جلسه پنجم از دوره دوم کارگاههای آموزش خصوصی همسفران نمایندگی زاهدان با دستور جلسه «هفته راهنما» به استادی راهنما همسفر زهرا، نگهبانی همسفر امالبنین و دبیری همسفر مریم در روز چهارشنبه 12 اردیبهشتماه 1403 ساعت 15:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را بسیار سپاسگزارم که امروز هم توفیق به من داده شد تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. هفته راهنما را خدمت اولین راهنمای کنگره ۶۰ جناب مهندس و خانواده محترمشان و همه راهنماهای سراسر کشور تبریک میگویم مخصوصاً راهنماهای گروه مسافران و همسفران شعبه زاهدان. به راهنمای خوب خودم خانم مهدیه بسیار تبریک میگویم که فکر میکنم به مدت دو سال و نیم است که از کرمان تشریف میآورند و زحمت زیادی برای ما کشیدهاند، ولی خودشان حتماً یک عشق، یک علاقه در وجودشان هست برای اینکه بتوانند خدمت کنند و حال خوبشان را به بقیه عزیزان انتقال بدهند.
حالا نقش ما خیلی ارزشمند است برای اینکه شعبه ما شعبه تازه تأسیسی است؛ بنابراین این وظیفه بر همه ما خیلی بیشتر احساس میشود و ارزش آن را دارد که تلاشمان را بیشتر کنیم. انشاءالله بتوانیم امسال در زاهدان راهنماهای بیشتری را ببینیم. ما باید حواسمان باشد که پیشگامان حضور در شعبه زاهدان هستیم؛ بنابراین سعی کنیم با تلاش و کوشش این مسیر را ادامه دهیم و خدمتگزار باشیم.
در یکجایی مهندس میفرمایند: «در زمانهای که عصا از کور میدزدند راهنمایان بدون هیچ توقع و چشمداشتی زحمت میکشند و خدمت میکنند.» واقعاً این انرژی و این توان و این حال خوب از کجا میآید؟ چه اتفاقی میافتد؟ چه اتفاقی در درون یک راهنما به وجود آمده است که اینهمه سعی میکند تلاش میکند بدون هیچگونه چشمداشتی و همهاش واقعاً فقط با عشق و علاقه است؟ اینکه بتوانیم حال یک نفر دیگر را خوب کنیم؟ چون همه ما مثل همدیگر هستیم. همه ما یک دوران سختی را گذراندهایم. حال اگر واقعاً به حال خوب رسیدهایم باید تلاش کنیم و این حال خوب را انتقال دهیم بدون هیچ چشمداشتی.
باید مطمئن باشیم، چون مسیر، مسیر درستی است، حرکت میکنیم. از یکجایی دیگر خداوند حتماً به ما کمک خواهد کرد. همین رهاییهایی که افراد میگیرند؛ یک همسفر حال بهتری پیدا میکند، حتماً خیر این رهاییها در زندگی راهنماها و خدمتگزاران کنگره جاری خواهد شد.
حال من بهعنوان یک همسفر که به کنگره آمدهام، حتماً خداوند مرا دوست داشته است که این مسیر برایم فراهمشده تا حضورداشته باشم. وظیفه من رهجو در مقابل راهنما چیست؟ به نظر من بهترین وظیفه این است که قوانین و حرمتهای کنگره را رعایت کنیم، آموزشها را خوب بگیریم، سیدیها را خوب بنویسیم و حرف راهنما را گوش دهیم. انشاءالله که بتوانیم همه آموزشها را بگیریم و تبدیل به عمل کنیم؛ چراکه از این طریق میتوانیم قدردان زحمات راهنماها باشیم و درنهایت خدمت کنیم که این اتفاق خوب بیفتد. امسال که بچهها میتوانند برای آزمون ثبتنام کنند تلاششان را بیشتر کنند و بیشتر بخوانند که انشاءالله قبول شوند و خدمتگزاران خوبی باشند. مطمئن باشید این اتفاق که بیفتد، اولازهمه حال خودمان خوب میشود و خودمان آموزش میگیریم.
من راهنما وقتیکه با آمادگی در لژیون حضور پیدا میکنم و آموزشهایی را که قبلاً گرفتهام را تکرار میکنم، این تأثیر خیلی مثبتی روی من میگذارد. امیدوارم که همه ما تلاش کنیم و زحمت بکشیم و بتوانیم الگوهای بینقصی باشیم. اولازهمه من راهنما چون الگوی بقیه میشوم پس باید خیلی بر عملکرد خودم نظارت داشته باشم، مرتب خودم را تزکیه و پالایش کنم، حواسم به رفتار و گفتار و کردارم باشد، دلی را نرنجانم و حال کسی را خراب نکنم که حتماً این اتفاق با توجه به آموزشهایی که میگیریم نخواهد افتاد. تمام تلاشمان همین است که بتوانیم یک شعبه خوب با حسهای خوب داشته باشیم. انشاءالله سال بعد، تعداد افراد سه برابر، چهار برابر خواهد شد. یک روز با یک نفر و دو نفر شروع شد و امروز این تعداد هستیم.
در ادامه گزارش تصویری از جشن هفته راهنما در نمایندگی زاهدان
تایپ، ویراستاری و ارسال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
عکس: همسفر فاطمه، مرزبان خبری
همسفران نمایندگی زاهدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
915