جلسه یازدهم از دوره چهلم جلسات آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی ایجنت محترم مسافر بهرام، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر داود با دستور جلسه <هفته راهنما> در روز سهشنبه ۱۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ شروع به کار کرد.
سخنان استاد:
تبریک عرض میکنم هفته راهنما را خدمت آقای مهندس دژاکام و استاد امین و همه راهنمایان کنگره ۶۰ و به ویژه راهنمایان عزیز نمایندگی خمین، همچنین تبریک عرض میکنم حضور راهنماهای خودم آقای مرتضی راهنمای درمان اعتیاد، آقای مسعود راهنمای درمان سیگار و پهلوان مسعود راهنمای جونز، امیدوارم که امروز جشن خوبی را داشته باشیم و به کمک شما عزیزان و حس خوبی که در جلسه هست بتوانیم دِین خودمان را به راهنمایان عزیز ادا کنیم. راهنما در کنگره ۶۰ به کسی گفته میشود که قبلاً سابقه مصرف مواد مخدر را داشته و به کنگره آمده و به واسطه علم کنگره و متد دیاستی درمان اعتیاد را انجام داده و در کنگره خدمتگزار شده، آموزش دیده، آزمون داده و بعد از پذیرفته شدن در آزمون و انجام مصاحبه تبدیل شده به یک راهنما؛ یعنی کسی که مسیر تاریکی به روشنایی را طی کرده و در مسیر تکاملی خودش قدم برداشته و به خوبی در این مسیر حرکت کرده است ولی این اولِ راه است جایگاه راهنمایی یک جایگاه آموزشی است و این تازه برای این است که در مسیر آموزش قرار بگیریم. در صور آشکار اینگونه است کسی که یک امتحانی را داده و قبول شده دوباره از او امتحان نمیگیرند ولی واقعیت اینجاست که در کنگره وقتی یک راهنما موضوعی را به رهجو آموزش میدهد بلافاصله خودش در معرض امتحان قرار میگیرد حالا اگر آن کار را انجام داده باشد از آن مرحله عبور میکند اما اگر انجام نداده باشد باید انجام بدهد و امتحان میشود. مثلا راهنما به رهجو میگوید این کار ضدارزشی را انجام نده یا اینکه بخشنده باش و هر کاری که به رهجو توصیه میکند که انجام بدهد و هر آموزشی را که به رهجو میدهد اگر خودش در امتحان آن کار قرار نگرفته باشد بلافاصله قرار میگیرد بنابراین جایگاه سختی هم هست. بعضی وقتها یک موضوعی را که توصیه میکنیم بلافاصله برای خودمان به وجود میآید و باید از آن مرحله عبور کنیم بنابراین مسیر تکاملی تمام نشده و همچنان ادامه دارد اتفاقاً کار شاید سختتر هم بشود برای یک راهنما، ولی از همین بابت است که راهنمایی جایگاه با ارزشی است و این جایگاه قابل احترام و قابل ستایش است که راهنما توانسته است این مسیر را از قعر تاریکیها به سمت روشناییها طی کند.
حالا یک راهنما در کنگره ۶۰ کارش احیاء کردن و زنده کردن است. قل الروح من امر ربی؛ روح در امر و اختیار و در مسیر رب قرار گرفته است یعنی انسان در زمان تاریکیها فرمانش را از روح نمیگیرد و روح کمکم به خواب رفته است ولی به واسطه اینکه به کنگره میآید و راهنما انتخاب میکند مورد رحمت خداوند قرار میگیرد. افرادی که به کنگره میآیند و راهنما دارند خیلی انسانهای خوشبختی هستند و مورد رحمت خداوند قرار میگیرند چون راهنما باعث میشود که روح در وجود رهجو قدرت گرفته و به اصطلاح در مسیر رب خودش قرار بگیرد و فرمانبرداری را از روح انجام بدهد البته برای اینکه این اتفاق بیفتد نیاز هست جایگاه راهنما و رهجویی و استاد و شاگردی وجود داشته باشد. روح از حی و زنده کردن میآید وقتی میگویند راهنما مرده را زنده میکند و دم مسیحایی دارد و حیات میبخشد برای این است که در وجود رهجو اسباب آموزشی را فراهم میکند تا روح را تحت فرمان خود بگیرد و در مسیر پروردگار و تحت امر او قرار دهد با این وجود هیچکدام از ما راهنماها خارج از کنگره نمیتوانیم هیچ اثری روی اطرافیانمان بگذاریم و هیچ آموزشی را نمیتوانیم به آنها بدهیم ولی در کنگره وقتی رابطه استاد و شاگردی برقرار میشود این اتفاق میافتد و حالا باز شاید در خیلی جاهای دیگر خارج از کنگره مثلاً در دانشگاهها رابطه شاگرد و استادی وجود داشته باشد ولی چرا نتیجهاش زنده کردن نیست. نتیجهاش تولید علم هست ولی آن علم زنده نمیکند و احیاء اتفاق نمیافتد به این خاطر است که آموزشهای کنگره برگرفته از کلام وحی و قرآن است و کلامی است که زنده میکند و ما وقتی که آموزشهای کنگره را میآموزیم و به دیگران انتقال میدهیم نتیجهاش میشود زنده کردن آنها، چون اعتیاد فقط بیماری جسم نیست بلکه بیماری جان هم هست وقتی که اینها در کنار هم قرار میگیرند و درمان صورت میگیرد یک رهجو را میبینیم که با حال خراب وارد کنگره شده و به خاطر اینکه نه توان انجام کاری را دارد و نه خواسته انجام آن را دارد به یک مرده بیشتر شبیه است ولی کمکم زنده میشود؛ خواستهها کمکم شکل میگیرد و توان رسیدن به خواستهها و آنچه که از دست داده بود را نیز پیدا میکند.
حال همه اینها را مدیون جایگاه راهنمایی و مدیون آقای مهندس و بستری که فراهم کردهاند هستیم. حالا غیر از این بحث آموزش و اتفاقی که میافتد یک رهجوی فرمانبردار کسی است که قوانین و حرمتها را رعایت میکند و عمل درست را انجام میدهد پس این رهجو مورد رحمت خداوند قرار میگیرد و آن تغییرات و زنده شدن برای او به وجود میآید به خاطر اینکه در صور آشکار، یک راهنما فقط به رهجو راه را نشان میدهد و اجازه بیشتر از این را هم ندارد ولی در صور پنهان، راهنما رهجوی فرمانبردار را حمایت میکند و اگر هم پایش را کج گذاشت در صور پنهان گوشش را میگیرد، در صور آشکار شاید چیزی به او نگوید و فقط نگاهش نکند ولی در صور پنهان شاید توی گوشش هم بزند و همچنین در صورپنهان مراقب او هست تا نیروهای منفی به او نزدیک نشوند و در کل از او محافظت میکند و این اتفاقی است که در صور پنهان میافتد یعنی یک راهنما برای رهجویی که کارش را به درستی انجام میدهد همه جوره تا پای شاهرگش ایستاده و او را حمایت میکند ولی در صور آشکار اینگونه نیست. چرا؟ بهخاطر حرمتهای کنگره، چون طبق حرمت کنگره رابطه راهنما و رهجو یک چیز تعریف شدهای است برای مثال وقتی وارد یک شهری میشویم که جایی را بلد نیستیم یک نفر را پیدا میکنیم و از او آدرس میپرسیم خیلیها از ماشین هم پیاده نمیشویم و سرمان را از شیشه بیرون میبریم و میپرسیم که از کجا باید برویم که البته درستش این است که پیاده شویم و با احترام آدرس را بپرسیم حال اگر آدرس را نپرسیم در آن شهر گم میشویم. خیلی وقتها هم شده در حین آدرس گرفتن حواسمان نیست و خیابان اول را درست میپیچیم ولی نمیدانیم بعدش باید کجا برویم و گم میشویم ولی اگر موقع آدرس گرفتن حواسمان جمع باشد و بدانیم چی به ما گفته، راه را پیدا میکنیم. رابطه راهنما و رهجو هم همین است و دیگر بیشتر از این نیست ولی یک وقتهایی از مدار خارج میشود. تصور کنید از یک نفر آدرس را میپرسیم و به ما فقط آدرس میدهد حالا اگر او در قبال آدرس توقع پول داشته باشد خب این اشکال دارد چون برای آدرس پرسیدن نه کسی توقع پول دارد و نه تو میتوانی به او پول تعارف بکنی توقع هم نداری که بیاید و جلوی تو راه بیفتد و دست تو را بگیرد و به مقصد برساند بلکه منطقی این است که فقط راه را به تو نشان بدهد از آن طرف یک مسئله دیگر پیش میآید مثلاً آن شخص که دارد آدرس میدهد را در ماشین خود و کنار خانواده خود سوار نمیکنیم یا اینکه حالا از او توقع داشته باشیم آدرس را که داد به ما ناهار هم بدهد و یا اینکه او توقع داشته باشد که چون آدرس داده او را به رستوران دعوت کنیم معمولا این اتفاق هم نمیافتد از طرفی شخصی که آدرس میدهد نمیپرسد که آنجا چکار داری و نمیآید ببیند تو به آدرس رسیدی یا نه و یا آنجا چکار داشتی و فقط راه را نشان میدهد.
جایگاه راهنمایی هم همین است ولی در صور پنهان که راهنما دستش بازتر است رهجو را رها نمیکند رهجویی که این مسائل را درک میکند و راهنمایی که این مسائل را رعایت میکند بالاترین تأثیر را در سرنوشت هم دارند و آن موقع است که آن شخص احیاء میشود و به راحتی شخصی که دیگر توان انجام هیچ کاری را نداشت و هیچ چیزی براش باقی نمانده بود به واسطه علم کنگره و متد دیاستی هم جسم و هم جانش زنده میشود و این بزرگترین معجزهای است که ما در کنگره به واسطه جایگاه راهنمایی شاهد آن هستیم بنابراین آقای مهندس این هفته را به عنوان هفته راهنما در نظر گرفتند برای تقدیر و تشکر از راهنمایانی که واقعاً زحمت میکشند.
گفتیم این جایگاه یک جایگاه آموزشی است و راهنما دارد خودش آموزش میگیرد ولی در کنار این آموزشی که میگیرد این اتفاقات زیبا را هم رقم میزند یعنی ما هم در صورآشکار و هم در صورپنهان مورد حمایت چنین شخصی قرار میگیریم که با هیچ چیزی در این هستی قابل مقایسه نیست. امیدوارم قدردان و قدرشناس راهنمایان خود باشیم.
ممنونم که به حرفهای من گوش کردید.
نویسنده: مسافر مهدی
عکاس: مرزبان خبری مسافر حمید
- تعداد بازدید از این مطلب :
484