English Version
English

راهنمایی از جنس اطمینان، ایمان، باور و یقین است

راهنمایی از جنس اطمینان، ایمان، باور و یقین است


در خدمت راهنما همسفر زینب هستیم‌. ایشان به همراه مسافرشان با تخریب ۱۲سال وارد کنگره شدند و آخرین آنتی‌ ایکس مصرفی مسافرشان تریاک و شیره بود که اکنون به روش DST و داروی OT درحال سفر به راهنمایی مسافر حجت هستند و راهنما همسفر زینب ۴ سال و سه ماه است که به راهنمایی همسفر ندا وارد سفر دوم جهان‌بینی شدند. به مناسبت هفته راهنما گفت‌وگویی با ایشان ترتیب دادیم، لطفا با نگاه زیبایتان همراه ما باشید.

لطفاً بیان کنید موقعی‌که متوجه شدید در امتحان راهنمایی قبول شدید، چه حسی داشتید؟

زمانی‌که جناب مهندس در خرداد ۱۴۰۱ اعلام کردند که شهریور ماه امتحان است تصمیم گرفتم تمام تلاش خودم را در جهت خدمت به همنوعان خودم انجام دهم و تمام سعی و تلاش خودم را کردم و شب و روز بی‌وقفه تمام کتاب‌ها و جزوات را مرور می‌کردم. زمانی‌که نتایج را اعلام می‌کردند مطمئن نبودم که قبول می‌شوم ولی همه چیز را دست خدای بزرگم سپرده بودم و با خودم می‌گفتم اگر صلاح من است و توانایی انجام آن کار را دارم در امتحان قبول شوم.

روزی‌که نتایج را زده بودند یکی از دوستان هم لژیونی من را با خبر کرد ولی من هنوز باور نمی‌کردم و وقتی سایت را مشاهده کردم فقط اشک می‌ریختم و خدا را شکر می‌کردم و از خدا می‌خواستم در این راه بتوانم سربلند باشم و به خودم خدمت کنم و در کنار عزیزان آموزش بگیرم.

شما در سفر اول بزرگ‌ترین درسی که از راهنمای خودتان گرفتید، چه بود؟

من همیشه در مواجه شدن با مشکلات وقتی از راهنمای عزیزم همسفر ندا کمک می‌خواستم همیشه به من می‌گفتند زینب به درون خودت برو و ببین چه کاری کردی که این مشکل برای تو به وجود آمده است و همیشه دوربین را سمت خودت نگه دار و عیب‌های خودت را برطرف کن و دیگران و حتی مسافر خودت را مصوب این مشکلات ندان تا به آرامش برسی.

از نظر شما رابطه راهنما و رهجو چگونه باید باشد؟

رابطه بین راهنما و رهجو یک رابطه متقابل و سراسر عشق و محبت است و جز این چیز دیگری نمی‌تواند باشد. من راهنما باید عشق، عقل و ایمان را سرلوحه کار خودم قرار بدهم و آموزش‌هایی که در کنگره کسب کردم را به رهجوهایم منتقل کنم. اگر راهنمایی فکر کند همه چیز را بلد است فرایند یادگیری در او متوقف می‌شود. حتی زمانی‌که به رهجو آموزش می‌دهیم ما در حال آموختن هستیم.

راهنما با رهجوهایش نباید رابطه دوستی برقرار کند؛ این رابطه باید در حد تعادل باشد چون باعث حال خرابی خودمان و دیگران می‌شود. راهنما نه پدر ما است و نه مادر ما و نمی‌تواند در مسائل خصوصی زندگی ما دخالت کند. من راهنما باید فقط در زمینه آموزش منابع کنگره و درمان اعتیاد به رهجو آموزش دهم.

انگیزه شما از راهنما شدن چه بوده است؟

کنگره چیزهای زیادی را به مثل درست زندگی کردن و انسانیت را به من یاد داده است. من توانستم در کنگره عشق و محبت را بیاموزم. کنگره آدرس خودم را به من داده است و به گونه‌ای خودم را به خودم بخشیده است، من توانستم خودم را و رسالتم را بشناسم. وقتی به زندگی قبل از کنگره خودم فکر می‌کنم باورم نمی‌شود که چگونه این تغییرات در من رخ داده است. تعادل در جسم، روان، جهان‌بینی و در سراسر زندگی من جاری شده است.

رسیدن به این آرامش و آسایش یک بهایی دارد که باید آن را پرداخت کنم؛ هیچ چیز خوبی مفتی و مجانی به دست نمی‌آید و من برای پرداخت زکات این حال خوبم باید به کسانی‌که مثل من هستند کمک کنم تا آن‌ها نیز زندگی سراسر عشق و آرامش را تجربه کنند.

لطفاً حس خود را درمورد کلمات زیر بیان کنید.

جناب مهندس: اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من، دل من داند و من دانم و دل داند و من، خاک من گل شود و گل شکفد از گل من، تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من

راهنما: یک وقت‌هایی هست که زمین می‌خوری و کسانی هستند که دستتان را می‌گیرند تا تو را از زمین بلند کنند، کسانی‌که تمامشان را گذاشتند تا من بیهوده تمام نشوم.

رهجو: گاهی باید از نیروهای درون خودت قوت بگیری و همچون پرنده‌ای سوار بر کشتی از گیر طوفان سود جویی.

راهنما تازه‌واردین: راهنمایی از جنس اطمینان، ایمان، باور و یقین.

سفر اول: سفری از افسردگی تا رسیدن به آرامش از جنگ تا رسیدن به صلح و این فقط سفر مواد مخدر نیست.

نظر شما درمورد پیام جناب مهندس، در رابطه با هفته راهنما چیست؟

  من راهنما باید بدانم مالک رهجوام نیستم و فقط رهجو را برای کنگره، خدمت به خلق و خدمت به خودش پرورش می‌دهم و برای این مسیر پیمانی را بستم که باید تمام تلاش خودم را در این خدمت به کار ببندم.

و کلام آخر...

چه بخواهیم و چه نخواهیم باید از کوچه‌های زندگی عبور کنیم؛ گاهی تلخ و گاهی شیرین! باید بدانیم این عبورها هستند که زندگی را می‌سازند پس خواهش می‌کنم زلال باشید زیرا پرندگان به برکه‌های آرام پناه می‌برند.

از این‌که وقت گران‌قدر خود را در اختیار ما قرار دادید، صمیمانه سپاسگزاریم.

 

مصاحبه‌کننده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون سوم)
عکاس: مرزبان‌خبری، همسفر آرزو
ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون یکم)
ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر رعنا (لژیون نهم)
همسفران نمایندگی هاتف

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .