تعلیم زنجیره است و این آموزشها به صورت زنجیرهوار در هستی وجود دارد. حس راهنما مهرورزی و دوست داشتن است و این احساس را به دیگران منتقل میکند. به پاس احترام درود میفرستم به جناب مهندس و خانواده محترمشان، دیدهبانان محترم، راهنمایان عزیز و به رسم ادب و احترام تشکر میکنم از راهنمایان بزرگوارم خانم فاطمه ولیخانی، خانم عفت عزیز و خانم آمنه بزرگوار.
راهنما در ابتدا علم کنگره که بنایی عظیم است ، قوانین آن که پایه و فنداسیون آموزش بود را به درستی به من آموزش داد. راهنما مأمور من در پیدا کردن راه بود و بسیار زیبا راه را به من نشان داد و مبدأ، مقصد، هدف را مشخص کرد، آدرس خودم را به خودم داد و گفت حال برو قصه خودت را بنویس، شعر خودت را بنویس؛ در واقع معرفی انسان به خودش که بگوید این من هستم.
انسانهای خوب خوشبختی را تعقیب نمیکنند، زندگی میکنند و خوشبختی پاداش مهربانی، صداقت، درستکاری و گذشت آنها است. قانون تغییر که یکی از شگفتانگیزترین قوانین جهان هستی است را هر هفته معلم عزیز، جناب مهندس به من آموزش میدهند. سپاس بابت رزق پرخیر و برکت وجود ایشان، بابت رزق کنگره۶۰ و بابت بندگان شایسته خداوند راهنمایان عزیزم.
زندگی و زمان معلمهای شگفتانگیزی هستند. زندگی به من میآموزد از زمان به درستی استفاده کنم و زمان به من ارزش زندگی را میآموزد و زندگی پژواک رفتار من است پس باید بهترین باشم تا بتوانم بهترین را دریافت کنم، انعکاس من بر من، پس حواسم باشد. راهنما زاویه دید و نگرش من را تغییر داد. من با ورودم به کنگره توانستم بهترین سالهای زندگیام را خلق کنم. سالها بود میخواستم از فردا شروع کنم اما فردا همیشه یک روز از من جلوتر بود. در کنگره متوجه شدم از همین امروز شروع کنم.
هر چیزی و هر کسی در این دنیا میتواند معلم من باشد اگر بیدار و آگاه باشم، میدانم تمام هستی که با آن برخورد میکنم برای من پیامی دارند و میخواهند چیزی به من یاد دهند پس با تمرین و آگاهانه باید از معلمهایم استفاده کنم. راهنما به من آموخت که عشق، محبت، انسانیت و حقشناسی الماسهای وجودت هستند باید مراقب آنها باشی. راهنما دل بخشندهای دارد که چشمه جوشانی میشود که به منبع عظیم لطف خداوند متصل شده است. خیرترین دعا، بهترین طلب و زیباترین تقدیر نثار شما راهنمایان عزیز.
تنها یک نیرو است که قدرت واقعی دارد و آن نیروی محبت است. آدمی که عشق میورزد دنبال قدرت نمیرود او خود صاحب قدرت است. قانون زندگی داد و ستد است که راهنماها آن را به خوبی درک کردند که سعادت و خوشبختی ما در گرو سعادت و خوشبختی دیگران است، با یک دست سعادت میدهند و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری میگیرند. راهنما به من آموزش داد که زندگی را بسازم و نبازم؛ راهنما لبخند زدن، شادی کردن، مهربان بودن، عشق ورزیدن و اندیشههای عالی انسانی را بسیار زیبا به رهجو آموزش میدهد.
شاگردی از استاد خود پرسید: معنای زندگی چیست؟ استاد جواب داد به جایی که تاریک و ظلمانی است، نور ببر، به جایی که امید نیست امید ببر، به جایی که دروغ هست راستی ببر، به جایی که ظلم است عدالت ببر، به جایی که کدورت است مهر ببر، به جایی که جنگ است صلح و انسانیت ببر و این سادهترین و قابل فهمترین معنای زندگی است.
زندگی زیبا است اگر با قوانین و رازهای آن آشنا شوی چشمانت بر روی همه زیبائیها گشوده خواهد شد. وقتی یک کشاورز درختی را پرورش میدهد و به نتیجه نمیرسد آن درخت را رها نمیکند که به سراغ درخت دیگری برود؛ بلکه سعی میکند نحوه پرورش و آبیاری و مراقبت از درخت را تغییر دهد تا درخت را به ثمر برساند.
راهنماها هم با کوچکترین سختیها از هر نشان دست نمیکشند پس من نیز باید در مواقع سختی به جای تغییر هدفم عادات و طرز فکرم را تغییر دهم تا به موفقیت برسم. من در زندگی با انعطاف و پذیرش به جای مقاومت در برابر مشکلات و راهحلهای راهنما توانستم مدیریت کنم و با تعهد، آگاهی و مسئولیت خوشبختی را بسازم. زندگی بهشت است برای آنهایی که عاشقانه عشق میورزند، بیپروا محبت میکنند و کمتر از دیگران انتظار دارند.
قلبتان جایگاه عشق و زندگیتان بهشت، راهنمایان عزیز. راهنما مانند پروانه کنار شمع است. راهنما در زندگی احساس آرامش میکند زیرا عشق را تدریس میکند. در کنار آدمهایی باش که نور میآورند. آنها که با جادوی کلام و گفتار، نگرش و منش ویژه خودشان تو و جهان را متحول میکنند، کسانی که ماجراهای زیبای زندگی را برایت روایت میکنند، تو را به چالش میکشند و بزرگت میکنند، کسانی که به تو اجازه نمیدهند خودت را دست کم بگیری و سقف ارزشت را کوتاه و افق زندگیت را محدود پنداری، این افراد با قلبهای تپنده و پرشور قبیله اصلی تو هستند و باید کنارشان بمانی، آنها الهامبخش هستند.
راهنماها انسانهایی هستند که به زندگی ما وارد میشوند، روزی ما هستند و حضورشان بیدلیل نیست. آینهای هستند که من خودم را بشناسم و از حال و هوای درونم با خبر شوم. راهنما به من یاد داد که انسان خاصیت عشق ورزیدن و دوست داشتن دارد، به من یاد داد که دانایی و نادانی چیست.
اکنون که آموزشهای رایگان در اختیارم گذاشتند برای درمان شدنم و پیدا کردن راه درست چرا نباید سعی خود را برای آموزش گرفتن، خرج کنم باید قدر حال خوبی که کنگره ۶۰ به من داد را بدانم و تلاش کنم تا بتوانم جبران کنم.
من وجود خداوند را در کنگره ۶۰ دیدم. این لطف خداوند است که باران عشق و محبت بر بام ما میبارد، الماسهای خفته در خاک اکنون با توان و نیروهای الهی در جای خود قرار گرفتند و از هر صعبالعبوری عبور مینماید؛ زیرا جلودار واقعی خداوندی است که ناممکنها را ممکن مینماید. در کنگره با آموزشهای راهنما و منابع آموزشی آموختم اولین کسی که باید به من کمک کند خودم هستم و این لحظه آغازی بود برای من که باید به خودم کمک کنم و اگر به آموزشها دل بدهم و عمل کنم از دوزخی که برای خودم ساختم خارج میشوم.
اگر خودم را درست کنم و عمل ضدارزشی انجام ندهم و ایرادهای خودم را بشناسم مطمئناً به شناخت خودم میرسم و میتوانم خدای خود را بهتر بشناسم و اجتماعی که به من وصل هستند و خانواده را تحت تأثیر قرار بدهم.
امیدوارم حالا که بهترین زمان و مکان است به وظیفه الهی خودم عمل کنم و در قطاری که در حرکت است سهم کوچکی داشته باشم. راهنمایان دارای اقتدار و دانائی هستند و در دایره عشق و عقل و ایمان به خلق خدمت میکنند. من به عنوان یک رهجو باید در زمان مناسب گوش به فرمان باشم و بدون قضاوت از راهنمایان فرمانبرداری کنم در غیر این صورت دوباره اسیر نیروهای منفی میشوم. راهنمایان در حیطه وظایف خود فرماندهان لایقی هستند که همیشه گوش به فرمان جناب مهندس و قوانین کنگره هستند.
خداوند با نشانههایش راه را به ما نشان میدهد و میفرمایند: ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا، خواه ناسپاس باشد. همانطور که جسم من نیاز به خوراک روزانه و سالم دارد روح که تحت امر رب و مربی خودش است نیز برای رشد و ارتقاء خود به یک خوراک سالم نیاز دارد که این خوراکها دریافتهای سالم در مقولههای معنوی، علمی و آموزشی است که در سیدیها به خوبی و با زبانی روان بیان شده است و چون سخنانشان برخاسته از قلبی شفا یافته و پر از عشق و محبت به انسانها مخصوصا انسانهای دردمند است، قطعاً در شفای قلب و جان من و در ادامه به برقراری تعادل بین روح و روان و جسم من کمک بسیاری میکند.
وقتی آموزشها را با دل و جان پذیرا باشم تغییر، در من ایجاد میشود و حرکت خود را در مسیر مثبت و کارهای ارزشی آغاز میکنم آنگاه نسیم آرام الله را با تمام وجود حس خواهم کرد و زیبائی را خواهم دید. علم همیشه از هستی به نیستی و از نیستی به هستی میرسد. محور کره زمین به دست خداوند است که یکسری نیروهایی مثل پیامبران که پیامآور هستند را دارد و اگر علم و دانش از خداوند به ما داده نشود ما هیچ کاری را نمیتوانیم انجام دهیم.
وقتی من با دل و جان میخواهم کمک کنم در پرتو آموزش است که من را هوشیار میکند، وقتی عاشق شدم رنج انسانها را نمیتوانم تحمل کنم، سعی میکنم به عناوین مختلف کمک کنم. آنهایی که نقش راستین خود را برای یزدان پاک انجام میدهند سرانجام فرجامی نیک خواهند داشت.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم)
رابطخبری: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم)
عکس: مرزبانخبری، همسفر آرزو
ویراستاری: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون یکم)
ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
132