در کنگره علاوه بر درمان اعتیاد، جهانبینی فرد مهمترین بخش درمان است. این جهانبینی برای همه اعضای کنگره، مسافران سفر اول یا سفر دوم و همچنین همسفران الزامی است.
به عقیده آقای مهندس در اعتیاد بایستی چرخ را از نو بسازیم؛ یعنی از نو مشخص کنیم که اعتیاد چیست؟ کدام تعریف درست و کدام تعریف غلط است؟ تا بتوانیم به نتیجه لازم برسیم؛ زیراعلت اینکه در مسئله اعتیاد به نتیجهای نرسیدهاند و اعتقاد به درمان ندارند این است که اطلاعات صحیح نبودهاند. مانند گروههایی که اعتیاد را یک بیماری مزمن پیشرونده و غیرقابل درمان میدانند؛ حتی دانشگاههای معتبر دنیا هم به دنبال واکسن اعتیاد هستند به این دلیل که جزئیات مسئله را بررسی نکردهاند.
در کنگره۶۰ آقای مهندس دلیل اعتیاد و روش درمان آن را مشخص کردند و هزاران هزار درمانکننده در این مکان حضور دارند که بسیاری از آنها در کلینیکها کار میکنند. این اشخاص زمانی مصرفکننده بودند و اکنون که با شربت OT سر و کار دارند، هیچ حسی نسبت به آن ندارند.
پزشکان و روانپزشکان معتقدند که اعتیاد یک اختلال ذهنی و بیماری روان است؛ در صورتی که اینطور نیست. ذهن جزئی از جسم است، همانطور که دست، پا و چشم مربوط به جسم ماست، ذهن هم مرتبط به جسم است.
تعریف کنگره از روان؛ یعنی رفتار، کردار و خلق و خوی ما که ریشه در جسم دارد و هر چیزی که در روان ما میگذرد، در اثر واکنشهای جسم است. جسم ما از دو مورد فرمان میگیرد؛ یکی مواد و دیگری افکار. جهانبینی و نوع نگاه شخص به زندگی و مسائل سبب میشود تا در سیستم فیزیولوژی او یک تغییراتی ایجاد گردد؛ یعنی آنچه در افکار و اندیشه ماست، بر روی فیزیولوژی ما نیز تأثیر دارد و کنش و واکنش همه در جسم رخ میدهد. به طور کلی جسم از روان جدا نیست و کاملاً با هم مرتبط هستند.
برای مثال اگر افسردگی یک بیماری جسمی است، چرا فرد قرص مصرف میکند؟ مواد شیمیایی در بدن ما وجود دارد و یکسری گیرندهها این مواد شیمیایی را دریافت میکنند و باعث انجام کارها میشوند. افکار و اندیشه ما در اثر مواد شیمیایی است؛ اما بیماری ذهنی ریشهاش در جسم است. ذهن، روان و جسم همه بر یکدیگر تأثیرگذار هستند. همه چیز به جسم ما مربوط است و ما در اثر تصمیمات غلط آن را از بین میبریم؛ حتی ازدیاد بیماریها در افراد مانند بیماریهای روده و معده در اثر بیتوجهی به جسم رخ میدهد.
اعتیاد هم به جسم ما بستگی دارد. تمام سیستمهایی که میخواهند با روشهایی همچون معنویت، نگهداری در کمپ، یوگا، ورزش و... سبب ترک اعتیاد شوند، ممکن است به ترک برسند اما به درمان قطعی نمیرسند؛ چراکه اعتیاد ریشه در ساختار جسم دارد. برای درمان اعتیاد شاخصی به نام تریاک انتخاب شده است؛ زیرا تریاک دارای آلکالوئیدهای متعددی است که خیلی هم مفید و مؤثر هستند.
ژنها DNA ما هستند و مانند کتاب آسمانی فرمانی را صادر میکنند. با مصرف مواد دیگر ژنهای ما نمیتوانند اندروفین، دوپامین یا انکفالین تولید نمایند؛ زیرا اعتیاد بر روی این ژنها تاثیر میگذارد و بدن نمیتواند این مواد را تولید کند.
مشتقات تریاک عبارتند از: منیزیم، کلسیم، پتاسیم، سولفاتها، املاح معدنی، مواد قندی، اسید کولیک و مواد خنثی. تعداد آلکالوئیدهایی که تریاک دارد ۲۵ نوع است. "این تعریف آلکالوئیدها برداشت از کتاب گیاهان دارویی مربوط به دکتر علی زرکش در انتشارات دانشگاه تهران است". مرفین؛ یکی از مشتقات تریاک است که در علم پزشکی بسیار مفید واقع شده و در تریاک ۳ تا ۲۳ درصد یافت میشود؛ بنابراین تریاک سم نیست.
به فرموده آقای مهندس هیچ دانشمندی در جهان نیست که فیزیولوژی اعتیاد را شناخته باشد. ممکن است که در اینباره مقاله هم داشته باشد؛ ولی به عقیده من آبروی علم به عمل است. موقعی یک دانشمند میتواند عمل کند که یک مصرفکننده را درمان نماید؛ آن هم درمان واقعی نه ترک.
انسان مانند باغ یا یک مزرعه است و هر گیاه یا گلی که بخواهد برای زمان مشخص به حیات خود ادامه دهد، بایستی ریشه آن در خاک باشد؛ زیرا اگر اینچنین نباشد به سرعت از بین میرود. بیماریهای روانی مثل افسردگی، ناامیدی، ترس و... هم مانند گل و گیاهی هستند که ریشه در جسم یا فیزیولوژی انسان دارند. ما بایستی ریشه کلیه بیماریهای روحی و روانی را در جسم جستجو کنیم؛ چراکه اگر ریشه آنها در جسم نباشد، به سرعت از بین میروند؛ یعنی موقعی که ناامید میشویم اما زمان آن کوتاه است و زود از بین میرود ولی کسی که یک سال افسردگی و ناامیدیش طول بکشد و از بین نرود به خاطر این است که ریشه در جسم او دارد.
به عقیده آقای مهندس موادی مانند اندروفین، انکفالین، دینورفین، سروتونین، دوپامین و کلیه نوروترانسمیترها، غددهای درونریز و برونریز که به طور کلی در الگوی اپیژنتیک از تنظیم خارج شدهاند، بر روی قسمت ژن و بیان ژن تأثیر گذاشته و آنها را مخل کردهاند. حتی بیماریهایی مانند سرطان سینه، مغز، روده، اسکیزوفرنی، ام اس و... بر اثر به هم ریختن یکسری ژنها به وجود آمدهاند.
نتیجه اینکه اعتیاد و بیماریها، ریشه در بدن ما دارند و جسم، روان و ذهن، با یکدیگر درگیر هستند.
برداشت من از سیدی نامه۳ این بود که هر مشکلی در افکار و اندیشه ما وجود دارد، بر روی روانمان نیز تأثیرگذار است؛ مانند افسردگی و ناراحتیهایی که در زندگی با آنها روبرو هستیم و بیشتر ریشه در جسم ما دارند پس بایستی درون خود به دنبال این اشکالات بگردیم تا بتوانیم آنها را حل کنیم.
در آخر از آقای مهندس عزیز بسیار سپاسگزارم که این اطلاعات را در اختیار ما قرار میدهند تا بتوانیم آنها را در زندگیمان به کار ببریم و حیات بهتری داشته باشیم. از خداوند برای ایشان و خانواده محترمشان سلامتی و طول عمر خواستارم.
نویسنده: همسفر زهرا لژیون راهنما همسفر نسرین (لژیون پنجم)
ویراستار و ارسال مطلب: همسفر مریم لژیون راهنما همسفر زهره (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
1073