English Version
English

عشق او

عشق او

باید از جان گذشت
باید از خود گذشت
اگر چند سخت است
باید گذشت

بالا بال افشانی آن مرد، دژاکام را می‌بینی؟
در تاریکی‌ها افق را پیدا کرد برایمان
که چنان بالا بال
تاریکی‌ها را به روشنایی آشتی داد

راستی آیا؟
می‌شود نماند و رفت؟
راستی آیا می‌شود؟
شعری در مدح عشق‌های او خواند؟
تو بگو و من بنویسم در دفتر خویش
که می‌شود شعر گفت
آیا می‌شود عشق‌های او را ندید و رفت؟

و یا می‌شود آیا؟
در مدح شقایق‌های خفته در تاریکی
شعری خواند؟
نه نمی‌شود
پس باید بمانیم

به آنانی که طالب باز یافت گوهر خویش‌اند
آنچه در توان داریم
به سبد اخلاص بگذاریم
اهدا کنیم عشق را
جاری شویم چون رود برایشان
بپیوندیم به اقیانوس
عشق بورزیم به شقایق‌های خفته در تاریکی
همچنان که دیگران عشق ورزیدند برایمان

ما نیز صدای صوت و نور و حسمان را
به انوار الهی پیوند زنیم
و یکی شویم
برای بودنمان
و یکی شویم برای رهایی‌دادنشان


شاعر: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی لویی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .