همسفر فاطمه.ص
سیدی جهانبینی یکی از اصلیترین و مهمترین سیدیها است، نکات زیادی دارد و انسان را به تفکر عمیق فرو میبرد، در مورد نیروهای بازدارنده صحبت میکند که براساس درجه تکامل و ظرفیت انسان این نیروها تخریب خود را نشان میدهند. جهانبینی، الفبای زندگی است و ما میتوانیم با آن به اهدافمان برسیم. اگر بخواهیم آن را در زندگی اجرا کنیم از پایه باید قوی باشیم مثل ساختمان که از زیربنا محکم درست میشود. جهانبینی متعلق به همه انسانها است و برای انسانهایی که در تاریکی فرو رفتهاند نیاز مبرم است تا بتوانند از تاریکی به طرف روشنایی حرکت کنند و پا روی خواستههای نامعقول خود بگذارند. بنابراین اگر با دانش و علم جهانبینی نتوانیم ساختارهای مثبت درون خود را بهوجود آوریم و ظرفیتسازی کنیم آنگاه راهاندازی و بازسازی جسم امری محال خواهد بود و همیشه حال انسان خراب است. ممکن است در ابتدا دریافت و درک مفاهیم جهانبینی برای انسان مشکل و سخت به نظر برسد ولی با تکرار و ممارست پس از چند بار خواندن و تفکر پیرامون موضوع، کمکم مطالب لذتبخش میگردد و جذب آن ساده خواهد شد. جهانبینی به ما آموزش میدهد که وقتی انسان به دانایی مؤثر رسید و خواست که آموزشها را به مرحله عمل درآورد، آنجا نیروهای بازدارنده با قانون ذرهذره، سر راه ما قرار میگیرند و مانع کاربردی کردن آموزشها میشوند که بایستی هوشیار باشیم که فریب نیروهای بازدارنده را نخوریم. دانایی مؤثر سپر انسان است در برابر نیروهای منفی مثل ترس، ناامیدی، اضطراب، منیت، خشم، کینه، قضاوت، کبر و ... . کل جهانبینی روي مسئله دانايي و شناخت حسها و اينكه چگونه انسان میتواند تشخيص دهد و حسهای خود را پالايش كند، بنا شده است، اگر اين قضيه خوب پيش برود انسان نجات پيدا میکند و میتواند به راحتی مسائل خود را حل نمايد.
همسفر محدثه
جهانبینی، الفبای زبان کنگره ۶۰ و محور اصلی حرکت در کنگره میباشد. به طوری که میتوان گفت وجه تمایز و علت موفقیت کنگره ۶۰ نسبت به گروههای دیگر و اینکه به سرعت در حال جهانی شدن است فقط و فقط بحث جهانبینی میباشد. جهانبینی کنگره ۶۰، جهانبینی الهی است؛ ولی جهانبینی گروههای دیگر از اروپا و آمریکا الگو گرفته شده و معتقدند خدا با ماست اما فقط و فقط تویی که بایستی کار و تلاش کنی و نتیجهاش را ببینی؛ اما تفاوت آن با جهانبینی الهی این است که تو بخواه، تلاش کن، اما نیروهایی وجود دارند که تو را به خواسته و هدفت میرسانند. پایه و اساس سیدیهای آقای مهندس دژاکام، جهانبینی است. همه وادیهای کنگره ۶۰ هر ساله بازنویسی میشوند و اگر دقت کنید ربط داده میشوند به قرآن و مسائل خلقت انسان. در جزوات جهانبینی، وادیها، کتابها و تمامی کلاسهای آموزشی به این موضوع اشاره میشود که باید بدانیم ریشه خطاهای ما چیست؟ زمانی ریشه را پیدا کردیم که متوجه شدیم چطور تغییر کنیم و از مسیر ضدارزشها و خطاها به سمت خیر و صلاح خود حرکت کنیم، چه کسی خیر صلاح ما را بهتر میداند؟ خدایی که انسان را خلق کرده بهتر از هر کس دیگری میداند که انسان به چه چیزی نیاز دارد بنابراین از خلقت آدم تاکنون و بنا به مقتضات هر زمان قوانین الهی را در اختیار ما انسانها قرار داده تا بر اساس آنها راه درست را انتخاب کنیم.
اما اعتیاد؛ در مورد اعتیاد بزرگترین مشکل ما جهانبینی است، مصرفکنندگان مواد مخدر بر اثر مصرف مکرر آنتیایکس، جهانی مملو از ترس، اضطراب، نگرانی و حقارت پیرامون خود بهوجود آوردند، زندگی خود و اطرافیان را آشفته میسازند و به بیان دیگر، بر اثر حکومت افیون، بر شهر وجودی و وابستگی شدید به مصرف آنتیایکس نگرش و نگاه آنها به زندگی، افیونی شده و دنیای پیرامون خود را از دریچه نشئگی، خماری و افکار معتادگونه و منفی میبینند. کنگره ۶۰ در پروسه درمان اعتیاد، علاوه بر جسم و روان، جهانبینی نیز باید از حالت افیون خارج شده و به تعادل و سلامتی برسد.
برای اینکه ما بتوانیم روی ضلع جهانبینی درون اعتیاد کار کنیم بایستی ضلع جسم در وضعیت و تعادل نسبی قرار گیرد؛ زیرا در غیر این صورت کار کردن روی مقوله جهانبینی دشوار خواهد بود. در متد DST با استفاده از داروی اپیوم تینکچر جسم در شرایط مطلوب و تعادل نسبی قرار گرفته و در این شرایط مصرفکننده حال و حوصله پرداختن به مسئله جهانبینی را خواهد داشت. بنابراین کاملاً متوجه میشویم که ضلع جسم چگونه بر ضلع جهانبینی اثر میگذارد. تغییرات جسمی به راحتی بر دیدگاه جهانبینی ما اثر میگذارند، زمانی که مصرفکننده خمار است و درد و ناراحتی دارد دیدگاهش نسبت به همه چیز بد و منفی است ولی وقتی مواد مصرف میکند و خماری از بین میرود جهان را به طور دیگری میبیند بنابراین نوسان در میزان ترشح ناقلهای عصبی در دستگاه عصبی و یا هورمونها به راحتی دیدگاه ما را تغییر میدهد. در کنگره با آموختن دانش جهانبینی و شناخت نیروهای منفی به صورت قبایل وحشی و تشبیه نفس به شهر و کشور وجودی و انسانهای دانشمند و حکما ذرات الهی و با تصویرسازی و مدلسازی و با نگاه به جهان درون خود که خود، آینه تمام نمای جهان بیرون است، دیدگاه خود را نسبت به همه چی تغییر میدهیم و این تغییر نگرشها، صور پنهان ما را یا به عبارتی روان ما را تحت تأثیر قرار میدهد؛ وقتی دیدگاه ما بر اساس افکار منفی و جهانبینی افیونی باشد همه چیز رنگ و بوی دیگری خواهد داشت در حالی که تفکرات مثبت، خوشبینی، در صراط مستقیم بودن و جهانبینی سالم بر کل اعضا و جوارح بدن حتی در رنگ پوست ما، حالتهای چهره و خصوصاً چشمان ما اثر میگذارد و به قول معروف، رنگ رخسار نشان میدهد از سِر درون. نگاه کنگره ۶۰ به تغییرات ماست و تغییرات نشان میدهند که ما جهانبینی کنگره ۶۰ را آموختهایم و بدان عمل میکنیم و اگر به آموختههای خود عمل نمیکنیم باید بدانیم که آن آموختهها برای ما علم و دانش نخواهد بود و فاقد ارزش میباشند.
همسفر مرضیه.الف
جهانبینی، الفبای زبان کنگره است و برای این که مفاهیم کلی یا صحبتهایی که در کنگره آموزش داده میشود قابل درک و لمس باشند باید این موضوع را یاد بگیریم. جزوه جهانبینی یکسری تعاریف را مطرح میکند که بیشترین هدفش ایجاد تصویر ذهنی در شخص است. علم، واقعاً پیچیده نیست و هر چیزی کلیدی دارد. وظیفه معلم و استاد این است که مطالب را درست و ساده به انسانها انتقال و آموزش دهد. ما برای درک این موضوع و مطلب، ابزارها و مدلهایی را در جهانبینی ارائه دادیم و از تصاویر برای شبیهسازی و قابل درک بودن مفاهیم استفاده کردیم مثلاً نفس را به یک شهر و یا کشور تشبیه کردیم که همه نوع انسانی در آن زندگی میکند؛ انسانهای خردمند، عاقل، دانا و خوب که همان خواستههای معقول نفس هستند و آدمهای شرور، دزد و جنایتکار که نشانگر خواستههای نامعقول انسان هستند. علم جهانبینی برای همه انسانهاست و در واقع مانند یک طناب و قرقرهای عمل میکند که آدمها را از عمق تاریکیها بیرون میکشد و به سمت روشنایی هدایت مینماید و همه انسانها به این طناب احتیاج دارند ولی نه به اندازه کسی که در تاریکی فرو رفته است. اعتیاد باعث میشود که انسان حسهای خوب خودش را از دست داده و حسهای بد را دریافت نماید و ناتوانی به سراغش آید. جهانبینی به انسان کمک میکند تا این نیروها را بشناسد و بداند که در درونش چه اتفاقی رخ میدهد و از کجا ضربه خورده تا به خودش کمک کند. جهانبینی متعلق به همه اعضای کنگره است استادان، راهنمایان یا پیشکسوتانی که به دیگران کمک می کنند، همه اینها جهانبینی را آموزش میدهند. فرد مصرفکننده تا وقتی که یک پنجم داناییاش را افزایش ندهد نمیتواند موادش را کم کند پس افزایش دانایی، به انسان کمک میکند تا نیروهای از دست رفته را بهدست آورد. بنابراین کم کردن مواد به تنهایی کافی نیست و اگر انسان به آن ظرفیت دانایی نرسد دینورفین و اندروفین در بدن تولید نمیشود. اولین قدم در جهانبینی فراگیری قوانین است؛ زیرا با نداشتن قوانین دچار مشکل میشویم. جزوه جهانبینی یک سری تعاریف را ارائه میکند، در مورد انسان، مثلث دانایی و عقل.
حال سؤال میشود که اگر اینقدر دانایی خوب و کاربردی است چرا همه ما دانا نشدهایم؟ پاسخ این است که اگر ما دانا نمیشویم یا مشکل یا سوءرفتاری داریم علت این است که آن طرف سکه هم نیروهایی وجود دارند که نمیگذارند دانایی به خوبی پیش برود و عواملی هستند که جلوی کار ما را میگیرند. اگر بخواهیم به شادی و آرامش و لذت دست پیدا کنیم باید قوانین را با حوصله بپذیرم و قبول کنیم. نیروهای منفی براساس درجه تکاملی انسان، نقششان متفاوت میشود، اول نقش بازدارندگی دارند، بعد مخرب و در انتها مکمل میشوند. نیروی بازدارنده مثل وزش باد در برابر حرکت ماشین که نمیگذارد بیشتر از حد معمول رانندگی کرد ولی اگر مخالفت کنیم و با سرعت بیشتری حرکت کنیم این نیروی باد ماشین را از مسیر خارج میکند و نقش مخرب دارد و حال اگر بیاییم در برابر این نیرو مقاومت کنیم و از این نیرو در جهت درست استفاده کنیم آنگاه نقش مکمل را دارد و این مثال برای انسان متذکر میشود که در برابر مشکلات دو راه دارد یا تفکر کند و راهحل را پیدا کند یا شمشیر را از رو ببندد و با آن بجنگد. در واقع رشد و جهش انسان با حل مسائل است و تکامل، بدون نیروهای بازدارنده، غیر ممکن است. نیروهای بازدارنده و مکمل بر اساس تکامل ما اگر در حد ماشین باشیم نیروی مقاوم و اگر در حد هواپیما باشیم نیروی مکمل هستند. از نیروهایی که در مقابل دانایی قرار میگیرند میتوان ترس، ناامیدی و منیت را نام برد. این نیروها همانند مافیا عمل میکنند و با کوچکترین مشکلی میتوانند در مردم خشم و ترس بهوجود آورند و به همان مکانیزم، ساختار درون انسان میتواند در ما ترس، نفرت، حسادت وحسهای بد را بهوجود آورد و کنترل ما را در اختیار خودشان بگیرد. حسهای منفی از ابزارهایی مانند جهل و ناآگاهی استفاده میکنند تا رشد و توسعه پیدا کنند به همین خاطر است که اعتیاد را نمیتوان با اراده کنار گذاشت؛ چون آن طرف قضیه یک کوه، نیرو منفی وجود دارد در واقع، اگر خواستههای نامعقول را به معقول تبدیل کنیم این مسئله خودش کم کم حل خواهد شد.
مدل بعدی ظرفیت است که شبیه به استخر انرژی است. استخر میتواند آلوده یا پاک باشد اگر درون استخر، آب آلوده باشد یک سطل زباله به آن اضافه کنید خیلی فرقی نمیکند، اما اگر درون استخر آب تمیز، یک پر کاه بیندازیم کاملاً مشخص میشود. انسان هم همینطور است اگر حسهایش پالایش شود کوچکترین آلودگی را احساس میکند. نیروهای بازدارنده و منفی در آلوده کردن حسهای انسان استاد هستند و با ابزارهای مختلف حس انسان را آلوده میکنند. حس اولین قوه بکارگیری عقل است و نیروهای منفی با آلوده کردن حس، در کارکرد عقل اختلال ایجاد میکنند و باعث میشوند که عقل، فرمان غلط و مخرب صادر کند. کل هدف جهانبینی روی مسئله دانایی و شناخت حسها و این که چگونه انسان میتواند حسهای خود را پالایش کند و زندگی بهتری داشته باشد صورت گرفته است.
ویرایش: رابط خبری همسفر محدثه، راهنما همسفر ساناز (لژیون ششم)
ارسال: راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
143