دهمین جلسه از دور چهل و سوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی عمان سامانی با استادی دیده بان محترم مسافر علیرضا زر کش، نگهبانی مسافر رحمان و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه "هفته راهنما " پنج شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ١۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر.
انشاالله که بتوانیم با هم جلسه ی خوبی داشته باشیم.
هفته راهنما را به همه بزرگواران تبریک عرض میکنم.
جالب اینجاست که در کنگره همه چیز تغییر میکند از بنیان کنگره گرفته تا کوچکترین جزو کنگره که همان تازه واردین هستند تغییر میکند. کسی که میخواهد در کنگره بماند باید خودش را با این تغییرات آشنا کند و به اون معرفت برسد؛ کار سختی هم نیست فقط باید بخواهد که لطف خداوند شامل حالش بشود. راهنماها جایگاه خاصی در کنگره ۶۰ دارند و خیلی مهم هستند. کل هستی بر اساس یک مثلث تشکیل شده که راس این مثلث دانشمندان، محققین و عالمان هستند. سه تا هستند ولی وقتی یکی شوند، یک اتفاقی میافتد و روشنایی به وجود میآید. ضلع دوم نادانان هستند که خودشان اطلاعی ندارند و کنارشان یک سری آدمهای تیربخت هست. راهنماها در دسته دوم هستند
اونهایی که نمیدانند ولی تمام تلاششان را میکنند که بدانند و تمام سعی خود را میکنند که راه را پیدا کنند. راهنما وقتی راه را پیدا کرد به یک فهمی میرسد و قسمتی از آن نور، به آنها داده میشود که راه را برای بقیه روشن کنند و هرچه جلوتر میآیند از یکدیگر سبقت میگیرند و از همه بیشتر تلاش میکنند که خودشان را به مقصد برسانند. کسانی که در راه ماندهاند و هم حس هستند با خود میبرند، و یک سری از آنها هم در راه میمانند؛ بخت آنها باز نمیشود، هیچ کاری برای آنها نمیشود کرد. دسته ی دوم بیشتر تلاششان اینه که وارد دسته ی سوم شوند. ضلع سوم توانگران هستند، اینان هم قدرت مالی و هم قدرت دانایی دارند و از همه مهمتر، توانایی دارند که این دو قدرت را شکوفا کنند. خیلیها پول دارند ولی نمیتوانند شکوفایی داشته باشند. خیلیها همسر دارند و لذت آن را نمیتوانند ببینند. دسته ی دوم تمام تلاششان را میکنند که این دو تا توانایی یعنی علم و مال را در خودشان به وجود بیاورند. اینجا افرادی که نادان هستند و به دانایی میرسند به شکرانه داشتن توانایییشان موظف میشوند که آن چیزی را که آموختهاند در اختیار دیگران بگذارند. یک راهنما مسیر را با عمل خود نشان میدهد و راهنما باید حرف و عملش با هم یکی باشد و اگر یکی نباشد موضوع خطرناک میشود. راهنمایی که نتواند راه درست را نشان دهد و حرف و عملش یکی نباشد باعث میشود که، اون نادانی که آموزش میگیرد این را متوجه شود و دوباره به نادانی خودش پناه ببرد. آن موقع راهنما رابطه ی بدی را با رهجو متحمل میشود. برای همین جایگاه راهنمایی خیلی ارزشمند است و اینان از خیلی فیلترها رد شدهاند و بسیار آموزش دیدهاند و پیمان بستند و قسم خوردهاند که در این مسیر با تمام توانشان خدمت کنند. آن توانگران همین اشخاص هستند که حرکت میکنند و تزکیه و پالایش میکنند و به آن توانایی و رشد میرسند.
آقای مهندس میفرمایند: زمین آماده است و ما باید در کنگره بذر نیکو بکاریم و ثمره ی آن توانگری است.
من رهجو موظف هستم به شکرانه این اتفاق از بنیان کنگره ۶۰ و راهنمایم تشکر کنم. من رهجو باید سر موقع از مرزبان و ایجنت شعبه خودم تشکر کنم به جهت اینکه بگویم که شما این مسیر را در اختیار من قرار دادهاید و ما هیچ قیمتی روی رهایی نمیتوانیم بگذاریم و اون شخص نیاز به حساب، کتاب داخل اون پاکت ندارد. ولی من رهجو میگردم که تاریخی پیدا شود و این پاکت را بدهم. زمانی که من بهای چیزی را که آموزش دیدهام بپردازم به رشد و شکوفایی میرسم.
کنگره رایگان است و راهنما هیچ توقعی از رهجو ندارد ولی رهجو باید به این فهم رسیده باشد که پاکت بدهد و میزان آن بستگی به توانایی اون شخص دارد.
آقای مهندس میفرمایند: در هفته ی راهنما باید به هر شکلی از راهنمایت تشکر و قدردانی بکنی. ضمناً معلم با راهنما خیلی فرق میکند معلم بابت آموزشی که میدهد پول میگیرد خیلی وقتها در مورد چیزی که حتی عکس آن را ندیدهاند برای ما صحبت میکند. ولی وقتی یک همسفر میگوید که اگر مسافر شما این کار را کرد و تو چیزی به او نگفتی این را کاملاً درک کرده است. وقتی یک راهنما میگوید: یک پنجم دارو را کم کن این را با تمام وجودش حس کرده اون موقع است که اتفاقهای بزرگی میافتد. وظیفه ی ما این است که به راهنماها احترام بگذاریم. کنگره مانند یک استخر بزرگی است که به محض اینکه شال میگیری و وارد این ساختار عظیم میشوی درکنگره غوطهور میشوی و یک انرژی عظیم و بزرگی را دریافت میکنید.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید سپاسگزارم.
نگارنده: مسافر سعید لژیون نوزدهم
ویراستار: مسافر رضا لژیون سوم
تنظیم: مسافر سعید لژیون چهارم
ارسال: مرزبان خبری مسافر جعفر
- تعداد بازدید از این مطلب :
454