English Version
English

از ذرات جرقه می‌شود به روشنایی وسیع رسید

از ذرات جرقه می‌شود به روشنایی وسیع رسید

دستور جلسه ما مربوط به صفحه ۱۵۴ کتاب در تاریخ ۷۶/۴/۶ می‌باشد. گفتن این حرف‌ها کار خیلی راحتی است ولی فهمیدن و ادراک آن کار بسیار سخت و دشواری است منظورم این است که بتوانید این مسئله را لمسش بکنید مثل عینک، که من می‌توانم آن را ببینم، بردارم و لمسش کنم و این موضوع کاملاً فرق می‌کند تا اینکه من فقط چیزی را بدانم. وقتی می‌گویم عقل‌ کجاست، شما نمی‌توانید آن لمس کنید ولی می‌توانید آن را درکش کنید در صورتی که شما از صبح تا شب با آن سر و کار دارید و به آن فرمان می‌دهید و مسیر زندگی‌تان را مشخص می‌کند و دائماً با آن درگیر هستید ولی لمس کردن آن کار بسیار سختی است. همه مطالب در درون و برون ماست. منظور از برون یعنی جسم انسان و منظورش جهان بیرون نیست و این مربوط به خود انسان است. باور اینکه همه چیز در درون ماست کار سخت و دشواری است؛ الآن برای اینکه قضیه روشن شود از خانم آزاده سؤال می‌کنم؛ الآن الهام خواهر تو در درون تو نیست؟ خانه‌ات در درون تو نیست؟ پس می‌بینید که همه‌چیز در درون ذخیره شده و وجود دارد تمام افکار، ساختارها، نقشه‌ها، خاطرات تلخ و شیرین در درون انسان است. جهان درونی انسان خیلی بزرگ‌تر از جهان هستی است زیرا جهان هستی کاملاً می‌تواند در جهان درون جا بگیرد مثلاً کره زمین می‌تواند در درون ما جا بگیرد. یک مقداری از این قضیه مربوط به حيات ما می‌شود یعنی از آن موقعی که از مادر متولد می‌شویم، تا به امروز که این قابل قبول و قابل لمس است ولی خیلی وقایع و اتفاقات از روز الست یا ازل وجود داشته.
انسان موجودی است که بقا دارد و چیزی بقا دارد که حقیقت باشد و چیزی حقیقت دارد که در گذشته، حال و آينده وجود داشته باشد. اگر بگویم خدا همیشه هست، باید خدا قبلاً هم وجود داشته باشد به عبارتی خداوند که حالا جاودانه است و در گذشته و آینده هم بوده و هست بنابراین انسان هم که روحش از روح خداست هم در گذشته بوده و هم در آینده، قسمت جسم و لباسش دائماً  شکل عوض می‌کند و نابود می‌شود و باز از نو ساخته می‌شوند ولی قسمت روح یا نفسش چیزی است که از ازل بوده و هست. ما اگر از روز ازل نگاه کنیم می‌بینیم که تمام وقایعی که برای جهان هستی رخ داده همه در قسمت آرشیو ما وجود دارد‌.
استاد: «همه‌ مطالب‌ در درون و برون ماست، خوشحالیم که الحمدالله خوب هستید و به جنگ خود ادامه می‌دهید تا این مسئله به یک صورت خوبی از آزمایش در آید و دنیای درون تبدیل به یک شهر آباد بشود که در آن همه‌ هستی راه خود را به سوی حق تعالی بردارند.» در این جا اشاره می‌شود به این‌ موضوع که آیا فکر می‌کنید جنگی هم وجود دارد؟ بله هر ذره با ذره دیگر در حال جنگ است و ما دائماً در حال نبردیم و هر چه بخواهم بگویم باید وارد یک بحث‌های خاصی بشویم که مرتب پرهیز می‌کنم که وارد بحث‌های خاص نشوم.
وقتی که معمار بزرگ همه چیز را پایه‌ریزی کرد آن‌ها را برمبنای اضداد قرار داد با دو قطب یکی مثبت و یکی منفی. از طرفی انسان‌ها و موجودات الهی و از طرفی موجودات شیطانی را به وجود آورد و انسان را بین این دو قرار داد یعنی انسان را در یک نقطه‌ قرار دارد که سمت راستش یک موجود الهی یا ملک و روح و سمت چپ‌ او یک موجود شیطانی و جن قرار دارد و گویی این‌ها هم‌زمان وارد داستان و ماجرا شده‌اند و انسان بین اين دو قرار دارد و دائماً دارند به هم القاء می‌کنند مثلاً آن موجود الهی دائماً کارهای خوب را الهام می‌کند و می‌گوید این‌کار را انجام بده و آن موجود شیطانی دائماً کارهای بد را القاء می‌کند که انجام بده و انسان هم بین این دو درگیر است که حرف کدام یکی را گوش کند. این‌ها مربوط به مسائل نفسانی است که انسان از چیزی خوشش می‌‌آید و دائماً او را به آن تشویق می‌کند و می‌خواهد به سقوط برساند و آن یکی می‌خواهد انسان را به صعود برساند و انگار قسم خورده‌اند و تمام تلاش خو را می‌کنند که انسان را به سقوط یا صعود برسانند و همیشه این دو با هم درگیر می‌شوند.
«و نَفس و ما سَوّاها فَاَلهَمَا فُجورها و تَقواها» یا باید حرف شیطان را گوش کنید یا باید حرف روح را گوش کنید. بنابراین این جنگ خیلی وحشتناک و تمام نشدنی است‌ و از ازل تا ابد ادامه دارد و این زمانی است که من مرتب سفرم را انجام می‌دادم و مراحل ضد ارزش را از خود دور می‌کردم تا این مسئله به یک صورت خوبی از آزمایش درآید و دنیای درون تبدیل به یک شهر آباد بشود.
دنیای درون ما که تبدیل به یک قبرستان و شهر آلوده شده بود باید آباد می‌شد. آن قرص‌هایی که تو می‌خوردی، تریاک‌هایی که مامانت می‌کشید یا می‌خورد و این عرق‌ها که من می‌خوردم همه این‌ها واقعاً شهر وجودی جسم ما را به یک شهر گندآب  تبدیل کرده بود و تمام سیستم‌های حیاتی ما را مختل کرده و فرمانروایی را از ما گرفته بود و تا ابد گیج و منگ مثل کسی که طلسم شده زیر بليط موجود شیطانی بودیم و بعد سفر می‌کنیم تا این به یک شهر آباد تبدیل شود و ما بتوانیم به طرف حق تعالی حرکت کنیم.
ذراتی که به وجود آورنده‌ جسم ما هستند ذراتی هستند الهی. این یک چیز عجیب است و از این موضوع دو  نتیجه می‌توانیم بگیریم؛ یکی سلول‌های ما که کوچک‌ترین اجزای به وجود آورنده جسم ما هستند و یکی ديگر ذراتی که سلول‌های تازه را به وجود می‌آورند و این برداشت را هم می‌توانیم داشته باشیم. اگر بگویم که ذراتی که جسم ما را به وجود آوردند سلول‌ها هستند بنابراین سلول‌ها ذرات الهی‌اند و واقعاً هم اگر ما نگاه کنیم می‌بینیم هر سلول کمتر از یک جهان نیست، حالا خدا می‌داند که ما چند میلیارد سلول داریم. آن سلولی که در قسمت قلب قرار گرفته و دقیقاً مثل قلب عمل می‌کند یعنی عین قلب‌ می‌تپد و مثل انسان یک سیستم و یک شهری دارد، کنترل عجیب و غریبی روی خودش دارد و آن سلول برنامه‌ریزی و نیروگاه دارد و آن نیروها ذرات ناخالصی را در درون خودشان راه نمی‌دهند و سیستم‌ دفاعی و پدافندی دارند که به میکروب‌ها اجازه نمی‌دهند که وارد شوند و آن‌ها را نابود می‌کنند. پس اگر نگاه بکنیم یک سلول هم از ما کمتر نیست. حالا چه چیزی بر این حکم فرماست و چه چیزی این اختیارات را به این سلول داده است؟ ما حتی در تصورمان هم نمی‌گنجد که این میلیاردها سلول چطوری عمل می‌کنند و هر کدام مستقل هستند ولی اختیارشان دست ما نيست. شما به سلول‌های قلبتان نمی‌گویید که بتپند یا به سلول‌های کلیه نمی‌گویید که پالایش را انجام بدهید بلکه همه این‌ها کار خودشان را انجام می‌دهند و در اختیار ما نیستند و فرامین آن‌ها فرامین الهی است یعنی فرامین خود را از یک قدرت و مبدأ دیگر می‌گیرند حالا به این فرامین می‌خواهید بگویید الهی یا طبیعت هر چه، ما اسم او را الهی گذاشته‌ایم و این یک قضیه است.
یک قضیه دیگر ذراتی که سلول می‌سازند، سلول در حد اتمی مولوکولی یعنی مولکول‌‌های اتم‌ آن‌ها را می‌سازند و حالا اگر از اتم‌ها و مولکول‌ها پایین‌تر برویم و‌ آن ماده را تجزیه کنیم به یک ارتعاشات، انرژی‌ها و بخاراتی می‌رسیم که همان کوارک‌ها و چیزهای جدید که خوشبختانه در علم اسم گذاشته شده‌اند، آن‌ها هم امواج‌ هستند و تحت فرامین خاص و حساب و کتاب خاصی کار می‌کنند و فرمان‌ خود را از مبدأ آفرینش می‌گیرند بنابراین تمام ذرات وجود ما ذرات الهی هستند که‌ ما نمی‌دانیم.
«در این جهت‌ باید قدم برداشت تا زیر بنای مسائلی را به وجود آورد، ما هم خوشحال می‌شویم که در راه راست قدم برمی‌دارید، هر قدمی که به بلندی برداشته می‌شود شما را به مقصد کل نزدیک‌تر می‌کند.» در این مسیری که شما می‌روید هر قدمی که برمی‌دارید شما را به مقصد نزدیک‌تر می‌کند.
«شما به دلایلی که خودتان خوب می‌دانید جهت‌ را سال‌ها گم کرده بودید و دلیلش هم این است که قرص، تریاک و عرق مصرف کردید. یا ممکن است کج‌خلقی، حسادت، کينه، نفرت، دروغ، رشوه‌خواری و هزاران دلیل دیگر باشد. برای یافتن همه‌ این‌ها راه بسیار مهم در پیش دارید. فکر کنید و در انجام آن کوشش نمائید.» برای پیدا کردن آن چیز‌هایی گم کرده‌اید راه زیادی دارید و برای پیدا کردن و انجام دادن آن‌ها باید فکر کنید و دائماً کوشش نمائید. «ما در عالم هست و نیست همه‌ مطالب‌ را جهت هست می‌دانیم و شما در دادن بهای آن‌ها دقت کافی داشته باشید.» عالم هست، عالم جهان فیزیکی است که ما درکش می‌کنیم و عالم نیست، عالم آخرت یا متافیزیک یا ماوراء طبیعت یا دنیای و جهان دیگر است چیزی است فوق ماده و جایی که نیروهای دیگر وجود دارند و ما از آن‌جا آمده‌ایم یا به آن‌جا می‌رویم و همه این‌ها را اصطلاحاً به نیست تشبیه می‌کنیم.
ه«یچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حيات نمی نهد» همه موجودات از جمله انسان، مورچه، سوسک و کرم همه مخلوق‌اند و هیچ کدام از این‌ها جهت بیهودگی قدم به حيات نمی‌گذارند و اگر بگویید من الکی و همین‌طور آمدم این طور نیست بلکه همه جهت یک برنامه خاص و یک وظیفه به‌ دنيا آمده‌اند و جهت بیهودگی نیست که همین طور بیاید، چند صباحی طی کند و بعد دنبال کارش برود بلکه حساب و کتابی دنبال کارش است.
«در ادامه‌ کار، کوشش‌های شما به‌ نتایجی می‌رسد» امکان ندارد که شما کوشش کنید و به نتیجه نرسید؛ «که در توانایی‌های شما خلل حاصل نگردد.» در ادامه کار و کوشش به جایی می‌رسید که در آن قدرت شما خلل ایجاد نمی‌شود. وقتی پس‌انداز مالی کردید دیگر در آن مسئله مالی تو خلل ایجاد نمی‌شود. «از هر نقطه که نوری بتابد بایستی در جمع آن به تفکر باشید» یعنی باید در جهت همه‌ چیز مثلاً مال، عمل سالم و مسائل ارزشی کاملاً تفکر کنیم «که از ذرات جرقه، می‌شود به روشنایی بسیار وسیعی رسید.» یعنی وقتی ما یک جرقه‌ای می‌بینیم این جرقه از یک منبع نور می‌آید مثلاً ذغال شروع می‌کند به آتش گرفتن، جرقه‌ها از کجا می‌آیند از منبع نور. یا هنگام جوشکاری جرقه ها از طریق جوش‌زدن پرتاب می‌شوند بنابراین هر جرقه‌ای حتماً یک منبع نور و روشنایی دارد. مثلاً شما به کنگره آمدید اول همه چیز کنگره را نمی‌دانستید بعد یک جلسه آمدید، نشستیند، چایی خوردید و دو کلام حرف زدید و حداقل چند نفر می‌گویند ما رها شدیم، بنابراین مسیر و جرقه ایجاد شد، ذره‌ذره آمدید و به منبع نور رسیدید. اگر دنبال یک ذره نور را بگیریم به منبع نور می‌رسید.
«همه‌ مطالب‌، در درون و برون ماست که‌ مانند قله‌های بلند آتشفشان هستند اما آرام و بی‌صدا». همه‌ چیز در درون ماست و ما با افکار و اندیشه‌هایمان می‌توانیم به وجود بیاوریم. تمام مردان نامی و بزرگانی که‌ حرکت کردند مثل رسول خدا و بزرگان این‌ها از درون خودشان حرکت کردند و توانستند نیروهایشان را آزاد کنند و رسالت‌های بزرگی را انجام بدهند. پس‌ همه‌ چیز در درون همه ما بود که‌ ما توانستیم به رهایی برسیم زیرا از آن استفاده کردیم. «مانند قله‌های آتشفشان هاست» يعني اینقدر این مطالب اهمیت دارند و قوی هستند که مثل قله‌های آتشفشان هستند یعنی نیرو‌های زيادی در درون همه‌ انسان‌ها هست اما آرام و بی‌صدا. «اگر به آ‌ن‌ها توان حرکت بدهیم حتماً می‌دانید چه می‌شود، به‌خصوص خاصه در جهت نیروی الهی به کار رود»، مخصوصاً اگر در جهت نیروی الهی حرکت کند و دیدید که مردان بزرگ حرکت کردند و چه غوغایی به پا کردند.
«می‌دانید که تصاویر تولید و ظهور می‌کنند و از درک به دورند اما چشمه‌ای هستند که به بحر می‌مانندند.» تصاویری که در ذهن ما تولید و ظهور می‌شوند گاهی اوقات آن‌چنان تصاویر نیرومند و عظیم هستند که از درک ما خارجند و چشمه‌ای هستند که مانند چشمه‌ آبی و دریا، خیلی بزرگ هستند، بنابراین آن تصاویر که در درون ما تولید مي‌شوند افکار، برنامه‌ریزی‌های زندگی ما و آینده ما هستند و ما توسط آن می‌توانیم به خیلی مسائل برسیم.
«اگر همان تصاویر که در درون ما هستند را تغییر بدهیم و آن‌ها را دنبال کنیم می‌توانیم به نتیجه برسیم. ما در همه‌ موارد آرزومندیم که هر دو جهت‌ راه را مدنظر داشته باشید و به آنچه لازم است برسید و در انجام آن خود بهترین را انتخاب نمایید.» منظور از دو جهت یعنی در جهت درون و در جهت برون حرکت کنیم تا به مسائل مورد نظر برسیم. بنابراین متوجه شدیم که در درون ما نیروهای بسیار زیادی وجود دارد، تمام جهانها در درون ماست، می‌توانیم در درون خودمان تصویر همه را بیاوریم، برای کارهایمان برنامه‌ریزی انجام بدهیم، برای خواسته‌هایمان برنامه‌ریزی انجام بدهیم و حرکت کنیم تا به نتیجه برسیم.

نویسنده: همسفر محبوبه، راهنما همسفر سمیه (لژیون پنجم)
ویرایش: رابط سایت همسفر رقیه، راهنما همسفر سمیه (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر فهیمه، راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی گنجعلی‌خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .