همسفر مریم
استاد امین در سیدی جهانبینی، قوانین زندگی کردن را آموزش میدهد. هر فردی در زندگی شخصی، مشکلات خاص خودش را دارد و با زندگی کردن آشناست. اما ایجاد مشکلات زیاد در زندگی به این دلیل است که قوانین و راه و رسم زندگی را نمیدانیم و ما در وادی جهانبینی به نقاط ضعف و قدرت خود پی میبریم و وقتی که آنها را شناختیم به ما کمک میکنند نیروهای منفی را تشخیص داده تا بتوانیم از تاریکی خارج شویم. جهانبینی درون، شامل ادراک و احساس ما نسبت به خودمان است. جهانبینی بیرون، شامل ادراک و احساس ما نسبت به تمام هستی است و یکی از پارامترهای درمان اعتیاد جهانبینی میباشد. این پارامتر فقط مختص مسافران کنگره ۶۰ نمیباشد؛ بلکه تمامی انسانها با آن سروکار دارند و برای رهایی و رسیدن به آرامش، لازم و ضروری است که دانش خود را پیرامون مسئله جهانبینی ارتقاء بخشند و کسی که درون تاریکی میباشد جهانبینی در مورد این شخص کاربردیتر میباشد که در این صورت انسان ابتدا باید به دانایی لازم برسد تا بتواند بر نیروهای منفی و ضدارزشها غلبه پیدا کند و به آرامش و رهایی دست پیدا کند.
افزایش دانایی به انسان کمک میکند تا نیروی از دست رفته را بهدست آورد پس در واقع هر چه مصرف مواد کمتر میشود باید به دانایی نیز اضافه شود و فقط کم کردن مواد به تنهایی کافی نیست و گاهی عواملی نیز وجود دارند که مانع حرکت در انسان میشود؛ بنابراین کل جهانبینی روی مسئله دانایی و شناخت حسها و اینکه چگونه انسان میتواند حسهای خوب را از بد تشخیص دهد و حسهای خود را پالایش کند بنا شده است و اگر این قضیه به خوبی و درستی پیش برود انسان نجات پیدا میکند و میتواند به راحتی مسائل و مشکلات خود را حل کند و به آرامش و رهایی برسد.
همسفر لیلا
در سیدی جهانبینی استاد امین بیان میکنند مفاهیمی که در کنگره آموزش داده میشوند برای اینکه قابل درک و فهم باشند، ابتدا ما باید الفبای آنها را بلد باشیم. جهانبینی کاربردی، الفبای زبان کنگره را برای ما میشکافد و یکسری تعاریف را مطرح میکند و بیشترین هدفش این است که یکسری تصاویر ذهنی در شخص بهوجود آورد، چون بعضی وقتها انسان دوست دارد یک علم و هنری را یاد بگیرد و در راستای آن خیلی تلاش میکند انواع کتابها را میخرد و به کلاسها و اساتید مختلفی رجوع میکند؛ ولی هر چه میخواند و تلاش میکند بینتیجه میماند و در آخر خسته شده و هدفش را رها میکند پس اگر استادی مطلبی را درست به انسان انتقال بدهد و پایهها را درست بگذارد و قوانین و اصول را که مثل پایههای ساختمان است را رعایت کند میتوان روی این پایهها و فونداسیون صد طبقه ساخت ولی اگر این کار را نکند امکانپذیر نیست بنابراین باید مطلبی را که میفهمیم طوری آن را انتقال دهیم که در سادهترین شکل ممکن باشد؛ چون این هنر نیست که انسان یک مطلب را طوری بگوید که کسی متوجه نشود وقتی شما در میان صد نفر صحبت کنید و نود و پنج نفر بفهمند این ارزش دارد پس ساده کردن مهمترین کاری است که یک معلم یا یک استاد باید بلد باشد. اگر معلم این کار را بلد نباشد نمیتواند علم خودش را انتقال دهد و بایستی این کار را یاد بگیرد. در جهانبینی سعی شده این قاعده رعایت شود. علم جهانبینی متعلق به همه انسانهاست ولی برای کسانی که در درون تاریکی هستند نیاز مبرم است. جهانبینی برای انسان مانند یک طناب محکم و موضوع مهم و بسیار کلیدی میباشد تا او را از آن تاریکیهای درونی بیرون بکشد. اعتیاد کاملترین شکل تاریکیها را در خودش دارد و انسان در این مرحله خیلی از تواناییهایش را از دست میدهد و به جای آن ناتوانی به سراغش میآید پس دانشی که این نیروها را به انسان بشناسد و بداند از کجا ضربه میخورد خیلی کمککننده است و این همان جهانبینی میباشد.
همسفر مرضیه.ن
آقای مهندس میگویند در مسئله درمان اعتیاد ۵ درصد درمان مواد و ۹۵ درصد مسئله جهانبینی فرد است. خدا را شکر که من بهواسطه مسافرم به کنگره آمدم تا من هم آموزش ببینم. وقتی نوشتارها خوانده میشدند من زیاد متوجه مفهوم آنها نمیشدم ولی به مرور زمان و با آمدن به کنگره و شرکت در کارگاههای آموزشی بهتر مطالب را یاد گرفتم. اگر راهنمای من درست آموزش نگرفته بود، من هم نمیتوانستم آموزش ببینم و اگر راهنما در لژیون مسائل را با ذکر مثال برای من بازگو نمیکردند من درست متوجه نمیشدم و ایشان با آموزش جزوات و کتابهای کنگره به جهانبینی من کمک کردند و مطالب را به راحتی و ساده برای من بازگو کردند که این یکی از ویژگیهای استاد خوب است. درست است که من مصرفکننده نیستم ولی از نظر جهانبینی ضعیف هستم و همانطور که مسئله جهانبینی مربوط به همه انسانهاست ولی کسانی که در اعماق تاریکیها هستند نیاز مبرم به آن دارند تا به وسیله آن که مانند طنابی است خود را از اعماق تاریکیها نجات دهند و به سمت روشناییها برسانند و خدا را شکر که با آمدن به کنگره و راهنمای خوبم روزبهروز درک من از جهانبینی بهتر میشود و به من کمک کرده تا بهتر خودم و نیروهای بازدارنده را بشناسم و زندگی بهتر را تجربه کنم.
همسفر سحر.م
جهانبینی، الفبای یک زبان است و برای اینکه آموزشهای کنگره قابل درک باشند باید این الفبا را خوب یاد بگیریم. نحوه بیان مطالب در آموزش بسیار مهم است گاهی بعضی مطالب، آنقدر پیچیده هستند که ما از یاد گرفتن آنها منصرف شده و آنها را رها میکنیم پس این هنر یک استاد است که چگونه مطالب را انتقال دهد و پایهها را درست بگذارد؛ چون اصول و قوانین هر علمی پایه و فونداسیون آن علم هستند و اگر درست بنا شوند قابلیت ۱۰۰ طبقه شدن را نیز دارد. در جزوه جهانبینی از روش مدلسازی برای درک بهتر یک مطلب استفاده شده، یکی از این ابزارها تصویرسازی است. اگر در زمان آموزش از تصویر ذهنی استفاده شود درک مطلب برای مخاطب خیلی راحتتر صورت میگیرد. جهانبینی مانند یک طناب است که انسان را از عمق تاریکیها نجات میدهد، مانند اعتیاد که خود کاملترین شکل تاریکی است و یک فرد مصرفکننده نیاز مبرم و ضروری به جهانبینی دارد و فقط با کم کردن دارو از روی جدول حالش خوب نمیشود بلکه برای ادامه درمان نیاز به دانایی دارد و باید ظرفیت و دانایی شخص نسبت به این قضیه تغییر کند تا دوباره بازگشت نکند. برای رسیدن به حال خوب باید هورمونهای اندورفین شروع به ترشح کنند، برای ترشح این هورمون باید فرمان صادر شود و زمانی فرمان صادر میشود که به دانایی رسیده باشیم. مدلهایی که در جهانبینی مطرح شده برگرفته از کتاب ۶۰ درجه زیر صفر است، مانند مدل عقل که همانند قلعهای در شهر وجودی ما قرار دارد و سربازانی از این قلعه محافظت میکنند و کار آنها این است که هر چیزی از سد خونی مغز عبور نکند ولی مواد مخدر و الکل میتواند از سد خونی عبور کرده و وارد قلعه شوند و بعد از نفوذ به ساختار عقل دسترسی پیدا کنند. حال چرا ما انسانها به دانایی نرسیدهایم و نمیتوانیم مشکلات خود را حل کنیم؟ علت این است که نیروهای هستند که نمیگذارند رسیدن به دانایی به راحتی اتفاق بیفتد و جلوی کار ما را میگیرند.
زندگی و قوانین آن دقیقاً مانند یک بازی هستند که ما باید قوانین را یاد بگیریم تا بازی را انجام دهیم پس برای زندگی بهتر باید قوانین زندگی را بپذیریم تا به آرامش برسیم. اگر نگاهمان را عوض کنیم تمام دشمنان ما به حامیان تبدیل میشوند و پشت سر ما قرار میگیرند. نیروها در ابتدا بازدارنده و مخرب هستند و در ادامه به نیروی مکمل تبدیل میشوند و این نیروها برای انسانهایی که علم و دانایی ندارند بازدارنده و برای کسانی که علم و دانایی دارند مکمل هستند. در زمان برخورد با نیروها دو راه داریم؛ فکر کنیم و راه حل را پیدا کنیم و یا اینکه شمشیر را از رو ببندیم و بجنگیم. اگر شروع به جنگ کنیم خود را از بین میبریم ولی اگر با فکر عمل کنیم به تکامل میرسیم مانند باد که برای ماشین بازدارنده است و برای هواپیما مکمل و باید بدانیم که تکامل بدون نیروی بازدارنده غیر ممکن است. در مقابل مثلث دانایی مثلث جهالت قرار دارد که شامل اضلاع ترس، ناامیدی و منیت است. اگر ما با مثلث دانایی آشنا باشیم به تمام خواستهها میرسیم و می توانیم دستورهای غلط را به درست تبدیل کنیم. نیروهای منفی مانند مافیا، انرژی ما را سالها میگیرند قدرتمند میشوند و علیه خود ما استفاده میکنند. بنابراین ما نمیتوانیم یک شبِ بر این نیروها غلبه کنیم. هر فردی هر ساختار منفی که دارد باید نیازی که باعث بهوجود آمدن آن ساختار شده را بشناسد و کمکم به درست کردن آن ساختار و تبدیل آن به ساختار مثبت برآید. ظرفیت و دانایی انسان مانند یک استخر است استخر میتواند کثیف و آلوده باشد یا تمیز و پاک، اگر در استخر پر از زباله یک کیسه زباله بیندازیم مشخص نمیشود ولی در استخر تمیز کوچکترین زبالهای مشخص میشود، استخر تمیز مانند انسان پاک و پالایش یافته است. کار نیروهای منفی آلوده کردن حسهای انسان است و این کار را به بهترین شکل انجام میدهند فقط مدل آن فرق میکند. تهمت، دروغ، سرزنش دزدی و … کار نیروهای منفی است و ما باید همواره حواسمان به سرچشمه خود باشد که هر نیروی منفی آن را آلوده نکند و انسان با شناخت و پالایش حسهایش میتواند خود را از تاریکیها نجات دهد.
همسفر سحر.ش
محور اصلی حرکت در کنگره جهانبینی است یعنی تغییر دید و نگرش فرد نسبت به خود، اطرافیان و در کل نسبت به تمام هستی. جهانبینی برای این است که من بتوانم بیشتر ضعف و مشکلات خود را پیدا کرده و آن را تقویت و حل کنم، برای این کار باید قوانین زندگی و جهانبینی من تغییر کند و دانایی من افزایش یابد، برای بالا بردن دانایی باید از مثلث جهالت که ترس، ناامیدی و منیت است عبور کرده تا به دانایی برسم. جهانبینی یعنی آنچه ما نسبت به کل هستی، جهان بیرون و درون برداشت میکنیم، شامل ادراک و احساس ما نسبت به تمام هستی و خودمان است. پایه و اساس جهانبینی روی مسئله دانایی و شناخت انسان است، اینکه انسان چگونه میتواند حسهایش را پالایش کند، به درمان برسد و خود را نجات دهد. امیدوارم که من نیز بتوانم با آموزشهایی که از کنگره و راهنمای خوبم دریافت میکنم دانایی خود را بالا برده و جهانبینی خود را تغییر دهم و تبدیل به یک جهانبینی الهی کنم.
ویرایش: رابط خبری همسفر محدثه، راهنما همسفر ساناز (لژیون ششم)
ارسال: راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
88