English Version
English

محال است کسی نور به زندگی دیگران وارد کند و این نور به زندگی خودش برنگردد

محال است کسی نور به زندگی دیگران وارد کند و این نور به زندگی خودش برنگردد

جلسه سوم از دورنوزدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بیستون کرمانشاه به استادی راهنمای محترم مسافر مهرداد، نگهبانی مسافرمنصور و دبیری مسافر اکبر با دستور جلسه << هفته راهنما>> در روز سه شنبه مورخ  11 اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد :

سلام دوستان مهرداد هستم یک مسافر، خداوند را شکر می‌کنم که توفیق حاصل شد امروز در این جایگاه بنشینم و خدمت کنم واز شما دوستان عزیز آموزش ببینم، از ایجنت و مرزبانان محترم کمال تشکر را دارم که به من این اجازه را دادند. همانطور که بیشتر دوستان می‌دانید ما در سال در کنگره چهار جشن داریم که بسیار مهم هستند و من یکی یکی آنها را برای شما می‌گویم: جشن همسفر، جشن دیده‌بان ،جشن ایجنت و مرزبانان ،جشن راهنما، که امروز ما جشن هفته راهنما را داریم باید بدانیم که در این دستور جلسات آموزش‌های بسیار زیادی نهفته است که باید یاد بگیریم و اما اگر بخواهم در مورد خود راهنما صحبت کنم اصلاً راهنما کیست؟ راهنما کسی است که خودش مصرف کننده بوده است و به درمان و رهایی رسیده و بعد از آن یک سری آزمون‌ها را پشت سر می‌گذارد از جمله :آزمون جهانبینی، آزمون فنی، در ادامه باید از لحاظ انضباطی از طرف ایجنت و مرزبانان تایید بشوند، از لحاظ ورزشی هم باید حتماً یک رشته ورزشی در کنگره ۶۰ داشته باشد و تایید بشود و بعد از اینکه با آنها مصاحبه می‌شود باید پیمان ببندند. پس راهنما یعنی کسی که خودش این راه را گذرانده است و برای شخص دیگری که می‌خواهد این راه را ادامه بدهد می‌شود نشان دهنده راه، و بزرگترین سلاحی که در این مسیر دارد عقل ،عشق و ایمان است که توسط این سه مورد حرکت خود را شروع می‌کند و از همه چیز خود می‌گذرد چون در کنگره ۶۰ یاد گرفته است که دیگران کاشته‌اند ما خوردیم و ما هم باید بکاریم تا دیگران بخورند، پس همانطور که دیگران به من مهرداد کمک کردند که من به درمان برسم من هم وظیفه خودم می‌دانم که این راه را ادامه بدهم و به دیگران کمک کنم و شاید به ظاهر یک راهنما در کنگره ۶۰ از همه چی خود می‌گذرد اما در صور پنهان خداوند حتماً پاداش آن را می‌دهد و ما ایمان آورده‌ایم که وعده خداوند دروغ نیست یعنی محال است که کسی نور به زندگی کسی وارد کند و این نور به زندگی خودش برنگردد یا اینکه شخصی آرامش را به زندگی دیگران ببرد و در زندگی خود آرامش نداشته باشد این محال است .

بزرگترین نعمت خانواده بزرگ کنگره ۶۰ چه سفر اولی و دومی حتی راهنماها این است که معلم بزرگی داریم که جناب آقای مهندس دژاکام هستند و این خیلی مهم است که ما باید بدانیم ۵ درصد از آموزش‌هایی که در کنگره می‌گیریم در مورد مواد مخدر هست ۹۵ درصد این آموزش‌ها در مورد قوانین درست زندگی کردن است در مورد طرز لباس پوشیدن طرز صحبت کردن طرز غذا خوردن در مورد احترام به خود احترام به خانواده احترام به جامعه و طبیعت است و این آموزش‌ها باعث می‌شود شخص مرده‌ای در کنگره ۶۰ زنده شود برای مثال من مهرداد شخصیت اعتبار آبرو جایگاهم را همه چیزم را از دست داده بودم و این آموزش‌های کنگره ۶۰ بود که من را دوباره احیا کرد و زنده شدم و به من ماهی خوردن را یاد نداد بلکه ماهی گرفتن را یاد داد به من یاد داد چطوری روی پای خودم بایستم کنگره به من آموزش داد که اگر نمی‌توانم به کسی کمک کنم حداقل برایش مزاحمتی ایجاد نکنم و همه ما خدمتگزاران در کنگره ۶۰ همه و همه در هر جایگاهی که داریم خدمت می‌کنیم باید این را بدانیم که کار بسیار بزرگی در کنگره ۶۰ داریم انجام می‌دهیم، به حدی این کار بسیار بزرگ است که اگر من بدانم احتمال دارد که در من انفجار سلولی پیش بیاید، پس باید همه ما این را بدانیم که خدمت بسیار بزرگی را داریم انجام می‌دهیم به خصوص کسانی که شال راهنمایی حالا در هر رنگی هم باشد فرقی نمی‌کند وقتی در حال خدمت هستند دیگران باید به این اشخاص و شالی که بر گردن آنها است احترام بگذارند و این را باید بدانیم که اگر راهنما در کنگره ۶۰ نباشد تغییری به وجود نمی‌آید یعنی شخصی به درمان نمی‌رسد ،پس جایگاه راهنما بسیار محترم شمرده شده است و در هفته‌ای که هفته راهنما است ما باید از راهنمای خود قدردانی به عمل بیاوریم و همانطور که جناب آقای مهندس به ما یاد داده‌اند قدردانی سه ضلع دارد یک ضلع آن قدردانی زبانی است و یک ضلع آن قدردانی قلبی است و ضلع دیگر قدردانی به صورت عملاً است یعنی پاکت دادن یعنی ما یاد گرفتیم در کنگره ۶۰ اگر بخواهیم از کسی به صورت عملی قدردانی کنیم این کار را با دادن پاکت انجام می‌دهیم و دادن پاکت هم باید به اندازه توان هر شخصی باشد اصلاً مهم نیست که چقدر در پاکت گذاشته باشیم مهم این است که ما قدردانی را یاد بگیریم اگر بخوام مثالی بزنم در خارج از کنگره اگر به اداره برویم و شخصی در آن اداره کار ما را راه بیندازد با اینکه آن شخص وظیفه‌اش را انجام داده است و بابت این وظیفه حقوق دریافت می‌کند اما کلی از آن شخص تشکر می‌کنیم و وقتی که در کنگره ۶۰ یک راهنما از کار زندگی و خانواده خود می‌گذرد که به من مصرف کننده آموزش بدهد که به درمان و رهایی برسم کار بسیار بزرگی دارد انجام می‌دهد که نمی‌شود فقط به صورت زبانی از راهنما تشکر کنیم من وقت سپاسگزاری از مخلوق را یاد نگیرم هیچ وقت سپاسگزاری از خالق را هم یاد نمی‌گیرم و این وظیفه راهنماست که در لژیون به رهجوهایشان آموزش دهند که پاکت دادن چقدر مهم است و مطمئناً کسانی که در راه نیستند از  چنین مراسمات و کارها ناراحت می‌شوند و اصلاً مهم نیست چون آموزش ندیده‌اند اگر شخصی هم ندارد اصلاً مهم نیست که پول در پاکت نگذارد حداقل می‌تواند با یک دلنوشته راهنمای خود را خوشحال کند چون من خودم در سفر اول این تجربه را داشتم که حتی پول گرفتن یک سی دی را هم نداشتم مسیر بسیار طولانی را پیاده می‌رفتم که بتوانم سی دی بگیرم و گوش دهم پس اگر رهجویی پول در پاکت نگذارد من راهنما آن را درک می‌کنم اما دلنوشته را حتماً باید بگذارد و تمام رهجوها و مسافران باید این را بدانند که راهنما برای پول خدمت نمی‌کند امیدوارم همه ما  رهجوهای خوبی برای کنگره ۶۰ باشیم طوری که راهنمای ما به ما افتخار کند از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید بسیار متشکرم


تهیه تنظیم وعکس:واحد سایت نمایندگی بیستون

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .