سلام دوستان عاطفه هستم همسفر محمد، رهجوی راهنما همسفر فرشته «لژیون چهارم»
این هفته زیبا را در رأس به جناب مهندس و خانواده محترم ایشان و شما راهنمای عزیزم و همچنین تمام راهنمایانِ گرانقدر تبریک عرض مینمایم.
راهنمای عزیزم، خانم فرشته نازنینِ من هیچ زمان حالِ روزهای اول خود را که حالی سراسر از ترس، غم، اندوهِ عمر از دست رفته، آیندهای مبهم و بدون هدف بود را فراموش نخواهم کرد.
ای آموزگارِ مهربانِ من که الفبای زندگی را برایِ من سرمشق گرفتید و در گوش من با صدای پر مهرتان زمزمه نمودید؛ عشق، محبت، گذشت، صبر، صبر و باز هم صبر را، درس چگونه زندگی کردن را از شما آموختم، کلامتان آنقدر دلنشین بود که کلیدِ حلِ ناخوشیهایِ من را به من هدیه میداد، نگاه شما آنچنان گرمایی به جانِ یخزدهی من تاباند که گویی جانِ تازه به من بخشید؛ شما نگاهتان هم حرف دارد، حرفی که ناامیدی را به امید تبدیل مینماید.
من حتی چگونه فکر کردن را نیز از شما آموختم، با تلنگرهایتان هر بار مرا به درون خودم میکشاندید و یادآور تمامِ گم شدنهایم بودید، همیشه دلگرمم کردهاید تا جادهی پر پیچ و خم زندگی را با امید سپری نمایم.
معلمِ صبورِ روزهایِ سختم؛ جسم و جانم را غبارِ غم گرفته بود، نه چیزی میدیدم نه چیزی را میشنیدم؛ دنیایی که شما به من هدیه نمودید من را با جانِ خودم آشنا کرد تا به سمت نور الهی راه خود را پیدا نمایم.
شما که گاهی آموزگاری میشوید تا تمام ندانستههایِ من را بیاموزید، گاهی خواهری میشوید رازدارِ تمام ناگفتههایِمن، گاهی هم معلّمی با جذبه میشوید.
شما راهنمایی؛ راهنمای تاریکی به نور، نفرت به عشق، غم به شادی، راهنمای رسیدن به آرامش، راهنمای راه آسایش؛ با چه کلامی از شما سپاسگزاری کنم؟
دعاگوی وجود نازنینِ شما در لحظه به لحظه زندگیام هستم.
سلام دوستان مژده هستم یک همسفر رهجوی راهنما همسفر محبوبه «لژیون هشتم»
زمانی که وارد کنگره۶۰ شدم؛ حسهای من خیلی خراب بود، ترس زیادی داشتم و نسبت به دیگران خیلی بیاعتماد بودم و به خود اجازه نمیدادم با هیچ شخصی، ارتباط عمیقی برقرار نمایم و اجازه دهم که بینمان پیوند محبت ایجاد شود.
امّا زمانی که به خانم محبوبه عزیز اعتماد کردم و سوالهای خود را پرسیدم و فرمانهای ایشان را عملی نمودم، این فرمانبرداری؛ پیوند و ارتباط عمیقی بین ما ایجاد کرد و من توانستم قدم به قدم با راهنماییهای ایشان از درون تاریکیهای خود خارج شوم و به طرف روشنایی حرکت نمایم.
خانم محبوبه؛ شما مانند چراغی هستید که راه را برای من روشن نمودید و دست من را گرفتید تا به حال خوش برسم.
زمانهایی که شرایط سختی را پشت سر میگذاشتم و حالم خیلی بد بود؛ شما بیشتر از هر شخصی کنارم بودید و با صحبتهای امیدبخشتان من را آرام نمودید و اجازه ندادید که من در تاریکی غرق شوم، دست من را گرفتید و هم زمان با یادآوری واقعیتها، با احساس من همدردی نمودید و اینها من را خیلی آرام مینمود.
حسی که به شما دارم؛ خیلی برای من آشنا است، انگار که خواهر بزرگترم مراقب و مواظب من است.
خدا را شکر میکنم که کنگره۶۰؛ انسانهای ارزشمندی مانند چون شما، سر راه من قرار گرفتند و به زندگیام دوباره روح بخشیدند.
راهنما؛ مانند مادر بودن است، من هنوز در خود نمیبینم که بتوانم چنین مسئولیت بزرگی را به دوش بکشم، امّا با تمام وجودم درک میکنم که چه میزان این کارها با ارزش است.
هفته راهنما را به شما و به همه راهنمایان عزیز تبریک میگویم، انشاءالله برکت این خدمت صد برابر به زندگیتان برگردد.
...............................................................................................................................................................................................................
زنجیر محبت؛ زنجیرِ زیبایی است که با انتقال دانش از راهنما به رهجو اتفاق افتاده و چیزی جز عشق نیست و دفتری است که هیچگاه بسته نخواهد شد.
سلام دوستان بهاره هستم همسفر رهجوی راهنما همسفر محبوبه «لژیون هشتم»
این هفته زیبا را؛ در رأس به جناب مهندس، بنیانگذار کنگره۶۰ و خانواده محترم ایشان و تمام راهنمایان عزیز و با عشق نمایندگی بنیان تبریک عرض مینمایم.
واژه راهنما؛ فقط یک کلمه نیست، سرشار از معانی زیبا، عشق و محبت، آرامش و صبر و دوستی است؛ من جمع این واژهها را در راهنمای عزیز خود؛ خانم محبوبه دیدهام. ایشان با صبوریشان و با عشقی که به رهجوها میدهند؛ آن پیوند عشق و محبت را بین تمام رهجویان برقرار نمودند و ما مانند خانوادهای هستیم که در کنار هم جمع شدهایم و از هم لذت میبریم.
من با تمام وجود و قلباً؛ راهنما و خواهرهای عزیز خود را دوست دارم و خداوند را شاکر و سپاسگزار هستم، که من را لایق این جمع بزرگ و پر از آموزش کنگره۶۰، دانست و راه من را به این سمت باز نمود، تا در کنار این عزیزان و راهنمای دلسوز و مهربان خود، آموزش بگیرم و از تاریکیهای ذهنی که برای خود ایجاد کردهام، خارج شوم و از خداوند برای این عزیز و تمام راهنمایان؛ بدنی سلامت و دلی پر از آرامش خواستار هستم.
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر رهجوی راهنما همسفر ناهید «لژیون دهم»
هفته راهنما را به تمامی راهنمایان کنگره۶۰ تبریک عرض مینمایم و از خداوند متعال برای همهی راهنمایان سلامتی، موفقیت و تداوم حضور در مسیر مستقیم و نور الهی را مسئلت دارم.
زمانیکه شخصی برای ما وقت گرانبهای خود را میگذارد تا درسی به ما بیاموزد و یا کاری را برای ما انجام دهد، رفتار درست و پسندیده آن است که به دلیل زحمت، وقت و کاری که برایمان انجام داده است از او تشکر نماییم، هر چند که او نیاز به تشکر ما نداشته باشد و برای رضایت خدا و آرامش درونی خود این کار را انجام دهد، اما تشکر و قدردانی کوچک ما میتواند قلب شخص را شادمان کند.
ما در کنگره۶۰ محبت به دیگران را به خوبی آموزش میبینیم.
راهنمایان کنگره۶۰ با تلاش و کوشش در تعلیم و تربیت و انتقال معلومات و تجربیات ارزشمند خود، در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه با رهجویان خود همواره در تلاش پیشبرد اهداف کنگره۶۰ هستند و با ایجاد فضایی دلنشین برای کسب علم، دانش و درک درست از جهان هستی، رهجویان را جذب این سیستم میکنند.
میگویند: اگر میخواهید در حق کسی لطف نمایید؛ به او ماهی ندهید، ماهیگیری را به او بیاموزید. راهنمای عزیزم خانم ناهید علیدادی از شما سپاسگزارم که اندیشیدن را به من آموختید نه اندیشهها را.
قدردان تمام لحظاتی که در سختیهای زندگیم با من هم قدم بودهاید، هستم.
بابت تمام آنچه بیمنت به من بخشیدهاید، کمال تشکر را دارم.
در شرایطی هستم که همهی امیدم آموزههای کنگره۶۰ و حضور در جمع پر از عشق لژیون دهم نمایندگی بنیان میباشد.
میدانم باید توکل کنم، با تزکیه و پالایش و تغییر خود به هدف زندگی و رسالتم دست یابم.
خانم ناهید با وجود شما آموزش گرفتم که میتوان در اوج سختی و مسائل، شاد بود و با روحیه، امید، سر زندگی و توکل به خداوند از فراز و نشیب زندگی عبور کرد.
خداوند را بابت الگوهای نابی که با ورودم به کنگره۶۰ در مسیر زندگیام قرار داد، سپاسگزارم.
سلام دوستان سعیده هستم همسفر جعفر، رهجوی راهنما همسفر زینب «لژیون دوازدهم»
نمیتوانم معنایی بالاتر از تقدیر و تشکر بر زبان خود جاری سازم.
دقیقا دو سال پیش که من وارد لژیون دوازدهم شدم، با کوله باری از غم و اندوه بسیار، در ناامیدی، ترس، خشم، منیت و هزاران ضد ارزش دیگر آلوده بودم و با آموزشهای ناب شما خانم زینب عزیز به فردی تبدیل شدم، که امیدوار هستم، از بسیاری از ترسهای خود عبور کردهام و فروتنی، محبت، عشق را جایگزین خشم نمودهام و آرامش و حال خوش خود را مرهون زحمتهای شما عزیز دل هستم.
راهنما؛یعنی پای برهنه بر روی گداختهها راه رفتن، یعنی گذشتن از خویش، یعنی عشق بلاعوض.
خانم زینب عزیز؛ شما تمام سختی این راه را به جان خریدید و قدم در راه نهادید، سوختید و ساختید، با تلاش و اراده خود توانستهاید به نور و آرامش برسید، برای زکات این رهایی و حال خوشی که دارید، با خود و خدای خود پیمان بستهاید، که همواره خدمتی صادقانه و از روی عشق و محبت داشته باشید و به همه دردمندان کمک نمایید، تا آنها هم به سلامتی و حالخوش برسند.
از خداوند متعال برای شما فرشته زمینی بهترینها را خواستارم.
فروغ صبح دانایی، انیس روز نادانی، چگونه پاس دارم تو را اینک که میدانم خدا نیز چون من، تو را بسیار دوست میدارد.
سلام دوستان اعظم هستم همسفر رهجوی راهنما همسفر بهناز «لژیون چهاردهم»
هفته راهنما را به جناب آقای مهندس و خانوادهی محترمشان تبریک عرض مینمایم.
به راهنمای سفر اولم خانم مریم ابراهیمزاده و راهنمای سفر دومم، خانم بهنازِ عزیز نیز تبریک عرض مینمایم؛ امیدوارم همیشه در زندگی سرزنده و سلامت باشند.
روزی که وارد کنگره۶۰ شدم؛ با حالی گرفته، ناامید، خشمگین، خسته از زندگی و انسانهای روزگار، پوچ و واهی به کنگره۶۰ قدم نهادم.
کسی که امید را در دل من زنده و من را آرام نمود؛ کسی که به من توان حرکت داد؛ کسی که حسهای خفته در من را بیدار نمود و به من فهماند؛ که هستم و چه کاری باید انجام دهم؛ کسی جز راهنما نبود و نتوانست این موضوعات را برای من نمایان کند.
من همهی زندگی خویش را از سال ۹۹ به بعد مرهون راهنمایان کنگره۶۰ هستم.
سفر اول که به اتمام رسید؛ خانم مریم از نمایندگی رفتند. در آن زمان آنقدر به دلیل مسئله اعتیاد، خسته شده بودم که نامهربان و سرگردان به دنبال مهربانیهای بیچون و چرا میگشتم؛ خداوند راهنمای دیگری در مسیر زندگیام قرار داد که سرشار از عشق و مهربانی بود؛ خدا را هزاران مرتبه شکر میگویم که با چنین انسانهای پر از مهر و محبّتی مواجه شدهام و دوباره حس زنده بودن و زندگی کردن را آموختهام.
با همسرِ خود بسیار آرام و مهربان، با فرزندان و اطرافیانم به نرمی رفتار مینمایم؛ روز به روز بیشتر متوّجه عشق و مهربانی این عزیزانِ راهنما میشوم. عشق ورزیدن را از ایشان آموخته و به وجودشان افتخار مینمایم.
از جناب آقای مهندس و راهنمایان عزیز کنگره۶۰ بسیار ممنون و سپاسگزارم. عاشقان روزتان مبارک باد.
................................................................................................................................................
.......................................................................................................................
ویراستاران مطالب: همسفر عاطفه، همسفر زهرا، همسفر زهره رهجویان راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)، همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون نهم)، همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دهم)
ارسال مطالب: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی بنیان مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
135