دل نوشتههای همسفران لژیون یازدهم در مورد هفته راهنما:
همسفر شمسی:
زمانی که بدترین شرایط عمرم را سپری میکردم وزندگی برایم معنا و مفهومی نداشت، مسافر من با تخریب زیادی وارد کنگره شد و آن زمان از خانواده فقط یکچیز نمادین باقیمانده بود. یکی از اعضای خانواده چهار نفره بودم و چون یک مصرفکننده در منزل داشتیم همه ما عذاب میکشیدیم. زندگی برای ما پوچ و بیهوده بود. هر چیز جدیدی در مورد ترک اعتیاد به گوش ما میرسید پیگیری میکردیم. به هر ریسمانی چنگ میزدیم تا شاید راهی پیدا شود و مسافرم ترک کند. در بدو ورودم به کنگره فرشتههای سفیدپوش با شالهای زرد و سبز من را همراهی کردند و من باجان و دل به صحبتهای این عزیزان گوش کردم. روی خوش و رفتار شیرین آنها باعث شد آن آتشی که در زندگی ما فوران شده بود را از یادم برد. راهحل مشکلات، پیدا کردن راه است. با خودخوری و تنش چیزی درست نمیشود و چهبسا اگر ادامهدار باشد، حال ما روزبهروز بدتر میشود. من تا به امروز متوجه مشکلات راهنمایان نشده بودم؛ اما وقتی صحبتهای آقای مهندس را گوش میدادم، کمی تفکر کردم و کمی از خود خجالت کشیدم. تمامی راهنمایان عزیز مشکلات خاص خودشان رادارند. آنها نیز در زندگی روزمره خود گرفتاریهای متعددی دارند، اما وقتی در لژیون و جلسه حضور دارند بامتانت و آرامش عمیق به حرف رهجو گوش میدهند، گویی که این فرشتگان بیبال فقط برای عشق ورزیدن انتخابشدهاند. خدا را شکر میگویم بابت ورودم به این مکان مقدس، بابت وجود ارزشمند راهنمایان بزرگوار خدا را شاکر هستم. از تمامی خدمتگزاران کنگره 60 کمال قدردانی و تشکر رادارم.
همسفر مهتاب:
نمیدانستم چه بنویسم که قدردان زحمات و دلسوزیهای شما باشد، شاید قدردانی من یک مقدار متفاوتتر از بقیه باشد. همه رهجوها همسفر هستند و در کنار مسافرشان با آموزشهای شما به تکامل میرسند. قبل از شناخت کنگره از بحرانها و ناهمواریهایی که برای آنها پیش میآمد، میترسیدند و دنبال گریز از چالشهای زندگی بودند. حالا به لطف راهنماییهای شما حل مشکلات برای آنها نوعی دیگر رقم میخورد و دیگر از نام مشکل ترسی ندارند. در کنار شما با استفاده از آموزشهایی که میگیرند نهتنها غیرقابلتحمل نیست؛ بلکه سیر رشد و بالغ شدن و به تکامل رسیدن را به همراه دارد. وقتی مسافر رها میشود و در کنار همسفر به آرامش میرسد، این یکی شدن یعنی نتیجه زحمات شما. این کانون گرم را مدیون شما هستیم و اما من وقتی تنهایی به سفر خود ادامه دادم برایم زجرآور بود و اصلاً نه کسی را میدیدم و نه دیگر صدایی میشنیدم، شاید اگر حضور در کنگره و تعلیمها و همدردی کردن شما نبود، من فرصت پیدا کردن خودم را از دست میدادم. زبانم قاصر از اینکه زحمات بیشائبه شمارا قدردان باشم. شکرگزار خدا هستم که چنین بهشتی در مسیر زندگی من قرار گرفت و فرشتهای همچون شما همراهیام کرد. از خدای مهربان میخواهم که بهترینها را به بهترین شکل ممکن در زندگیتان جاری کند.
فاطمه همسفر رحیم:
هفته راهنما را به همه راهنماهای عزیزمان تبریک میگویم و از راهنمای خوب خودم هم تشکر و قدردانی میکنم. با آموزشهای ایشان توانستم مسیر درست زندگی کردن را انتخاب کنم. راهنما یعنی نشاندهنده راه، راهی که خودمان بتوانیم درست انتخاب کنیم و درراه ارزشها قدم بگذاریم. من بهعنوان یک رهجو فقط با گوشبهفرمان بودن به حرف راهنما میتوانم ذرهای از محبتهای ایشان را جبران کنم؛ همانند قطرهای در اقیانوس. خدا را شکر میکنم که با کنگره آشنا شدم تا بتوانم با آموزشهای دلسوزانه راهنمای خوبم در مسیر ارزشها حرکت کنم و در زندگی خودم کاربردی کنم.
همسفر ملاحت:
سلام با عشق، عشقی که از فرشته روی زمین آموختم. عشق و محبت بلاعوض که همه راهنماها در وجودشان است. زمانی که وارد کنگره شدم پر از غم و غصه بودم، نمیدانستم که هستم و در کجای زندگی قرار دارم. پر از خشم، ناامیدی و ترس از آینده بودم و خودم را هیچ و پوچ فرض میکردم. همیشه میگفتم من به درد هیچ کاری نمیخورم و هیچوقت نتوانستم برای زندگی خودکاری انجام بدهم. با فرشتهای به نام راهنما آشنا شدم که برای مشکلاتم آب روی آتش شد. با آغوش گرم مرا در آغوش گرفت و گفت درست میشود. به من آموخت که من بهترین آفریده خداوند هستم. خداشناسی را به من آموخت نه اینکه خدا را نمیشناختم، چرا خدا را میشناختم؛ ولی همیشه طلبکار بودم و با چرا و چراها باخدا حرف میزدم. همه مسئولیتها را به خداوند داده بودم؛ ولی الآن آنقدر خدا را دوست دارم و عاشقش هستم و در تمام وجودم و در تمام زندگی لحظهبهلحظه حسش میکنم. همه این عشق و محبت را از فرشته نجاتم یاد گرفتم. یاد گرفتم که خودم را دوست داشته باشم، خودم را بشناسم تا خدای خود را بشناسم؛ چون من جزئی از خدا هستم. نمیدانم با چه زبانی از این فرشته روی زمین تشکر و قدردانی کنم. از خدا ممنون هستم که در باغ بهشتی را به روی من بازکرده است. کنگره پر از فرشتههای مهربان و با عشق است. یکی از آن فرشتهها همسفر فاطیمای عزیز و عزیزتر از جانم است. با تمام وجود دوستتان دارم و تا عمر دارم دعاگوی شما هستم. مثل خواهر و حتی از یک خواهر هم نزدیکتر برای من است. حرفهایی که به خواهر خود نمیتوانم بازگو کنم، با شما راحتتر درد و دل میکنم. این از عشق و محبت است که تمام وجود شما را فرا گرفته است. من هفته راهنما را به آقای مهندس، خانواده محترم ایشان و به تمام راهنماهای کنگره 60 بهخصوص راهنماهای نمایندگی شهرری و راهنمای خودم همسفر فاطیما تبریک عرض میکنم.
ویرایشگر: رابط خبری همسفر سمیه لژیون راهنما فاطیما (لژیون یازدهم)
ویراستاری و ارسال: راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
104