راهنما یک انسان بزرگ، پاک و پر از عشق و محبت است. فردی دلسوز، صبور و مهربان؛ کسیکه زحمت زیادی کشیده و مسیر طولانی را گذرانده تا به دانایی و آگاهی رسیده است و با تمام وجود دوست دارد که تجربیات خودش را با عشق و محبت و بدون منت در اختیار رهجو بگذارد. وجود او سرشار از عشق است که میتواند حتی در سختترین شرایط هم پرانرژی در لژیون حاضر شود؛ زیرا با تمام وجود دوست دارد که باعث آرامش وحال خوب رهجو باشد.
راهنما زمان ارزشمند و تجربیات ناب خود را با عشق و محبت به من هدیه میدهد. مرا در آغوش امن خود با مهربانی جای میدهد و تاریکی وجود من هیچ تأثیری روی عشق او ندارد. ایشان فقط و فقط الماس وجود من را میبیند و بس! اگر این مسیر را بدون راهنما طی میکردم هیچوقت به مقصد دلخواه نمیرسیدم؛ زیرا این راهنماست که با کمک بهموقع خود ما را به هدف اصلی و مسیر درست هدایت میکند.
کسیکه کلمهای به بندهای بیاموزد جایگاه بالایی دارد. راهنما نحوه درست زندگی کردن و به صلح و آرامش رسیدن را به رهجو میآموزد که بسیار ارزشمند است. راهنما در من ظرفیت لازم را ایجاد میکند تا من بتوانم تواناییها و قدرتهایی که در درونم دارم را ببینم و با ذهنی آرام و بازتر مشکلات را نگاه کنم و با شجاعت به دل ترسهایم بروم. تصویر جدید و بهتری از زندگی را به من نشان میدهد و گنج وجودم را نمایان میکند تا زندگی بهتری برای خود بسازم.
خدا را هزاران بار شکر میکنم که این نعمت بزرگ و فرصت طلایی را نصیب من کرد که راهنمای مهربانی کنار من باشد و از وجود ارزشمندشان بتوانم استفاده کنم.
هفته راهنما را به آقای مهندس بزرگوار و خانواده محترمشان و تمام راهنمایان کنگره۶۰ به خصوص راهنمای عزیزم خانم منیره و راهنمای تازهواردینم خانم سهیلا عزیز و راهنمای مسافرم آقا سعید تبریک میگویم. بابت تمام زحماتی که برای من کشیدند تشکر میکنم. انشاءالله که رهجویی فرمانبردار و قدردان زحمات شما باشم. بهترینها را از خداوند برای شما خواستارم.
نویسنده و رابط خبری: همسفر راشین، رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون نهم)
تو بودی و کولهباری از مهر، من بودم و بسی تشنگی! تو بودی در وادی محبت و مانند باران، قطرهقطره بر سطح ترک خورده زمین دلم باریدی تا محبت در من جوانه زد؛ منی که با محبت رابطه چندانی نداشتم و هیچ حسی در من گشایشی نداشت. نگاهت مکتب عشق بود و من مکتبنشین چشمهایت بودم.
راهنمای عزیزم! تو بودی که نهال فهمیدن را با آموزشهای نابت در دلم آبیاری کردی و ریشهاش را محکم کردی. آنزمان که درخت جهل و ناآگاهی در اعماق وجودم تنومند شده بود به من فهماندی که میشود با تفکری درست ذرهذره این درخت را تغییر داد و به دانایی و حالخوش رسید؛ میتوان با تغییر صفت گذشته به ارزش وجودی خلقت خود پی برد و از ناامیدی فاصله گرفت. این تو بودی که مرا با خودم آشنا کردی که به خود فکر کنم و خودم را بشناسم. تو مرا با چهارده وادی عشق آشنا کردی.
فرمودی رها کن افکار منفی را و از ضد ارزشهای وجودیات فاصله بگیر! اینک پس از سالها درگیری با افکار شیطانی، پس از سالها نگرانی و احساس پوچی، آرامش را در زندگیام احساس میکنم؛ آرامشی از جنس نور و محبت! من تولدی دوباره یافتم و تمام اینها را از وجود شما راهنمای عزیزم میدانم که با آموزشهای عاشقانه و بدون مزد و منت و با عشق خالصانه مرا به یک دگرگونی اساسی سوق دادی.
خدا را سپاس که جناب مهندس خلق شد و پیام او آرامش زندگی من و امثال من شد و شما خلق شدید تا عاشقانه و خالصانه آنچه را که در مکتب کنگره۶۰ آموزش گرفتید در اختیار ما قرار دهید؛ همچنین بدون هیچ توقعی با صبر و بردباری چراغ راهمان شدید.
من ارج مینهم این همه مهربانی و صفایی را که با حضورتان در کنگره به قلب و روح رهجویانی همچون من تاباندید. من میستایم قلب رئوفی را که حس محبت جاذبهای پدید آورد که عشق رهجویان در آن نفوذ میکند و با آنها همراه میشود و همدردشان است.
شما با تمام وجود در پی آن هستید که آرامش را مهمان قلبهای ما گردانید. من ارج مینهم این بزرگواری را و بابت وجودتان خالق هستی را هزاران بار شکر میکنم. این هفته را با شوق فراوان جشن میگیریم و قدردان زحماتتان هستیم. این هفته زیبا بر شما مبارک باد. از عمق جان تبریک میگویم به شما و تمامی راهنمایان کنگره ۶۰ در رأس تبریک به جناب مهندس و خانواده بزرگوارشان که بهترین راهنمای مکتب انسان سازی هستند.
از عمق جان جایگاهتان را باید ستود و بابت این نعمت عظیم خدا را هزاران بار شکر کرد. شکر شکر شکر.
نویسنده: همسفر شهناز، رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون دهم)
رابط خبری: همسفر صدیقه، رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون دهم)
خدا را شکر میکنم که در کنگره۶۰ هستم و آموزش میگیرم. راهنما مانند بارانی بیمنت همه را سیرآب میکند و جانی دوباره میبخشد. هفته راهنما را در رأس به جناب مهندس حسین دژکام اولین راهنمای کنگره۶۰ و خانم آنی بزرگ که اولین راهنما در قسمت خانواده هستند تبریک و شادباش و خداقوت میگویم؛ همچنین تبریک فراوان میگویم به تمام راهنمایان کنگره۶۰ بهویژه راهنمای خوب سفر اولم خانم ندا عزیز که خیلی زحمت کشیدند تا من وارد سفر دوم بشوم. از همینجا در قلبم دستان پر مهرشان را میبوسم و تبریک عرض میکنم خدمت راهنمای سفر دومم خانم زهرا عزیز، امیدوارم ثواب تمام این خدمتها در زندگیشان جاری و ساری باشد.
ابتدا فکر میکردم بهراحتی میتوانم در مورد راهنما بنویسم، ولی الآن هرچه تلاش میکنم نه زبان و نه ذهنم نمیتواند کلمات را در کنار هم قرار دهد که در وصف راهنما بنویسم! میدانم که راهنما یعنی رب؛ یعنی کسیکه تمام تاریکیها را تجربه کرد تا به روشنایی رسید و از تجربه راهی که رفته به ما آموزش میدهد. خدمت میکند به تمام آدمهای درد کشیده و ناامید و به آنها زندگی دوباره میبخشد بدون چشمداشت، بدون مزد و بدون منت!
راهنما همانند باغبانی مهربان و زحمتکش است که برای باغ علم و دانش میکوشد. راهنما زمین جهل مرا شخم زد و درآن بذرهای دانایی، آگاهی، عشق و محبت کاشت و اکنون که این بذرها کمکم در حال بزرگ شدن هستند خودم را مدیون او میدانم؛ اگر او نبود من هنوز در جهل و نادانی خودم دستوپا میزدم و باغ زندگیام پر از علفهای هرز میشد که همانجهل و نادانیست و رو به زوال میرفتم.
میدانم که راه طولانی و سخت است، ولی برای رسیدن به ارزشها و دوری از ضدارزشها باید تلاش کرد. دلم گرم است به راهنمایم که دست مرا محکم گرفته است تا پایم سست نشود و در مسیر آموزشها استوار و محکم قدم بردارم. خانم زهرا عزیز؛ واژه سپاس در برابر از خودگذشتگیها و ایثار شما بسیار کوچک است و بیان شدنی نیست. گویی خداوند صدای مرا شنید و برای نجات من از ظلمت و تاریکی راهنمایی فرستاد تا راه رسیدن به خداوند که همین نزدیکیها بود، اما چشم دل من نابینا بود را نشان دهد. مهربانی و آرامش شما سرشار از ایمان و یقین است! شک ندارم که تنها حضور خداوند باعث شد تا من راه کنگره را پیدا کردم و با انسانهای صالح آشنا شوم.
خدای خودم را شاکر و سپاسگزارم که پدری مهربان و دلسوز مثل آقای مهندس حسین دژکام و راهنمایانی همچون مادر دلسوز را سر راهم قرار داد. از خداوند بهترینها را برایشان خواستارم.
نویسنده: همسفر طاهره، رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر سهیلا، رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
من هر هفته به بهترین مهمانی دنیا میروم. به مهمانی خدا . به خانهای که نقش پلاک آن معرفت، عمل سالم و عدالت است. به ظاهر از پلههای آن پایین میروم، اما درحقیقت این پلهها مرا بالا میبرند. به خانهای میروم که درظاهر هیچکس با من نسبتی ندارد اما در باطن همه از هم هستیم.
مهمانها همه از کوچه رنج، اندوه و ناامیدی گذشتهاند؛ کسی صورتک برچهره ندارد؛ همه صورتها واقعی هستند و نگاهها پر از مهر و مهربانیست! همه با هم حلقه عشق میزنند و دست در دست همدیگر دعا میکنند. پس از آن به گِرد هم مینشینیم؛ خسته، آزرده، ناامید و اندوهگین! کسی با ما سخن میگوید که صدایش رعد میشود و نگاهش طوفان! طنین صدایش ناامیدی را میبرد، اندوه را فراری میدهد و تاریکیها را دور میکند. سخن میگوید، میخندد، نهیب میزند، هشدار میدهد، امید میدهد، قامتهایمان را استوار میکند و جام خالی درونمان را پر از عشق و قدرت میکند.
راهنمای عزیزم! روشناییبخش تاریکی جانم! شما مثل آموزگاری مهربان الفبای زندگی را برایم سرمشق گرفتی و در گوش من با صدای پرمهرت زمزمه کردی عشق را، محبت را، گذشت را، صبر و مهربانی را. درس چگونه زندگی کردن را زیر سایه پرمهر تو آموختم؛ حتی چگونه فکر کردن را از تو آموختم. با تلنگرهایت هر بار مرا به درون خودم میکشاندی و یادآور تمامی گمشدههایم بودی.
سنگصبور روزهای سختم! جسم و جانم را غبار غم گرفته بود نه چیزی میدیدم نه و چیزی میشنیدم و با دنیایی که شما به من هدیه کردید روح تازهای در من دمیده شد. راهنمایم، ای مهربانتر از مهربان! گویی گوهر وجودیات با فرشتهها هم فرق دارد؛ چون راهنما هستی؛ راهنمای سفری از تاریکی به نور، از غم به شادی، از نفرت به عشق و راهنمای راه بهشت و رسیدن به آرامش. زبانم قاصر است برای بیان خوبیهای شما و وجودم ناتوان برای سپاسگزاری از لطف و محبت شما. میگویند اگر میخواهید به کسی لطف کنید به او ماهی ندهید، بلکه ماهیگیری را به او بیاموزید و شما به من ماهیگیری را یاد دادید.
نور عشق من، همدم دردهای من! من سالها بهدنبال یک روانشناس و یا دکتر ماهر میگشتم تا حالم را بهبود بخشد و خشم و کینه درون مرا درمان کند، اما دریغ از کمی حس خوب که من را آرام کند! خداوند را سپاس که فرصت آموزش گرفتن را به من داد و راهنمایی همچون شما بر سر راهم قرار گرفت. از شما بسیار سپاسگزارم خانم شهناز عزیزم. هفته راهنما را در رأس به استاد عزیز و معلم دلسوز بنیان کنگره۶۰ آقای مهندس دژاکام و در ادامه به همه راهنمایان کنگره۶۰ تبریک میگویم.
نویسنده: همسفر مرضیه، رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون دوازدهم)
رابط خبری: همسفر مریم(م)، رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون دوازدهم)
ویراستار و تصویرگر: همسفر نسرین، رهجوی راهنما همسفر نگار (لژیون سوم)
ارسال: راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
176