English Version
English

جایگاه خدمتی برای تکامل ماست

جایگاه خدمتی برای تکامل ماست

ماه رمضان بر همه مبارک باشد. من معمولاً ماه رمضان زیر بار استاد شدن نمی‌روم چون وقتی آدم صحبت می‌کند تا یک جا پیش می‌رود دیگر تصویر قطع و وصل می‌شود. در حالت عادی مغز گلوکز مصرف می‌کند و کارش را انجام می‌دهد اما در هنگام روزه این گلوکز چند ساعتی در خون وجود دارد و بعد تمام می‌شود و شروع می‌کند از چربی برداشتن و مصرف کردن چربی و آن را تبدیل به گلوکز می‌کند. این تبدیل کردن یک سوخت ثانویه محسوب می‌شود که آن خاصیت و کاربرد گلوکز را ندارد، مثل ماشینی که روی گاز می‌رود ریپ می‌زند، آدم در ماه رمضان ریپ می‌زند.
ما باید روی ظرفیت و مسئولیت خود کار کنیم تا قبولی‌ها بیشتر شود.‌ باید نوع نگاهمان را تغییر دهیم، بیشتر بچه‌هایی که قبول می‌شوند سن و سالشان کم است چون بقیه خودشان را بازنشسته حساب می‌کنند، این نوع نگاه مانع درونی خود آدم است که فکر می‌کند سنی از من گذشته، دیگر لزومی ندارد راهنما بشوم؛ این فکر درستی نیست، اگر کسی دوست دارد خدمت کند به سن و سال توجه نکند، شما به تلاشتان توجه کنید.
اگر پیوسته و مرتب کار نکنید نتیجه نمی‌گیرید، کار کردن در لژیون راندمانش بیشتر از این است که تنهایی بخواهید درس بخوانید. یک‌سری از جایگاه‌ها انتخابی‌ست، برای راهنمایی هم همینطور است ممکن است نمره قبولی را آورده باشد ولی هنوز خیلی فاصله دارد با جایگاه.
شما باید مسئولیت‌ها را یکی‌یکی کسب کنید و بعد وارد میدان شوید آن موقع خیلی مسائل مطرح می‌شود چون واقعاً گره‌های بسیار زیادی در انسان هست که در اثر باز کردن گره دیگران باز می‌شود و کمک‌کردن به دیگران راه گشاست. اصلاً چون اساس هستی بر این است که ما آموزش می‌بینیم تا خدمت کنیم، ضمن اینکه وقتی به کسی چیزی یاد می‌دهیم خودمان هم هم‌زمان یاد می‌گیریم، و این‌طور نیست که ما چیزی بدهیم و هیچ چیز دریافت نکنیم، اگر کسی این کار را بکند روش او اشتباه است.
من اعتقادم بر این است، آدم زمانی خرفت می‌شود که آموزش او قطع می‌شود و چیزی یاد نگرفته مثل کسی که سه ماه از آموزشش گذشته است و چیزی یاد ندارد. من بچه‌ها‌یی دیدم که خرفت هستند و آموزش آن‌ها قطع شده و همینطور دور خودشان می‌چرخند و اصلاً هیچ‌چیز یاد نمی‌گیرند. در سنی که باید خیلی چیزها را یاد بگیرند وقتشان را صرف تبلت، کارتون دیدن و فیلم دیدن می‌کنند و هیچ آموزشی در کار نیست. این بچه، کند ذهن می‌شود و وقتی با او صحبت می کنید فکر می‌کنید عقب‌افتاده است یا سن او خیلی به سن بچه نمی‌خورد چون آموزش او متوقف شده است بنابراین ما باید در فاز یاد دادن و ورزش بیفتیم، زمانی که من در مورد ورزش از همسفران سؤال می‌کنم ورزش اکثر همسفران پیاده‌روی است، آقای مهندس گفتند پیاده‌روی جزئی از زندگی است پس در قسمت ورزش باید بیشتر کار کنیم، چون رشته‌های ورزشی، مربی و امکانات ورزشی زیادی در کنگره وجود دارد و من اعتقاد دارم اگر از آب‌میوه‌هایی که وجود دارد استفاده نکنید بی‌بهره می‌مانید، شما می‌آیید و می‌روید ولی آن تاثیراتی که باید بگیرید برای شما اتفاق نمی‌افتد، یعنی همان بازیگر بودنی که در کنگره از آن صحبت می‌شود شما بازیگر نیستید پس باید نوع نگاه را تغییر دهید، چه بسا این حرکت ما و جنب‌وجوش شماها اثر القاء سازنده‌ای در مسافر، خانواده و یا در دیگران ایجاد می‌کند چون ما از همدیگر القا می‌گیریم. برای مثال وقتی برادر من که همیشه تا ساعت 12 ظهر می‌خوابید حالا ساعت 5 صبح بیدار می‌شود و ساعت 6 به استخر می‌رود این تأثیر زیادی در من دارد، اگر پیوند محبتی باشد تأثیر آن صد در صد بیشتر خواهد بود پس فواید آن هم برای خودمان است و هم به طور غیر مستقیم می‌تواند الهام‌بخش باشد. ما نمی‌توانیم از اثر متقابل همدیگر صرف‌نظر کنیم و بگوییم هیچ تأثیری روی ما نگذاشته است، اگر تاثیری نداشت که دیگر همسفر معنی نداشت و بال پرواز نمی‌شد.
ما در اختیار و انتخاب  نمی‌توانیم دخالت کنیم ولی در اثر گذاشتن می‌توانیم دخالت داشته باشیم و بایستی نقش هم داشته باشیم.
ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن این‌ها موضوعاتی هستند که در کنگره بسیار با آن‌ها سر و کار داریم و می‌بینیم کسی قبل از اینکه مسئولیتی را قبول کند، رفتارش خوب، قابل احترام و آدم دوست‌داشتنی بوده اما وقتی وارد مسئولیت شده می‌بینیم رفتارش تغییر کرده است البته رفتار باید تغییر کند ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم از یک آدمی که دوست ما بوده و الان مرزبان یا راهنما شده با ما شوخی کند یا همان کارهای قبل را انجام دهد. این یک نگاه غلط است چون اگر هیچ تغییری نکرده باشد یا نکند در واقع به آن جایگاهی که به او داده شده خیانت می‌کند، یعنی آن جایگاه برای او ارزشی ندارد پس در تغییر جایگاه باید تغییر خصوصیت هم به وجود آید ولی مسئله اینجاست که این تغییر خصوصیت باید در جهت ساختن و سازندگی باشد نه در جهت تخریب خودش و دیگران
اینجا مسئله ظرفیت پیش می‌آید یعنی آن ظرف و جایگاه با هم هم‌خوانی ندارد. اگر ظرف به آن جایگاه نزدیک باشد بعد از اینکه آن شخص این جایگاه را بدست می‌آورد ممکن است ریپ بزند و چند صباحی طول بکشد ولی خودش را با آن جایگاه هماهنگ می‌کند.اگر ظرفیت با جایگاه خیلی فاصله داشته باشد سرریز می‌شود یعنی انرژی زیادی  به او داده می‌شود و سرریز شدن و تراکم انرژی در شخص به دو صورت ظاهر می‌شود، یکی درونی و یکی بیرونی، شکل درونی آن سر‌خوشی، خودشیفتگی و خود شیدایی است و احساس با حال بودن در شخص به وجود می‌آید و کسی که از بیرون نگاه می‌کند متوجه این موضوع می‌شود که شخص دچار این حالت شده است با این سرحالی آدم مست و ملنگ می‌شود که اشکالی ندارد ولی اشکال کار آنجاست که زمانی آدم حالت خود شیدایی پیدا می‌کند عقل کار نمی‌کند چون حس از حالت عادی خودش خارج شده و حس درونی دچار تورم شده و در یک‌سری قسمت‌ها بزرگ شده است و خوب نمی‌تواند حس‌هایی که باید از محیط دریافت کند را جذب و دریافت کند. زمانی که حس درونی خیلی بزرگ شود حس بیرونی را، متوجه نمی‌شویم مانند آدمی که بدنش گرم است اگر یک مشت هم به او بخورد متوجه نمی‌شود بنابراین وقایع بیرون را نمی‌تواند آنالیز کند و بسنجد مثلاً کسی تخلفی انجام داده می‌گوید مهم نیست، درستش می‌کنیم در حالی‌که باید در مقابل آن عکس‌العمل نشان بدهد، به موقع و در زمان مناسب و فعل مناسب را اجرا کند عکس‌العمل نشان نمی‌دهد پیاده از این موضوع می‌گذرد و نتیجه این می‌شود که فاجعه‌ای به وجود می‌آید. برای خودم در اردوی کنگره در دو ،سه سال پیش این موضوع اتفاق افتاد. تعداد افرادی که باید به اردو می‌آمدند از ۱۲۰ نفر به ۳۰۰ نفر رسیدند و قوانینی که خود ما وضع کرده بودیم را اجرا نکردیم، یعنی بعد از پایان زمان ثبت‌نام باز هم ثبت‌نام  انجام دادیم در صورتی که نباید این کار را می‌کردیم و این عملی سالم نبود. این کار باعث رشد زیادی شد و این رشد زیاد در ما انباشتگی حس و انرژی به وجود آورد و ما خوشحال شدیم که تعداد افراد اردوی ما زیاد شده، بچه‌ها در چادر دوربین مخفی گذاشتند و مقداری قره قوروت هم در چادر قرار دادند و به فرد داخل چادر گفتند باید چادر شما را بگردیم و این قره قوروت را پیدا کردند و گفتند که شما مواد آوردید و فیلم‌برداری هم صورت می‌گرفت، آن فرد داشت سکته می‌کرد ولی یک فاجعه است که مسئول آن ما بودیم چرا این کار را کردیم؟ به‌خاطر همان قضیه ظرفیت و مسئولیت بود که انفجار حس زیاد بود و نتوانستیم یک اتفاق را درست تفسیر کنیم و درست تصمیم‌گیری کنیم. پس انسان باید به درون خودش در مسئولیت‌ها توجه کند و این در کلام‌الله شریف در مرتبه‌های مختلف یاد شده است که احساس خود بزرگ‌بینی در انسان به وجود می‌آید و در ادامه به جهنم می‌رسد چون با تصمیم‌های غلط مسیر را به طرف تاریکی هدایت می‌کند.
اثر دوم این است که شخص رفتار تندی از خودش نشان می‌دهد، یعنی با خشم و عصبانیت زیاد و غیرمعقول. یک وقت‌هایی شما باید با جذبه برخورد کنید، همیشه مهربان بودن معنی خوبی ندارد زیرا مهر و قهر دو روی یک سکه هستند. اگر همیشه مهر باشد آموزش تخریب ایجاد می‌کند، باید هر دو در کنار هم باشد ولی کسی که انرژی زیادی گرفته  با همه تند، از بالا و دستوری برخورد می‌کند نه یک‌بار یا دو بار، غالب رفتار آن فرد اینطوری است اگر صد مورد را بررسی کنیم در ۸۰ درصد موارد این گونه برخورد می‌کند و این تند برخورد کردن باعث رنجش انسان‌ها و باعث دافعه می‌شود که دافعه‌اش بیشتر است و افراد ممکن است از آن شخص کینه به دل بگیرند و دشمن او شوند و برای سیستم هم تخریب ایجاد می‌کند و اگر شعبه‌ای باشد سطح انرژی آن شعبه پایین می‌آید.
جایگاه خدمتی برای تکامل ماست. مثلاً برای چی راهنما می‌شویم؟ برای این نمی‌رویم راهنما بشویم که فردا کنگره را می‌بینیم رویمان را آن طرف کنیم؟ بلکه هدف این است که به حال بهتر، دانش و زندگی بهتر برسیم و جایگاهی که باید باعث پرتاب انسان شود یعنی از نظر معنوی ،فکری و حسی یک پله رشد کند، باعث سقوط می‌شود. هنوز راهنما نشده بودیم خیلی حالمان بهتر بود، با مردم ارتباط بهتری داشتیم ولی الان راهنما شدیم میبغینیم افت کردیم، پر توقع شدیم پس نتیجه می‌گیریم که کنگره جای خوبی نیست در صورتی این تغییر چرخش خودمان است.
اگر ظرفیت ما با مسئولیتی که انتخاب می‌کنیم هم‌خوانی نداشته باشد یا بایستی آن مسئولیت را قبول نکنیم و صبر کنیم تا به آن ظرفیت برسیم و یا اینکه تلاش کنیم خودمان را هماهنگ کنیم. زمانی که انسان‌ها در یک مجموعه مثلاً در کنگره ۵۰ نفر یا ۱۰۰ نفر متعلق به سه یا چهار لژیون بودند، متحد می‌شدند و به یک نفر رأی می‌دادند اگر بچه‌های آن لژیون بود قابل قبول است، ولی اینکه لابی می‌کردند که یک نفر را انتخاب کنند یک اعمال نفوذی می‌کردند یک نفر را انتخاب کنند و آن فرد خوب نبود نتیجه انتخابی که انجام می‌دادند همین قبله گم کردن بود، یعنی فردی که مسئول می‌شود باعث سقوط افراد دیگر می‌شود و تخریب روی نمایندگی خودشان به وجود می‌آورد.
اگر انتخاب‌های ما به عمل سالم نزدیک‌تر باشد و شخصی را انتخاب کنیم که به نظر جمع آدم خوبی است امکان اینکه انفجار حس به وجود آید کمتر می‌شود چون معمولاً شخصی را انتخاب می‌کنیم که توانایی‌هایش با کاری که می‌خواهد انجام دهد هم‌خوانی داشته باشد پس این تیم درست‌کردن و بندبازی تخریب به همراه دارد و دود آن در نهایت به چشم خود ما می‌رود مثل این است که ما در باغی زندگی می‌کنیم اما به باغبانی رأی دادیم که از صبح تا شب به جای هرس کردن، درختان را اره می‌کند و باغ خودمان را خراب می‌کند. ما به‌عنوان کسی که رأی می‌دهیم و انتخاب می‌کنیم سعی کنیم عمل سالم انجام دهیم و خیلی اوقات آقای مهندس در کنگره می‌دانستند که فلان فرد درست انتخاب نشده، می‌گفتند بگذار انتخاب شود تا بقیه نتیجه انتخاب خودشان را ببینند و یواش‌یواش اصلاح شوند.
سعی کنیم که انتخاب درست انجام دهیم، تابع عمل صالح باشیم و به عنوان کسی که می‌خواهیم مسئولیتی انتخاب و شروع کنیم بایستی با خودمان حسابمان صاف باشد و ببینیم  آیا آمادگی پذیرش مسئولیت را داریم؟ برای چه می‌خواهیم مسئولیتی را قبول کنیم.
امیدوارم همه ما در مسئولیت‌ها‌یی که انتخاب می‌کنیم موفق باشیم چون مسئولیت‌ها به انسان قدرت و اعتماد به‌نفس می‌دهد و این اعتماد به‌نفس و قدرت می‌تواند در جهت ساختن و یا سوختن باشد در کل ما برای رشد و تکامل باید مسئولیت قبول کنیم. اگر انسان عالم دهر باشد و تمام کتاب‌ها را خوانده باشد و به تمام رموز واقف باشد و آموختن او در حد اعلا باشد اگر عمل نکند و مسئولیت را به دوش نکشد اندازه یک سر سوزن جایگاه او در هستی رشد نخواهد کرد و در این تردیدی نیست و مانند باطری که دو قطب مثبت و منفی دارد، یک قطب به تنهایی نمی‌تواند کاری را انجام دهد حتی اگر قوی‌ترین باطری دنیا باشد. بنابراین ما همین قدر که رشد می‌کنیم مسئولیت بر ما واجب می‌شود و آن وقت می‌توانیم آن مسئولیت را انجام دهیم و آموخته‌هایمان را در قالب آن مسئولیت به فعل تبدیل کنیم تا بتوانیم به دانایی مؤثری در آن زمینه خاص برسیم.
نویسنده: همسفر نجمه، راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
ویرایش: رابط سایت همسفر زهره، راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر فهیمه، راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی گنجعلی‌خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .