و تکبر را از خودم دور کنم و می‌دانم اگر می‌خواهم در آینده فرد موفقی باشم، باید سخت تلاش کنم و همان‌طور که از ابتدای ورودم به کنگره در حال ساخت دیوار و سقف ساختمان بودیم من هم باید پایه‌های زندگی خود را مستحکم و استوار کنم. امروز که داشتم نخاله‌های ساختمان را بیرون می‌ریختم، متوجه شدم که من نیز باید اعمال ضد ارزشی را از وجودم دور بریزم تا حس و حال من جلا پیدا کند و به آرامش برسم و این حس خدمت را باید به خانواده و جامعه منتقل نمایم و از این موهبت الهی که در سفر اول نصیبم شده نهایت استفاده را ببرم و کلام راهنمای عزیزم را فراموش نمی‌کنم که شان و منزلت خدمت نصیب کسی می‌شود که خدمت کردن را دوست دارد. امیدوارم من نیز لیاقت خدمت کردن را داشته باشم و در این راه ثابت‌قدم باشم.

ارسال: مسافر احسان (لژیون ششم)
ثبت: مسافر اسماعیل (لژیون هشتم)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .