English Version
English

اگر بخواهم درونم را تغییر دهم باید حسم تغییر کند

اگر بخواهم درونم را تغییر دهم باید حسم تغییر کند

جلسه دهم از دوره شانزدهم کارگاه‌های آموزشی مجازی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی لویی پاستور با دستور جلسه «جهان‌بینی 1 و 2» با استادی راهنمای تازه‌واردین همسفر بهنوش در روز شنبه 15 اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

خوشحالم که امروز از این جایگاه در خدمت شما عزیزان هستم. امیدوارم بتوانم آموزش لازم را بگیرم و حق مطلب را ادا کنم.

اصولاً نگرش ما به جهان بیرون و جهان درون جهان‌بینی ما را تشکیل می‌دهد که تأثیر بسزایی در عملکرد، رفتار و گفتار ما دارد و افراد به‌تناسب جهان‌بینی با هم متفاوت هستند. ما جهان بیرون را با چشم سر می‌توانیم ببینیم اما جهان درون چطور؟

اطلاعاتی که به‌صورت مکتوب در جزوه جهان‌بینی کنگره ۶۰ آمده است اصولاً مطالبی را در اختیار انسان می‌گذارد که بتواند درونش را بشناسد؛ دقیقاً مثل الفبای یک زبان است، الفبایی برای درک مطالب آموزشی در کنگره. انسان برای اینکه درک درستی از مطالب داشته باشد نیازمند ابزار است و یکی از این ابزارها تصاویر ذهنی است. اگر در هر مطلبی که می‌خواهیم آموزش دهیم مثال‌هایی ارائه کنیم که تصاویر ذهنی برای فرد ایجاد کند قطعاً در انتقال مطلب موفق‌تر خواهیم بود.

در جزوه جهان‌بینی به زیبایی، تمام مدل‌ها و تصاویر برای انسان‌هایی که خواهان رهایی از تاریکی هستند مطرح شده است. مثلاً مدل قلعه عقل که توسط فردی که از همه خردمندتر و فرزانه‌تر است باعدالت اداره می‌شود یا مدل شهر وجودی برای نفس که انسان‌های زیادی در آن زندگی می‌کنند؛ انسان‌های دزد، طماع، خردمند، هنرمند، ضعیف، صالح، شرور و ...

وقتی این مدل‌ها را به تصویر می‌کشیم خیلی از مسائل را متوجه می‌شویم. جهان‌بینی نیاز همه انسان‌ها است و به مانند ریسمان محکمی است که از دل تاریکی ما را به سمت نور هدایت می‌کند.

مبحث قابل‌تأمل دیگری در جهان‌بینی به آن اشاره می‌شود مبحث دانایی و دانایی مؤثر است که شامل مثلث آموزش، تجربه و تفکر است که در آن اشخاص می‌توانند عیار دانایی خود را بسنجند. تفاوت دانایی و دانایی مؤثر در عملکرد من است؛ زمانی که فقط در مورد مسئله‌ای مطالب را جمع‌آوری می‌کنم و می‌دانم که درست است اما در کاربرد و عملی‌کردن آن دچار مشکل هستم در مثلث دانایی قرار دارم و زمانی که بتوانم مفاهیم و مطالبی را که آموختم عملی کنم به سمت مثلث دانایی مؤثر که هر سه ضلع آن یکسان است در حرکتم. پس قدرت به اجرا درآوردن و عمل‌کردن در دانایی مؤثر بسیار مهم است.

نیروهای بازدارنده و ذرات ناخالصی یک هدف اساسی را برای رسیدن به اهدافشان دنبال می‌کنند و آن عدم رشد دانایی ما است؛ پس تا زمانی که دانایی خود را به دانایی موثق نزدیک نکنیم دائماً دچار اشتباه می‌شویم و در حل مسائل خود ناتوان می‌مانیم زیرا دانایی‌مان بدون تغییر باقی مانده است.

ما انسان‌ها از زمانی که پیمان بستیم بازی را شروع کردیم؛ پس بازی، بازی حیات است، بازیِ بودن و وجودداشتن است. اگر بدانم کجای صحنه ایستاده‌ام و جایگاهم را بدانم می‌توانم در آرامش و حال خوش باشم و اگر به قوانین این بازی یعنی قوانین حیات اشراف کامل داشته باشم و آن چیزی که در حیطه وظیفه من هست را به‌درستی انجام دهم می‌توانم ارتقا پیدا کنم ولی اگر قوانین را بلد نباشم، هم به خودم و هم به دیگران تخریب وارد خواهم کرد.

مبحث بعدی قابل‌توجه در جهان‌بینی مبحث حس است. همان‌طوری که گفتیم ما باید به دانایی مؤثر نزدیک شویم و برای آموزش، تجربه و تفکر یک مثلث متساوی‌الاضلاع بسازیم اما حس‌هایی هستند که مانع این مسئله می‌شوند.

گاهی برای انجام مسائلی با حس ترس روبه‌رو می‌شویم و خلاقیت و ابتکار ما در این زمان کاملاً از بین می‌رود که این مورد در مقابل ازدست‌دادن به وجود می‌آید. حس ترس یکی از ابزار نیروهای بازدارنده است که اجازه نمی‌دهد تفکر ما رشد کند. هر قدر موقعیت‌ها حساس‌تر باشد شدت ترس ما بیشتر است و برای عبور از این مسئله باید با آن روبرو شد.

وقتی تلاشمان برای حل مسائل بارها بدون تأثیر است و توان رسیدن به هدفمان را نداریم دچار حس ناامیدی می‌شویم که این مورد مانع از تجربه‌کردنمان می‌شود؛ اما زمانی که ما خود را بالاتر و ارجح‌تر از جایگاه فعلی‌مان تصور کنیم آموزشمان کند یا متوقف می‌شود و اصولاً گفته می‌شود شخص آموزش‌ناپذیر است و دچار منیت می‌شویم.

این سه حس یعنی منیت، ناامیدی و ترس همانند سدی مقاوم در برابر خواسته‌های معقول ما هستند که به مجموع آنها مثلث جهالت ما می‌گویند.

در مورد مبحث حس من متوجه شدم اگر بخواهم درونم را تغییر دهم باید حسم تغییر کند و نباید اجازه دهم در هیچ مورد یا مسئله‌ای حسم آلوده شود. برای اینکه جنس حسم را بشناسم می‌توانم از معادله عملکرد استفاده کنم؛ مسیر حرکتمان در جهت حسمان که نهایتاً به ما انرژی را می‌دهد که ممکن است منفی و یا مثبت باشد.

اگر احساسم شادی است، جنسش چیست؟ آیا از شادی دیگران و یا از موفقیت دیگران شاد شده‌ام؟ یا نه از زمین‌خوردن کسی شاد شده‌ام! که اگر این‌گونه باشد باید همان جا متوقف شوم و حرکت نکنم تا زمانی که حسم درست شود و یا اگر حس خشم و نفرت درونم مثل آتش بود، آن آتش را در درونم نگه دارم تا گره‌های درونی مرا بسوزاند و به سازندگی تبدیل شود که اگر حرکت کند و به بیرون برود باعث سوزندگی خودم و دیگران خواهد شد.

امیدوارم با آموزش‌های جهان‌بینی بتوانم ظرفیت استخر درونی‌ام را افزایش دهم.


ویراستاری و ارسال: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی لویی‌پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .