عشق؛ یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از در مانده ای درمان کنی
عشق ؛ یعنی گل بهجای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش
عشق ؛یعنی دشت گلکاری شده
در کویری ،چشمه ای جاری شده
هرکجا عشق آید و جاری شود
هرچه ناممکن بود ،ممکن شود
به مناسبت هفته دولت راهنما گفتوگویی با سپیدجامگان نمایندگی جواد ترتیب دادهایم، تا عشق درونیشان را بر کلام جاری نمایند؛ باشد که با خواندن این مصاحبه شکرگزار این عمل عظیم بوده تا در نهایت عشق گم کرده خود را بیابیم.
شما سالها در کنگره حضور دارید و خدمتهای بسیاری را انجام دادهاید در حالی که همسر شما مصرفکننده نیستند، شما چگونه توانستید بین کنگره و همسرتان تعادل برقرار کنید؟ آیا آموزشهای کنگره در ایشان بازخورد داشته است؟
سلام دوستان بهیه هستم همسفر
در ابتدا خداوند بزرگ را شاکر هستم که با کنگره آشنا شدم. هفته راهنما را به تمام راهنمایان کنگره ۶۰ تبریک عرض مینمایم مخصوصاً راهنمای خوب خودم خانم فرشته عزیز که فرشته نجات من از دل تاریکی شدن. تبریک و سپاسگزارم از جناب مهندس و خانواده محترمشان که هرچه هستم و دارم از آموزشهای ناب این بزرگواران است که توانستم با عملی کردن آموزشها در زندگی: عشقبلاعوض، معرفت، عمل سالم، حالخوش، درست زندگی کردن، تعادل در هرچیز، رفتار درست با خانواده و ... یاد بگیرم.
من که با حال خراب و پر از تاریکی وارد کنگره شدم و توانستم تغییر کنم و تبدیل شوم به شخصی که شال مقدس راهنمایی گردنش انداخته شود و اذن خدمت به هم نوع خودش داده شد. بله همه را مدیون آموزشهای ناب بزرگ مردی به نام مهندس دژاکام و کنگره 60 هستم. همسرم از تغییرات روزبهروز من متعجب بود و همین امر باعث شد که کنجکاو شود، برای سیدی گوش دادن و حتی بنویسد و در زندگی عملی کند و ستونهای اصلی خانواده ساخته شد و... کنگره بهشت گمشده، گنج و شاه کلیدی بود، که به من هدیه داده شد و تا ابد خودم و خانوادهام را مدیون کنگره 60 میدانم و دعا میکنم که اذن خدمت دوباره به من داده شود. آمین
با توجه به اینکه ما از کنگره دریافتهای بیشماری داریم، چرا بعضی از همسفران بعد از رهایی و رسیدن به سفر دوم کنگره را ترک میکنند؟
سلام دوستان ریحانه هستم همسفر
انسانها هدفهای متعددی دارند و همسفرانی که بعد از رهایی کنگره را ترک میکنند هدفشون تنها رسیدن به رهایی بوده، در حالی که کنگره هدفش رسیدن افراد به تعادل است و زمانیکه من با این هدف وارد کنگره شوم، مسلماً میدانم بعد از رهایی هنوز نیاز دارم با دریافت آموزشهای ناب کنگره، کاربردی آموزشها و خدمت در جایگاههای مختلف ذرهذره به تعادل نسبی نزدیک بشوم.به اعتقاد من انسانها رسالتشون این است که تا یک حدی از آن آموزشها را دریافت کنند.
شما به عنوان یک راهنمای تازهوارد چه پیامی برای همسفران تازهوارد دارید؟
سلام دوستان حمیده هستم همسفر
این سؤال من را به یاد روزهایی میآورد که خودم به عنوان یک تازهوارد با حالی خراب و پر از ناامیدی وارد کنگره شدم و نمیدانستم که به چه نتیجهای خواهم رسید. آیا آرامش و آسایش وارد زندگی من میشود؟ آیا این همه نفرت و خشمی که از مسافرم دارم برطرف میشود؟ و ... اما امروز با تمام وجودم میگویم نه تنها آرامش و آسایش به زندگی من برگشته، بلکه چیزهایی را بهدست آوردم که اگر سالها بیرون از کنگره برای آنها دست و پا میزدم، ولی باز هم بهدست نمیآوردم؛
نه تنها خشم و نفرتم از بین رفت، بلکه متوجه شدم که چقدر مسافرم را دوست دارم. شاید سالها بهخاطر او وارد تاریکی و ناامیدی شدم، ولی امروز بهخاطر او وارد این مکان مقدس شدم و توانستم راه درست زندگی کردن را بیاموزم. پس اگر امروز من توانستم، حتماً شما هم میتوانید، فقط باید کمی صبر و حوصله داشته باشید و مطمئن باشید که هیچ راهی به اندازه این راه درست و صحیح نیست با ماندن در کنگره مطمئن باشید که بهترین و بزرگترین تصمیم را گرفتید و هیچ وقت از تصمیم خود پشیمان نمیشوید.
نظر شما راجع به این موضوع که جایگاههای خدمتی، افراد را انتخاب میکنند چیست و احساس خود را نسبت به جایگاه راهنمای تازهواردین بفرمایید؟
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر
با قوت گرفتن از قدرت مطلق الله جلسه را آغاز مینماییم. با توجه به آموزشهای کنگره ۶۰ ما یاد گرفتهایم که این ما نیستیم که جایگاهها را انتخاب میکنیم؛ بلکه این جایگاهها هستند که ما را انتخاب میکند. براساس نیازهایی که در کنگره وجود دارد و تواناییهایی که افراد دارند، برای جایگاهها انتخاب میشوند. زمانی که انسان بهصورت مستمر و مداوم در کنگره حضور داشته باشد و دوستدار خدمت باشد، قطعاً برای جایگاه انتخاب میشود. خدمتها باعث رشد، تکامل و سازندگی انسان میشوند.
در مورد احساس خود نسبت به جایگاه راهنمای تازهواردین باید بگویم که در ابتدا خدا را بابت فرصت خدمتی که در اختیارم قرار داده، بسیار شاکرم. انشاءالله که بتوانم براساس جهانبینی و آموزشهایی که از کنگره دریافت کردهام به انسانهای دردمندی مانند خودم کمک کنم. راهنمای تازهواردین از جایگاههای مهم و اساسی در کنگره ۶۰ میباشد. جناب آقای مهندس میفرمایند: «تازهواردین قلب کنگره ۶۰ هستند». تمام خدمتها به انسان انرژی میدهند؛ اما زمانی که جایگاه خدمتی خود را دوست داشته باشیم به ما انرژی، حس و حال بهتری میدهد تا بتوانیم با تمام وجود خدمت کنیم.
زمانی که در این جایگاه خدمتی قرار گرفتم، درونم سرشار از افکار منفی، استرسها و تاریکیها بود؛ ولی کمکم با حرکت کردن و رها شدن از تاریکیها به سمت نور، روشنایی و عشق نزدیک شدم. در این جایگاه تجربیات بسیاری کسب نمودم. وقتی در این جایگاه قرار میگیرید، باید با تازه واردین با احترام، عشق و محبت برخورد کنید؛ چرا که تازهواردین مانند روزهای اول ما سرشار از استرس و ناامیدی میباشند. ما باید سعی کنیم با رفتار و کلام خود، به آنها عشق و محبت بدهیم تا آنها جذب کنگره شوند. از اینکه در این جایگاه در حال آموزش و کسب تجربیاتم خیلی خوشحالم.
لطفاً از تجربه چندین ساله خود که در جایگاههای مختلف خدمتی به دست آوردید، برايمان صحبت کنید؟
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر
خداوند بزرگ را شاکرم که یکبار دیگر این توفیق به من داده شد تا در مورد جایگاههایی که خدمت کردهام و آموزش گرفتهام کمی صحبت کنم. اگر بخواهم در مورد خدمت در جایگاههایی که در کنگره داشتم صحبت کنم؛ تقریباً سیزده الی چهارده سال است که در کنگره حضور دارم و خیلی از جایگاههای خدمتی را تجربه کردهام که هر کدام به طریقی برای من آموزش داشته است؛ زیرا این آموزشها باعث شده که روزبهروز به آرامش بیشتری در زندگی دست پیدا کنم و چگونه حل کردن مشکلاتم را بیاموزم.
هر کدام از این جایگاهها و آموزشهایی که ما میگیریم کلیدی را به ما میدهند که میتوانیم با آن درهای بستهای که خودمان سالیان سال با مشکلاتمان برای خود ایجاد کردهایم را به صورت DST باز کنیم. من در جایگاههای مختلفی خدمت کردهام از جمله بیشترین جایگاههایی که تجربه کردهام، جایگاه مرزبانی بوده است. حدوداً پنج دوره مرزبان بودهام از اوایل رهاییمان خدمتم را در شهر خمین شروع کردم. تقریباً چهار دوره در شهر خمین و یک دوره در گلپایگان مرزبان بودم.
با توجه به اینکه مرزبانی جایگاه خیلی سختی است؛ اما تجربه و آموزش زیادی در آن نهفته است، یاد میگیریم که چگونه با نفس خود مبارزه کنیم. در جایگاه نگهبانی و استادی جلسات بسیار توفیق خدمت کردن را داشتهام که شمار آن از دستم خارج شده است. زمانی که در جایگاه نگهبانی لژیون سردار خدمت میکردم، واقعاً نقطه عطفی در زندگیم بود که باعث شد خیلی از گرههای درونم باز شود. همچنین در جایگاههای دبیری، کارت عضویت، مسئول نشریات هم خدمت کردهام.
جایگاه راهنمای تازهواردین مانند جایگاه مرزبانی برای من سرشار از آموزش بوده است. اوایلی که در جایگاه راهنمای تازهواردین بودم، بدون شال خدمت میکردم؛ زیرا آن زمان براساس قوانین و سوابق حضور در کنگره و بر حسب مسئولیتهایی که در کنگره انجام داده بودیم، عهدهدار این خدمت میشدیم. پس از آن خداوند این توفیق را به من داد تا در امتحان نمره قبولی را کسب کنم و اکنون حدود سه سال است که در حال خدمت در این جایگاه هستم؛ بنابراین با ورود هر یک از تازهواردین به کنگره، آموزشهای بسیاری نصیب من میشود.
جایگاه کمک راهنمای تازهواردین طبق فرموده جناب مهندس «این عزیزان دیگر کمک راهنما نیستند، بلکه راهنما هستند» و باعث افتخار من است که عضو کوچکی از این NGO بسیار بزرگ هستم. جایگاه خدمتی خود را بسیار دوست دارم؛ زیرا مشاوره با هر تازهوارد برای من یک تجربه است. خداوند آنچنان من را مورد لطف و عنایت خودش قرار داده است که زمانی که در این جایگاه هستم و این عزیزان برای مشاوره مراجعه میکنند، ممکن است تعدادشان از یک نفر تا ده نفر هم برسد؛
واقعاً قادر به گفتن نیستم که خداوند به چه صورتی القائات و الهاماتش را به ذهن من میفرستد تا بتوانم با بالاترین حسم روی این عزیزان تأثیر بگذارم. به ندرت اتفاق افتاده است که این عزیزان با مشاورهای که من انجام دادهام دیگر به کنگره نیامده باشند؛ شاید بهواسطه مسافرانشان بوده است. واقعاً تمام جایگاهها سرشار از آموزش هستند و هر کدام میتوانند گرههای درونی من فاطمه را باز کنند. من در جایگاه مرزبانی یا راهنمای تازه واردین، مسئولیت نشریات، کارت عضویت، نگهبانی یا دبیر یا هر کدام از جایگاههایی که ذکر کردم، بسیار آموزش گرفتم.
زمانی که از کنگره خمین به گلپایگان آمدم، افتخار این را داشتم که جزء اولین نفرها و پیشگامان باشم؛ شاید از ذهن شما عزیزان به دور باشد که در هر جایگاهی که خدمت میکردم، مثل جارو کردن، چای درست کردن، شستن سرویس بهداشتی برایم لذت خاصی داشت؛ بنابراین تمام این جایگاه برای من فاطمه نیاز و سرشار از آموزش است. در خاتمه خداوند بزرگ را شاکرم که اذن و اجازه ورود به کنگره را به من عطا کرد. بزرگترین دریافتی که از کنگره داشتم حیات دوباره خود و خانوادهام بود. از صمیم قلبم از جناب مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم تا زنده هستم همیشه دعاگوی این عزیزان هستم؛ انشاءالله خداوند از عمر من بردارد و به عمر جناب مهندس اضافه کند؛ زیرا ایشان خدمت بزرگی را برای بشریت انجام میدهند.
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
طراح سؤال و عکس: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون دوم)
ویراستار: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم)
ارسال: همسفرمهری،مرزبانخبری
همسفران نمایندگی جواد
- تعداد بازدید از این مطلب :
282