همسفر فاطمه (راهنمای لژیون پنجم):
در ابتدا این هفته پر شگون را خدمت استاد راهنمای بزرگ، مهندس دژاکام و خانوادۀ محترمشان تبریک و شادباش عرض میکنم و در ادامه، خدمت تمام راهنمایان کنگرۀ ۶۰، علیالخصوص راهنمایان نمایندگی دهخدا تبریک عرض میکنم. راهنما یعنی نشاندهندۀ راه، یعنی کسی که مسیر و راه را نشان میدهد و راه را برای رهجو مشخص میکند. راهنما کلیدها را به رهجو میدهد، اما رهجو باید خودش برود و قفلهای درونش را باز کند تا بیماری و تاریکی درونش را درمان کند. راهنما فردی است که طبق قوانین، ضوابط و مراحلی باید تأیید شود تا در کنگرۀ ۶۰ انتخاب شده و وظیفۀ خود را که آموزش و آگاهی است، انجام دهد. آموزش بر اساس محبت، عشق و ایمان است که هم به خود راهنما و هم به رهجو، انگیزۀ حرکت و تلاش بیشتر میدهد. بزرگترین سلاح راهنما در کنگرۀ ۶۰، عشق و محبت است که بدون دید حسابگرانه، با عشق، عقل و ایمان برای کمک به همنوع خود تلاش میکند.
راهنما فردی است که زمانی خود فرمانبردار خوبی بوده که امروز توانسته فرماندۀ لایقی باشد. در کنگرۀ ۶۰ فردی که راهنما است، با شال نارنجی شناخته میشود؛ این افراد کسانی هستند که خودشان سالیان سال در تاریکی بودهاند، گذرگاههای سخت را پشت سر گذاشتهاند و با آموزشهای ناب کنگره توانستهاند به این تعادل و آرامش مدنظر کنگره برسند. این عزیزان میخواهند همانطور که خود به حال خوش رسیدهاند، کمک کنند تا افرادی که در بند تاریکی و ظلمت هستند نیز نجات پیدا کنند.
جایگاه راهنمایی، جایگاهی سرشار از انرژی، حس خوب و بسیار لذتبخش است. تا زمانی که کسی این جایگاه را تجربه نکند، نمیتواند بهدرستی آن را حس کند، مخصوصاً زمانی که رهجویی که به حال خوش رسیده و میخواهد رها شود، آن روز بهترین روز برای راهنماست. راهنما خدمت میکند، آموزش میدهد تا ثمرۀ لژیون که همان حال خوش و رهایی است را ببیند. درست است که خدمت راهنمایی بسیار زیبا و دوستداشتنی است، اما مسئولیت سنگینی است؛ زیرا کسی مفهوم صحیح خدمت را درک میکند که باایمان و عشق در جهت خدمت تلاش کند و بداند عاشق را حساب با عشق است، با معشوق حسابی ندارد. در پایان از راهنمای عزیز خودم، خانم فرزانه تشکر میکنم و همیشه قدردان زحمات بیپایان ایشان هستم، امیدوارم هر کجا که هستند لبشان خندان، تنشان سلامت و دلشان شاد باشد.
همسفر مریم:
در ابتدا هفتۀ راهنما را خدمت آقای مهندس و تمام راهنمایان کنگرۀ ۶۰ تبریک عرض میکنم و همچنین به راهنمایان خوبم، خانم نسترن و خانم فاطمۀ عزیز تبریک میگویم. راهنما کسی است که راه را به ما نشان میدهد و با حس خوب، مهربانی و پر از عشق و محبت، بدون هیچ چشم داشتی به دیگران خدمت میکند؛ او خیلی زیبا با نشاندادن راه، رهجو را از تاریکی بهطرف روشنایی سوق میدهد. خوشا به حال آنانی که اینگونه خدمت خالصانه انجام میدهند. خدای بزرگ را خیلی شکر میکنم که در کنگرۀ ۶۰ هستم و از آموزشهای راهنمایان بزرگوار، راهورسم درست زندگیکردن را آموزش میگیرم.
همۀ رهجویان وظیفه دارند قدردان و سپاسگزار این فرشتگان روی زمین باشند. در حقیقت راهنمایان آن دسته از انسانهایی هستند که واژۀ انسانیت، برازندهشان و محبتشان جبرانناپذیر است. راهنما یک الگوی بدون نقص است که با دانش، ادب فراوان و رعایت قوانین و حرمتها به رهجو در رسیدن به رهایی و حال خوش کمک میکند. راهنمایان، چراغ کنگره هستند که با عمل سالم، معرفت و عدالت، درس عشق به رهجوها میآموزند تا در صراط مستقیم باشند و به روشنایی و آرامش برسند. انشا الله خداوند پشتوپناه این عاشقان باشد و از تمام زحماتی که برایمان میکشند، بسیار سپاسگزار و ممنون هستم.
همسفر مطهره:
در ابتدا هفتۀ راهنما را به همۀ راهنمایان کنگرۀ ۶۰، از جمله آقای مهندس و خانوادۀ محترمشان که بزرگترین راهنمایان همۀ اعضای کنگرۀ ۶۰ هستند و سپس به راهنمای عزیز خودم که همواره از ایشان میآموزم، تبریک عرض میکنم. راهنمایان چراغ راه هستند، آنها کسانی هستند که این مسیر را طی کردهاند، سردوگرم این راه را چشیدهاند و امروز با کوله باری از تجربه و دانایی کمر همت بستهاند تا به ما کمک کنند. راهنما بودن وظیفۀ بزرگی را بر دوش این افراد میگذارد، اما همه چیز در قالب این وظیفه گنجانده نمیشود؛ وجود آدمی باید سرشار از عشق و محبت باشد تا فرد بتواند در این جایگاه قرار بگیرد. از راهنمای عزیزم بابت محبت بیدریغ و آموزشهای بیمنتی که به من میدهند، سپاسگزارم و هفتۀ راهنما را به ایشان تبریک میگویم.
همسفر زهرا:
به نام خدایی که عشق را آفرید، دوستداشتن را آفرید، خانم فاطمه را آفرید و عشق و محبت را در دل او نهاد تا در روزهای سرد زندگی که از ناامیدی دستانم سرد شده بود و زندگیام تاریک شده بود، دستانش را به سویم بگشاید و مرا به آغوش بکشد؛ آن دستها و آغوش چنان گرم بودند که دستان یخزدهام کمکم گرم میشدند، در آغوشش نوری را احساس کردم که توانستم از ظلمت رهایی یابم و به این وسیله بتوانم از آن گرما به زندگی، همسرم و فرزندانم ببخشم، گویی تازهمتولدشدهام. راهنمای عزیزم چراغی در دست داشت که آن را به من داد تا مسیر زندگیام را گم نکنم.
او مانند یک مادر الفبای زندگیکردن را به من میآموزد؛ میآموزد که چگونه زندگی کنم، میآموزد که برای زندگیکردن هدف داشته باشم و در برابر سختیها و دشواریهای زندگی محکم بایستم، برای هر کاری تفکر کنم، زیر بار مسئولیتها شانه خالی نکنم، امید به آینده داشته باشم و با صبر و بردباری ادامه بدهم. او عشق و دوستداشتن را به من آموخت، به من آموزش داد در هر لحظۀ زندگی، چگونه زندگی کنم. حالا من هر چه در زندگی دارم و در آینده خواهم داشت، همه را مدیون راهنمای خوشقلبم هستم. امیدوارم بتوانم ذرهای از محبتهای او را جبران کنم. هفتۀ راهنما به شما، خانم فاطمۀ عزیز و همۀ شال داران محترم گرامی باد.
همسفر اعظم:
خدایا تو خود بهترین، بزرگترین و بیهمتاترین آموزگار عشق و محبت هستی، پس چه بگویم که زبان قاصر و قلم در مرکب لرزان میشود و میماند که چه بنگارد که تو اول و آخر، پایان و شروع، از ازل و ابد هستی. خدایا تو نیکترین و صادقترین بندگانت را برای هدایت ما از جهل و نادانی فرستادی که ما را از گمراهی نجات بدهند و صراط مستقیم را بیابیم که هدف تو از خلقت همین بود و بس. پس ای پروردگار هستی، ما را هدایت نما بهوسیلهٔ بندگان هدایتگرت که همان راهنمایان هستند تا بیاموزیم و یاد بگیریم آنگونه که خواست توست. بندگان نیکسرشت و خالص تو همانند مهندس دژاکام، مانند شمعی فروزان در بین بندگانی که در ظلمات هستند میمانند. نور آن شمع بر تمام تاریکیها گسترده شده تا تمام بدیها و تاریکیها را به روشنایی و نور تبدیل کند و برای گستردهکردن این نور به راهنمایانی نیاز است؛ این راهنمایان نقش چراغ را دارند که آموزشهای ناب آقای مهندس را به دست انسانهایی که در ظلمات به سر میبرند، بدهند که از تاریکیها به اوج روشناییها راه یابند.
راهنمایان بدون هیچ چشم داشتی به حقالزحمهای تلاش میکنند تا انسانهای در دام افتاده را به رهایی برسانند و مصرفکنندگانی که در چنگال اهریمن تاریکی بودند و خانههایشان مملو از درد، رنج و ورشکستگی بود، با تعالیم راهنمایان نور و عشق و محبت به جمع خانوادههایشان رهسپار میشود. درود و تهنیت به چنین بندگان خالص بیریا که فداکاری مینمایند و حتماً ایثار آنان در زندگیشان جاری و ساری است. خداوند اجر این بندگان خالص را میدهد و هر روز از روز قبل خوشبختتر و سرزندهتر از همیشه به فعالیت خود ادامه میدهند. بنده نیز بهنوبهٔ خود جا دارد که از راهنمای فداکار و دلسوز خودم، خانم فاطمه سپاسگزاری کنم که ظرف مدت یک سال و نیم است با صبوری و عشق، بنده را راهنمایی مینماید. خداوند عاقبتبهخیری، سلامتی و تندرستی به ایشان عطا فرماید.
تهیه، تنظیم و ویرایش: همسفر فرشته، راهنما همسفر زهرا (لژیون چهاردهم)
ارسال: همسفر مطهره، راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی دهخدا قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
108