راستش من تجربه زیادی در رابطه با نوشتن دلنوشته ندارم و این دومین دلنوشتهای است که مینویسم. خوشحالم که سعادت پیدا کردهام در مورد این هفته ارزشمند مطلبی بنویسم. اوایل که گاهی وقتها با مادرم به کنگره میآمدم به ایشان میگفتم اگر خانم نرگس یک زمانی لژیون تشکیل دهند من به کنگره میآیم و وارد لژیون ایشان میشوم. زیرا همیشه از چهره ایشان آرامشی خاص میگرفتم مانند نسیمی خنک که روح مرا نوازش میکرد. مدتی بعد مادرم به من گفتند: خانم نرگس میخواهند لژیون خودشان را تشکیل بدهند اگر دوست داری بیا و آموزش بگیر. زیرا همیشه میدیدند که من مخالف کنگره بودم و میگفتم کنگره هم مثل بقیه مکانها شعار میدهد، فرد مصرفکننده هیچگاه خوب نمیشود، اما با شنیدن خبر تشکیل لژیون خانم نرگس به کنگره آمدم و سه جلسه راهنمایی تازهواردین را در لژیون راهنمای بزرگوار خانم زهره سپری کردم زیرا ایشان را خیلی دوست داشتم و از ایشان حس خوبی دریافت میکردم. وقتی که وارد لژیون خانم نرگس شدم روحیه خوبی نداشتم ولی به مرور زمان با راهنماییها و صبوریهای ایشان طالب آموزش و حال خوب شدم، همیشه از ایشان به عنوان نماد صبر و استقامت یاد میکنم. ایشان همیشه در لژیون به ما میگفتند صبر داشته باشید که نتیجه اش را ببینید، مسافران خود را را رها کنید و برای آنها بال پرواز باشید.
الان نظر من در مورد کنگره کاملاً عوض شده و متوجه شدهام که مصرفکننده یک بیمار است. خوشحالم که با کنگره آشنا شدهام و در اینجا از تمام همسفران حتی همسفران کوچک انرژی و آموزش میگیرم. هفته راهنما را اول خدمت آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تبریک میگویم بعد خدمت آقای علیرضا دژاکام که نقش بسزایی در تأسیس شعبههای کرمان داشتند، خدمت راهنمایان محترمم خانم زهره و خانم نرگس عزیز و خدمت تمام راهنمایان کنگره ۶۰. من خوب میدانم که هیچ کاری نمیتوانم برای جبران زحمات راهنمای محترمم انجام دهم زیرا هیچ کاری گوشهای از زحمات ایشان را جبران نمیکند فقط میتوانم برای ایشان رهجویی فرمانبردار باشم و امیدوارم بتوانم با قرار گرفتن در جایگاه راهنمایی آموزشهای ایشان را به ثمر برسانم تا بیشتر تلاش های ایشان را درک کنم. برای راهنمای خوبم آرزوی بهترینها را دارم.
نویسنده: همسفر فاطمه، راهنما همسفر نرگس (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر فهیمه راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
149