English Version
English

قبول شدن در آزمون راهنمایی درواقع باوری در ناباوری بود

قبول شدن در آزمون راهنمایی درواقع باوری در ناباوری بود

گفت و گویی با راهنمایان گرامی در رابطه با هفته راهنما انجام داده‌ایم و امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

لطفا خودتان را به رسم کنگره معرفی نمایید:

سلام دوستان مهدی هستم یک همسفر. مسافر من علی با بیش از ۲۰ سال تخريب وارد کنگره شد، آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک و شیره، ۱۲ ماه و ۱۰ روز سفر کرد به روش DST داروی درمان شربت OT، راهنمای خوبشون وحید آقای ریخته گر و راهنمای خودم آقا مصطفی عظیمی زاده؛ الان هم به دستان پر مهر جناب مهندس ۸ سال است که آزاد و رها هستند.

۱_ لطفا درباره‌ی قبل از ورودتان به کنگره کمی توضیح دهید؟

اگر خیلی راحت بخواهم برایتان بگویم، زندگی من به دو بخش قبل از کنگره و بعد از کنگره تقسیم می‌شود. من قبل از کنگره درسم را به اتمام نرساندم و ترک تحصیل کردم، خیلی آدم رفیق بازی بودم که هيچ کاری به جز دور دور کردن با رفیق هایم بلد نبودم و واقعا در ظلمت خالص بودم؛ اما الان خداروشکر می‌کنم که با محیطی آشنا شدم که من را از نفس اماره خارج کرد و به نفس لوامه رساند.

۲_ به نظر شما یک راهنما چقدر می‌تواند در آموزش و آرامش رهجو ایفای نقش کند؟

از چیزهای مهمی که در کنگره به ما یاد می‌دهند، یکی عشق و دیگری حس است. شما وقتی که یک نفر را با حس دلی خود به عنوان راهنما انتخاب می‌کنید، مطمئنا وقتی آن شخص حرفی به شما می‌زند، از نظر حسی تاثیر مستقیم بر روی شما می‌گذارد، به همین دلیل راهنما تاثیر به سزایی در سرنوشت شما دارد؛ اما زمانی که راهنما را با حس پاک و دلی خودتان انتخاب کنید.

۳_ احساس شما پس از قبولی در آزمون راهنمایی چه بود؟

اصلا و به هیچ وجه برایم قابل باور نبود، زيرا از اون دسته آدم هایی بودم که هيچ کس و هیچ کدام از بچه‌های شعب فکر نمی‌کردند که من در این آزمون موفق شوم؛ اما خداروشکر می‌کنم که شرایط به‌گونه‌ای رقم خورد که من در این جایگاه قرار بگيرم و زمانی که لژیون خودم را باز کردم و کم‌کم شروع به فعالیت کردم، رهجوهایم وقتی از زندگی و مشکلات خودشان برایم تعریف می‌کردند، ناگهان به خودم می‌آمدم و می‌گفتم چه جالب این اتفاقات برای من هم رخ داده و آنجا بود که به این موضوع پی بردم که چرا پیام ها به من داده شد تا در این جایگاه شروع به خدمت کنم.

۴_ تاثیرگذار ترین جمله ای که از راهنمای خود شنیده اید چیست؟

راهنمای عزیزم همیشه یک جمله قشنگی داشتند که به من می‌گفتند و آن جمله این بود که مهدی واقعا می‌خوای این کار را انجام بدی یا نه؟ 

چون همیشه به صورت دست و پا شکسته به کنگره می‌آمدم و همیشه از من می‌پرسید که واقعا می‌خوای این کار را انجام بدی یا نه و این همیشه در ذهن من بود که اگر تصمیمی می‌گیرم در آن جدّی و مُصمّم باشم.

در پایان اگر سخنی دارید بفرمایید:

تنها پیوند محبت ما را به هم متصل نگاه خواهد داشت.

لطفا خودتان را به رسم کنگره معرفی نمایید:

سلام دوستان بهزاد هستم یک همسفر. مسافر من قاسم با ۲۰ سال تخريب وارد کنگره شد، آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک و شیره، ۱۰ ماه سفر کردن به روش DST داروی درمان شربت OT، راهنمای خوبشون آقای زمردیان از لژیون دوازدهم و راهنمای خوب خودم آقا مصطفی عظیمی زاده؛ الان هم ۱ سال هست که به رهایی رسیدند.

۱_ چه خدمت هایی را در کنگره تجربه کرده اید؟

خب من برای اولین بار در نمایندگی عطار نیشابور در قسمت سایت شروع به فعالیت کردم و مسئول عکاسی بودم، پس از آن در شعبه شفا مشهد در بخش تایپ به عنوان تایپیست سخنان استاد بودم و بعد از آن به عنوان دبیر و نگهبان جلسات برگزیده شدم و الان هم در جایگاه راهنمایی مشغول خدمت کردن هستم.

۲_ بزرگترین تاثیر جایگاه راهنمایی در زندگی شما چه بوده است؟

از زمانی که من عهده دار شال راهنمایی شدم، باعث شد سعی کنم خودم بیشتر از هر کس دیگری آموزش ببينم و اطلاعات خودم را بالا ببرم تا احساس بهتری پیدا کنم. شاید همه فکر کنند که راهنمایان برای رهجو ها به کنگره می‌آیند ولی این موضوع کاملا برعکس است؛ یعنی یک راهنما بیشتر از هر کس دیگری برای حال خوب خودش به کنگره می‌آید، زیرا خودش بیشتر از همه کسب آموزش می‌کند و با یاد دادن آموزش های کنگره به دیگران خود شخص راهنما رشد قابل توجهی می‌کند و من بعد از راهنما شدن، این موضوع را به عِینه شاهدش بودم که تاثیر دانایی، آگاهی و تغییر در من به رشد حداکثری خودش رسید.

۳_ ویژگی بارزی که از راهنمای خود به عنوان الگو برداشت کرده اید چیست؟

من همیشه در تمامی مسائل رهنمایم را به عنوان الگو قرار دادم ولی بیشترین چیزی که در رفتار و ویژگی های راهنمای عزیزم خیلی دوست دارم، نحوه‌ی ارتباط گرفتن و کلام شون و مدل حرف زدن شون با دیگران برای من خیلی جالب بوده است و من سعی کردم که اینگونه رفتار کنم و کردار ایشان را به عنوان الگوی خودم قرار دهم و فکر می‌کنم این موضوع تا حدودی اتقاق افتاده باشد.

لطفا اگر حرف ناگفته‌ای دارید بیان کنید:

خیلی خوشحالم که الان در جمع با محبت بچه‌های نمایندگی شفا مشهد هستم. از زحمات که تمامی بچه‌های مشهد، ایجنت محترم و همگی خدمتگزاران میکشند تشکر میکنم. من مدت زیادی در این شعبه خدمت کردم و آموزش های بسیار زیادی کسب کردم و در نهایت امیدوارم که بتوانیم نمایندگی همسفران آقا در نیشابور را هم راه‌اندازی کنیم و به تعداد همسفران آقا روز به روز افزوده شود.

لطفا خودتان را به رسم کنگره معرفی نمایید:

سلام دوستان سعید هستم یک همسفر. مسافر من با بیش از ۳۰ سال تخريب وارد کنگره شد، آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک، مدت سفر اول ۱۱ ماه به روش DST داروی درمان شربت OT، راهنمای خوبشون آقای محمد دشتی لژیون سوم شعبه خیام نیشابور و راهنمای خودم آقا محمد لژیون یکم شعبه عطار نیشابور، ورزش در کنگره فوتسال و رهایی هم به دستان پر مهر جناب مهندس ۱ سال و ۱۰ ماه؛ در ضمن خودم مسافر سیگار بودم با راهنمايی آقای مهدی دشتی و رهایی هم ۳ سال و ۸ ماه.

۱_ بزرگترین تاثیر جایگاه راهنمایی در زندگی شما چه بوده است؟

من تصورم از جایگاه راهنمایی این بود که باید به دیگران آموزش بدهم و این موضوع در اوایل راه خیلی برای من سخت بود و میگفتم من نمی‌توانم به دیگران آموزش بدهم؛ چون آدم خیلی کم حرفی بودم و از مشارکت کردن می‌ترسیدم؛ اما به گفته‌ی جناب مهندس ما در این جایگاه قرار می‌گیریم تا آموزش هایمان بیشتر شود و رشد کنیم، نه اینکه به دیگران چیزی یاد بدهیم؛ این‌گونه بود که با این قضیه به راحتی کنار آمدم و شروع به فعالیت در لژیون کردم.

۲_ احساس شما پس از قبولی در آزمون راهنمایی چه بود؟

در اولین روز همه‌ی بچه‌های مشهد به من زنگ می‌زدند و تبریک می‌گفتند، اما من اصلا باورم نمیشد؛ درواقع باوری در ناباوری بود؛ چون خودم را خیلی کم ارزش و دسته کم میگرفتم. قبول شدن در آزمون راهنمایی به من یک نیروی خارق‌العاده داد که هم در زندگی و هم در کنگره مسیری که پیش رو دارم را به خوبی پشت سر بگذارم و در آن مسیر به راحتی حرکت کنم.

۳_ تاثیرگذار ترین جمله ای که از راهنمای خود شنیده اید چیست؟

زمانی که نیروهای منفی به سراغم می‌آمد و افکار من را به سمت کار های منفی و پریشان حالی می‌برد، راهنمای عزیزم به من می‌گفت که مثبت فکر کن و موج افکار منفی را از سرت بیرون کن؛ ایشان می‌گفتند تو هر موجی که به سمت کائنات بفرستی، بازتاب آن موج هم همان خواهد بود؛ پس سعی کن موج مثبت و نیروهای الهی را بازتاب کنی تا نتیجه هم مثبت باشد.

خیلی ممنون که مصاحبه با ما را پذیرفتید در پایان اگر سخنی دارید بفرمایید:

من از جایی که رشته تحصیلیم کامپیوتر بود، فکر می‌کردم که اگر وارد بخش سایت شوم همه چیز را بلدم، اما پس از ورود خیلی چیزها یاد گرفتم که از قبل بلد نبودم و این آموزش ها تاثیر خود را در عمل و خدمت کردن به وضوح نشان داد و توانستم از آنها درس بزرگی بگیرم. ممنونم بابت مصاحبه ای که انجام دادید.

لطفا خودتان را به رسم کنگره معرفی نمایید:

سلام دوستان مهدی هستم یک همسفر. مسافر من محمدباقر با ۲۵ سال تخريب وارد کنگره شد، آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره، تریاک و الکل، مدت‌ سفر اول ۱۰ ماه و ۱۵ روز به روش DST داروی درمان شربت OT، راهنمای خوبشون آقای مهدی بافنده لژیون ۱۸ شعبه شفا و راهنمای خودم آقا مصطفی عظیمی زاده، ورزش در کنگره کشتی و رهایی هم به دستان پر مهر جناب مهندس ۴ سال.

۱_ چه خدمت هایی را در کنگره تجربه کرده اید؟

تقریبا در تمامی جایگاه های خدمتی حضور داشتم از جمله: آبدارخانه، عکاسی، سایت، دبیر، نگهبان، سردار، دنور، مرزبانی و الان هم به یاری خداوند در جایگاه راهنمای تازه واردین در حال خدمت کردن هستم.

۲_ چه چیزی باعث شد یکی از خدمتگزاران کنگره ۶۰ باشید؟

اگر راستش را بخواهید اولش فقط عشق به دیده شدن بود، اما در ادامه قضیه به کل عوض شد؛ زیرا طرز فکر من و جهانبینی من تغییر کرد و چیزهای دیگری از زندگی میخواستم. من میخواستم یک خدمتگزار خوب باشم اول از همه برای خودم و خانواده ام، دوم برای جامعه و کنگره ۶۰ تا بتوانم کار کوچکی در جهت خارج شدن هم نوعانم از آشوب انجام دهم و آنها را به حال خوب و زندگی واقعی ای که لایقش هستند بازگردانم؛ زیرا خودم در آشوب واقعی بودم و دوست نداشتم دیگران هم آن حال خراب را تجربه کنند. من در ابتدا خدمت را برای جایگاهش دوست داشتم، ولی در انتها آگاه شدم و خدمت را برای خود خدمت خالصانه میخواستم.

۳_ ویژگی بارزی که از راهنمای خود به عنوان الگو برداشت کرده اید چیست؟

فقط و فقط صبر و استقامت بی انتها.

۴_ تاثیرگذار ترین جمله ای که از راهنمای خود شنیده اید چیست؟

هيچ اتفاقی، اتفاقی نیست.

خیلی ممنون بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادید. کلام آخر:

دوست تون دارم شدید به مدّت مَدید. هفته‌ی راهنما بر همگی راهنمایان کنگره ۶۰ مبارک باد. خیلی ممنونم بابت مصاحبه ای که با بنده انجام دادید.

مرزبان خبری: همسفر علی

تایپ: همسفر پوريا لژیون اول

ویراستاری: همسفر امین لژیون دوم

ارسال خبر: همسفر محمد مهدی لژیون اول

وبلاگ نمایندگی همسفران آقا شفا مشهد 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .