سومین جلسه از دوره شصت و ششم سری کارگاه‌های آموزشی - خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی آکادمی، به استادی اسیستانت همسفران فاطمه همسفر، نگهبانی مسافر حوریه و دبیری مسافر هانا با دستور جلسه «هفته راهنما»، در روز سه‌شنبه مورخ ۱۱ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر.
خیلی خوشحالم که در این جشن زیبا در خدمتتان هستم. صحبت‌هایم را با شعری شروع می‌کنم:
نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند نه هرکه آینه برداشت سکندری داند
هزار نکته باریک‌تر از مو این‌جاست نه هرکه سر بتراشد قلندری داند
غلام همت آن رند عافیت‌سوزم که در گداصفتی کیمیاگری داند
این هفته بسیار زیبا را خدمت استاد راهنمای بزرگ کنگره ۶۰ آقای مهندس دژاکام، دبیر شورای اسیستانت ها، راهنمایان عزیز شال نارنجی مسافران و همسفران، تازه‌واردین، جونز و ویلیام، تبریک و خداقوت می‌گویم و به‌خاطر تمام زحماتی که این عزیزان می‌کشند، سپاسگزاری می‌کنم. از زحمات راهنمایان عزیزم خانم فاطمه و خانم مونای عزیز سپاسگزارم و از خداوند برایشان بهترین‌های هستی را آرزومندم. امروز جادارد از خانم راد عزیز که زحمات بسیاری در گروه خانم های مسافر داشتند،تشکر کنم.انشاالله هر کجا هستند، در صحت و سلامتی باشند.
در دنیا برای درمان اعتیاد دو گروه داریم. البته به قول جناب مهندس؛ دنیا در این زمینه در نقطه صفر قرار دارد و مایه افتخار ماست که در کنگره، هم مسافران و هم همسفران در زمینه درمان اعتیاد، حتی از یک استاد در دانشگاه آکسفورد اطلاعات بیشتری دارند. گروهی که درمان اعتیاد را انجام می‌دهند، گروه پزشکان و روان‌پزشکان هستند. گروه دیگر NGOها هستند که سابقه مصرف مواد و درمان آن را دارند که آن‌ها نیز به چند دسته تقسیم می‌شوند.
ما دیده‌ایم افرادی برای درمان اعتیادشان اقدام می‌کنند و کارهای زیادی انجام می‌دهند، ولی به‌جای آنکه سر از بهشت برین و سلامتی در بیاورند، متأسفانه یا مصرفشان تغییر می‌کند یا تا آخر عمر دچار بیماری‌های مختلف می‌شوند. کسانی که سم‌زدایی، شوک و... انجام می‌دهند، دچار سکته می‌شوند و مسائل زیادی برایشان پیش می‌آید.
پس می‌بینم کنگره ۶۰ با آموزش های جهان بینی،تربیت راهنما و متد درمانی و داروی مناسب، بهترین درمان را برای فرد فراهم می‌کند و رهجویی که اینجا به درمان می‌رسد، در واقع به درمان واقعی می‌رسد؛ یعنی نه نفرت و نه عشق به مواد مخدر دارد. سیستم جسم شخص با داوری OT کاملاً بازسازی شده و دیگر در هر موقعیتی که قرار بگیرد، آن پرهیز مداری را ندارد. به قول آقای مهندس مثل کسی است که؛ سیر و پر غذاخورده است و اگر از جلوی کبابی گذر کند، با استشمام بوی کباب، هوس یا میلی ندارد و این یعنی درمان.
شخص در کلینیک کار می‌کند؛ اما هیچ میلی به مواد مخدر ندارد، OT کنار شخص قرار دارد؛ ولی برایش مثل شربت سرماخوردگی است و آن را به رهجویان سفر اول می‌دهد. این مسئله یکی دیگر از افتخارات کنگره ۶۰ است.
همان‌طور که می‌دانید راهنما کسی است که یا خودش مصرف‌کننده مواد بوده یا خانواده مصرف‌کننده بوده است. راهنما در قسمت تازه‌واردین مشاوره می‌شود، جهان‌بینی را کاربردی می‌کند. در کارگاه‌ها حضور پیدا کرده و مشارکت می‌کند. سی‌دی نوشته، آزمون‌ها را شرکت می‌کند. در آزمون فنی و جهان‌بینی نمره خوبی می‌آورد و از فیلترهای مختلفی عبور می‌کند. پس مرحله اول رهایی و مرحله دوم آزمون است و بعد خدمت‌هایی را تجربه می‌کند به عبارتی در حال آموزش و کارورزی است.
یک مرحله دیگر کار راهنما، تربیت و پرورش رهجو است. راهنمایان عزیز در این مرحله از سه پارامتر عشق و عقل و ایمان بهره می‌گیرند. عشقی که همه کارهایش از جمله خانواده، کار، دانشگاه و... مدیریتش کند که بتواند در محل خدمتش حضور داشته باشد و به کسانی که هم‌دردش هستند، کمک کند. راهنما می‌خواهد به رهجو بگوید که؛ حال خوب و رهایی برای من و هزاران نفر اتفاق افتاد، و قطعاً برای تو هم تحقق پیدا خواهد کرد.
ای مسافر، ای همسفر، ای تازه‌واردی که امروز اینجا نشسته‌ای، اگر در مسیر درمان قدم برداری و با راهنمایت صادق باشی، قطعاً شما سال بعد با لباس سفید اینجا نشسته‌ای و به درمان رسیده‌ای.
مرحله بعدی عقل است که راهنماهای ما عاقلانه کار می‌کنند و نه حسابگرانه؛ اگر این‌طور بود، نمی‌ماندند که خدمت کنند و از وقت و انرژی‌شان بگذارند. بعدی ایمان به مسیر است که می‌دانی به درمان و صلح درونی و بیرونی می‌رسی و مسافر، همسفر و خانواده در آرامش قرار می‌گیرند و دیگر جنگی وجود ندارد.
مسئله مهم دیگر اینکه راهنما استاد و معلم ما است، نه دوست، خواهر و مادر و..چون در غیر این صورت کلام راهنما برای ما آن قدرت را نخواهد داشت. در کنگره هر چیزی در جای خودش قرار دارد و این دلیل موفقیت راهنمایان است. امروز باید از راهنمایانی که از سال‌ها قبل حضور داشته‌اند و استادان ما بوده‌اند، قدردانی کنیم. مانند؛ خانم فاطمه، خانم روناک، خانم میترا، خانم افسانه و عزیزان دیگر.
برای همه عزیزان آرزو می‌کنم که این طعم و حس قشنگ راهنما شدن را در تمام مقاطع و شال‌هایی که داریم، بچشند.
تایپ: مسافر افسانه - لژیون هفتم نمایندگی آکادمی
ویرایش: همسفر مرجان
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
عکس: همسفر کیانا - لژیون یکم نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
342