English Version
English

شکرگزاری از مخلوق عین شکرگزاری از خالق است.

شکرگزاری از مخلوق عین شکرگزاری از خالق است.

شکرگزاری یعنی تشکرکردن، تشکر باید در سه مرحله انجام بگیرد تشکر با زبان، با قلب و با عمل و قدم. یکی از مسائلی که ما در کنگره یاد می‌گیریم تشکر‌کردن یا شکر‌گزاری از مخلوق است، شکرگزاری در مقابل مخلوق عین شکرگزاری در مقابل خالق است، خداوند به ما نیازی ندارد و برای شکرگزاری از او می‌توانیم به مخلوق او کمک کنیم. شاید ما تشکر کردن از دیگران را یاد نگرفته‌ایم و کنگره شکر‌گزاری را به ما یاد می‌دهد و از کسانی که به ما در راه خدا کمک کرده‌اند قدردانی می‌کنیم مثلاً در کشور فقط یک هفته، هفته معلم است و در آن هیچ قدرانی از معلم‌ها انجام نمی‌شود و ما یاد نگرفتیم که از معلم‌های خود قدردانی کنیم. در کنگره خیلی مُد خوبی شد که قدردانی را با یک پاکت انجام دهیم و در قدیم که پاکت نبود ممکن بود ده پیراهن یا چای‌خوری هم‌زمان کادو بیاورند که به درد‌نخور می‌شدند. بنابراین به عقیده من تشکر باید مقداری پول باشد، حالا هر کسی به وسع خودش این کار را انجام می‌دهد و این کار باید انجام شود حتی با مبلغ هزار تومان باشد و تمام شما در هفته راهنما باید این کار را انجام بدهید حتی آن کسی که خودش راهنما شده و پنجاه شاگرد دارد و دوازده سال پیش به رهایی رسیده، الان باید به راهنمای دوازده سال پیش خودش هدیه بدهد.
ما در طول سال نمی‌توانیم و فقط در مناسبت‌ها می‌توانیم این کار را انجام دهیم. هیچ لژیونی نمی‌تواند پول جمع کند تا برای راهنما هدیه بخرد و هر کس باید به تنهایی این کار را انجام دهد. برای حساب زمین، ماه مبارک رمضان یا هیچ کار دیگری نمی‌توانید لژیونی پول جمع کنید و باید به صورت مستقل باشد. مطلبی که می‌خواهم در مورد آن صحبت کنم تحت عنوان دنیای تازه دیالوگ‌هایی بین نگهبان و سردار در تاریخ ۱۳۸۰/۰۹/۲۵ است. «شاید این روزها روزنه‌ای باشد برای یافتن دنیای درون و برون، پیام برای کسانی که به دنیای تازه قدم نهاده و به خویش خویشتن توجه می‌نمایند. بر شما واجب و ضروری است که از سخن به نقطه عمل حرکت بنمایید و بر زمین و سما‌ توجه کنید، با اندیشه ژرف خود به رحمت ماورا ایمان راسخ داشته باشید و بدانید که پاداش شما دست همیاری شما را خواهد داد. آنگاه بذر نیکو بکار و یا تخم و دانه باارزش، هم قوت کافی و هم سایبان‌های‌تان برافراشته خواهد شد پس آن کنید که فرمان است. شما پیام را می‌دهید آنان که قطره نیکو زمین‌شان را آبیاری کرده باشد بی‌شک به سمت ما سرفراز باز خواهند گشت این مطلب وعده‌ای است که بارها انجام پذیرفته نیازی به تفکر ندارد.»
این روزها روزنه‌ای باشد برای یافتن دنیای درون و برون یعنی این روزهایی که سپری می‌کنیم شاید روزنه‌ای باشد برای شناخت جهان درون و جهان بیرون که یک‌سری کار خود را ساده کردند و گفتند آنچه به چشم می‌آید همین است و بس؛ غیر از این چیز دیگری نیست، یک‌سری علما هم مطالبی را گفتند و اگر کسی از بزرگان به غیر از خاندان رسول خدا که تقدس دارند حرفی زد ممکن است حرفش غلط باشد و نمی‌توان لباس تقدس به همه بپوشانیم و ممکن است آن‌ها خیلی چیزها را هم بلد نباشند یا گفته آنها درست نباشد مثل افرادی که اصلاً بلد نبود اعتیاد را درمان کنند. کنترل خشم غلط است، خشم باید ریشه‌ای حل شود مثل اینکه رودخانه را رها کنیم تا به شهر بیاید و بعد بگوییم کنترل رودخانه، رودخانه اگر آمد چه کار کنیم؟ کنترل خشم، کنترل اضطراب و ... این‌ها باید به صورت ریشه‌ای، با علم، آگاهی، تجربه و دانش حل بشود، وقتی دانش کافی داشته باشیم اصلاً خشم به‌وجود نمی‌آید. اعضای کنگره ۶۰ را مورد آزمایش قرار دادند که از نظر آرامش و کنترل خشم از همه بالاتر بودند چون با آنها جهانبینی کار شده است.
این‌که می‌گویند انسان فقط مادی است و ما چیزهای دیگر را قبول نداریم و همین چیزی که می‌بینیم و لمس می‌کنیم همین است، این‌طور نیست!  این‌ها ظاهر قضیه است، اگر این بزرگان متوجه شده‌ بودند، این همه دیوانه‌خانه‌ها، پر از دیوانه نبود. ما یک مواد‌ مخدر قانونی و یک مواد مخدر قاچاق داریم. مواد مخدر قانونی انواع قرص‌های روان‌گردان و خواب‌آوری است که به آنها می‌دهند و مثل یک تکه گوشت می‌افتند، منظور من این است که اگر انسان فقط همین است که ما می‌بینیم و بزرگانی که چنین ادعاهایی دارند، معتادانی که درمان کرده‌اند را روی میز بگذارند. آنها می‌گویند اعتیاد اصلاً قابل درمان نیست باید روی این فکر کرد. ما در پزشکی و روان‌پزشکی علم تجربی داریم و مثل ریاضی و فیزیک علم محض نیست و ممکن است پس از چندین سال قرصی که در درمان یک بیماری استفاده شده و مؤثر بوده سرطان‌زا و عقیم‌کننده تشخیص داده شود. پس ما باید یک قدم فراتر بگذاریم و بگوییم شاید این انسان بقا داشته باشد و قبل از به دنیا آمدن پیشینه‌ای داشته و پس از مرگ ادامه حیات بدهد و شاید این انسان در درونش چیزی به نام روح و نفس وجود داشته باشد که فوق ماده است و نگویم من نفسی را قبول می‌کنم که زیر تیغ جراحی بتوانم آن را رؤیت بنمایم تو مگر زیر تیغ جراحی میکروب را رؤیت می‌کنی که بتوانی روح را رؤیت کنی؟
من می‌خواهم این را تأکید کنم که باید از جهان مادی‌گری جلوتر برویم، ما پیشینه هزار ساله را بیرون ریخته‌ایم و پیشینه صد ساله را قبول کرده‌ایم، ما نباید کتاب‌های ابوعلی‌سینا را که در کمبریج تدریس می‌شد بیرون بریزیم. کدیین و آسپرین به جای خود خوب است ولی نباید طب خود را بیرون بریزیم و آنچه راجع به شناخت انسان از قرآن، حدیث، روایات، مولانا و سهروردی داریم را باید مورد استفاده قرار بدهیم، چون آن‌ها سابقه دارند و تجربه شده‌اند مثل تریاک که همه به آن برچسب می‌زدند و ما آن را در چرخه درمان آوردیم و چه داروی معجزه‌گری در درمان بیماری‌هاست. وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم یک جهان درون و یک جهان بیرون داریم، در جمله اول که گفته می‌شود؛ روزنه‌ای باشد برای یافتن جهان درون و برون، جهان برون جهان خارج از جسم ماست که دارای صور پنهان و آشکار است که یک بعد قابل رؤیت و یک بعد قابل رؤیت نیست.
زمین در سطوح مختلف دارای حیات است، در اعماق آب‌ها، جنگل‌ها، وسط درختان، آسمان و در همه‌ جا حیات هست، مقداری آشکار و مقداری در صور پنهان که قابل دیدن نیست. در جسم ما هم دو قسمت صور پنهان و صور آشکار وجود دارد که با هم ارتباط دارند. وقتی به جسم می‌رسیم و می‌گوییم من، من یعنی چه، من، تن من است یا روح و جسم من، من از کجا آمده‌ام و چه کسی هستم، آیا من، ترکیب اسپرم و تخمک، تشکیل جنین، بزرگ شدن و پا گذاشتن به عرصه گیتی و ۷۰سال عمر کردن و مردن است؟ آقای یونگ گفت شاید پشت این پرده نیم‌پرده‌ای باشد و جهان معنوی هم وجود داشته باشد، او را ساکت کردند و گفتند این حرف‌ها خرافات است. قبول نداشتن و مسخره کردن کسانی که از معنویات حرف می‌زنند به تنهایی ختم می‌شود درست مثل اروپایی‌ها که اکثراً تنها زندگی می‌کنند. جسم از دیدگاه من ماشین تمام اتوماتیک و هوشمندی است که از کلسیم، پتاسیم، منیزیم و … ساخته شده که از خاک هستند و به خاک برمی‌گردند پس جسم، من نیست و روح یک چیز دیگری است که از طرف خداوند در انسان دمیده شده و انسان را به نیکی و راستی هدایت می‌کند پس روح هم من نیست نفس آن چیزی است که در ظاهر و باطن تعیین موجودیت می‌کند و دارای خواسته‌هایی است پس من همان نفس است چرا؟ چون هنگام مرگ فرشتگان می‌آیند و نفس را تحویل می‌گیرند. انسان قبل از خلق جسم فیزیکی از نفس واحده به‌وجود آمده که نفس مراحل تکامل خودش را طی می‌کند.
وقتی ما می‌خواهیم به جهان درون یا بیرون برویم، جهان درون، فقط درون جسم، خاطرات و رفتار ما نیست. جهان درون، جهان درون نفس است، خاطرات یک‌سری در خودآگاه و یک‌سری در ناخودآگاه‌اند، ناخودآگاهی که انسان به صورت تکی و مستقل دارد. از روز الست تا به امروز من کجا بودم، که بودم و چه کار می‌کردم؟ رفتن به مسائلی است که از روز الست برای ما اتفاق افتاده تا من را پیدا کنم و بدانم که از کجا به‌وجود آمده است و این دانشی الهی است و بررسی اینکه ما در هر کجا که قرار داریم بر مبنای عدالت باید در همان‌جا باشیم به خاطر پیشینه و نامه پیشین ماست.
این نوشته‌هایی که برای شما نوشتیم در آینده به یادگار می‌ماند هر خط و پاراگراف آن برای آنکه بخواهید درک کنید مثنوی‌ هفتاد‌ من است، همین پاراگراف «روزنه‌ای باشد برای یافتن جهان درون و بیرون» خیال نکنید که جمله ادبی و شعر خواندن است،  امیدوارم که روزنه و شکافی در اندیشه انسان‌ها باز شود تا تازه کتاب مقدس را بفهمیم که چه چیز به ما گفته شده‌است.
«پیام برای کسانی که به دنیای تازه قدم نهاده و به خویش خویشتن توجه می‌نمایند» این یک پیامی است برای انسان‌هایی که به دنیای تازه که هم ظاهر است و هم باطن هم درون است هم بیرون قدم گذاشته‌اند. ما مرتب در جهان‌های مختلف سیر می‌کنیم، در همین بُعد یک نفر در جهانی مملو از غم و اندوه است و یک نفر در جهانی مملو از حسادت و زمانی ما در جهان اعتیاد بودیم یا در جهانی که فقط دنبال پول جمع کردن هستند، دنیاهای متعدد برای انسان‌ها است و یک موقع ما می‌خواهیم به دنیای دیگری قدم بگذاریم. آنهایی که در دنیاهای متعدد دنیای کینه، نفرت و دنیای مال هستند این‌ها همه در این دنیاها خوابند ما همه باید بیدار بشویم و ببینیم چه خبر است از کجا به کجاست؟ من بارها گفتم زمانی که درمان شدم تازه درخت‌هایی که ۲۰ سال جلوی خانه ما بود را دیدم آنها را ندیده بودم، چون در دنیای خودم بودم. حالا داریم در دنیای بیداری قدم می‌گذاریم در این دنیای تازه واجب است که به خویش خویشتن توجه کنیم، خویش خویشتن یکی از برداشت‌های نفس یا همان من است یعنی به جسم و به من توجه می‌کند. من است که اطلاعات دارد، من است که  اماره می‌شود، من است که لوامه یا مطمئنه می‌شود. این من که از روز الست آغاز شد به دنبال یک هدف است، به دنبال عشق یا انتقام و یا خواسته‌هایش است هدفی را دنبال می‌کند و هدف آن این است که خودش را به نفس مطمئنه برساند. یاد می‌گیریم با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد، بدون تفکر آنچه هست رو به زوال می‌رود، تفکر کردن را یاد گرفتیم. یاد می‌گیریم که صفت گذشته در انسان صادق نیست، یاد گرفتیم رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه و یکی آنچه برداشت می‌نماید، یاد گرفتیم پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است ما خیلی چیزها را یاد گرفتیم. من گاهی این برنامه‌های عرفانی را از رادیو گوش می‌کنم بعد از چند جلسه و چند ساعت که حواسم را هم جمع می‌کنم  هیچی از آن موضوع نمی‌فهمم، برای همین تغییرات در انسان ایجاد نمی‌شود. خوب در اینجا در ما تغییرات ایجاد شده است. از نظر جامعه ما مصرف‌کنندگان مواد مخدر مخرب‌ترین افراد جامعه بودند ولی حالا در یک دنیای تازه قدم گذاشتند. می‌گوید حالا که به دنیای تازه قدم گذاشتید، بر شما واجب است یعنی لازم و ضروری است یعنی باید از سخن به نقطه عمل حرکت کنید، هر چه در سخن است را به عمل تبدیل کنید باید دروغ نگوییم، غیبت نکنیم، شکرگزاری را بلد باشیم، مسلمان که شدید باید در برابر خداوند تسلیم بشوید و قوانین خداوند را عمل کنید و از سخن به نقطه عمل حرکت کنید. وقتی که به نماز می‌ایستی باید به راه راست حرکت کنی.
به زمین و سما توجه کنید، آیا به خلقت شتر نگاه کرده‌اید؟ پاهای شتر پهن است و می‌تواند روی شن‌ها مثل یک کشتی حرکت کند، گردن آن دراز است می‌تواند تا دور‌دست‌ها را ببیند او می‌تواند تا چندین روز آب را ذخیره کند و به آب احتیاج نداشته باشد‌ به زمین نگاه کنید، به گیاه و درخت که چگونه به‌وجود می‌آیند. به منابع هستی توجه کنیم و آنها را نابود نکنیم، آب و برق را بیهوده مصرف نکنیم، به طبیعت توجه کنیم و آن را آلوده نکنیم، آب را لجن‌ نکنیم. قدیم می‌گفتند آب، زمین و آتش مقدس است به این خاطر که در آب و زمین آشغال نریزیم و آن را لجن‌ نکنیم. آتش مقدس است و فایده‌های زیادی دارد. نباید به جاهای دیگر سرایت کند، آن را در جنگل رها نکنیم و روی آن خاک یا آب بریزیم و آن را خاموش کنیم.
با اندیشه ژرف خود به رحمت ماورا ایمان راسخ داشته باشید، با تفکر عمیق خود به مهربانی خداوند و بقیه نیروهایی که در کائنات هستند مثل ملائکه و فرشتگان و کسانی که در سیستم کائنات مشغول کارند، ایمان داشته باشید و به آنها معتقد باشید و بدانید که پاداش شما دست همیاری شما را خواهد داد یعنی وقتی یک آدم صادق هستی و جنس خوب و قیمت مناسب به مردم می‌فروشی؛ پاداشش این است که مشتری‌هایت زیاد می‌شود و منافع بیشتری خواهی برد.
آنگاه بذر نیکو بکار و یا تخم و دانه باارزش یعنی کارهای درست انجام بده، کینه و نفرت و حسادت نکار، بذر نیکو مثل راستی صداقت و درستی بکار که هم قوت کافی و هم سایبان‌های‌تان برافراشته خواهد شد پس آن کنید که فرمان است یعنی آن چیزی انجام بدهید که رحمت خداوند است. شما پیام را می‌دهید، حرف را می‌زنید، آنان که قطره نیکو زمینشان را آبیاری کرده باشند یعنی دارای فطرت خوبی شده باشند به سمت خداوند باز خواهند گشت این مطلب وعده‌ای است که بارها انجام شده و نیازی به تفکر ندارد. اکنون بیش از چند سال از آخرین روزهای مصرف شما می‌گذرد و قبل از همه پایداری و تلاش شما را به شما تبریک می‌گوییم نعمت‌های الهی در هر پله از صعود به شما می‌رسد و این طعامی است که از دو مطلب حکایت دارد، اول غذای روح به آن معنا که خود می‌دانید و دوم قوت بدن و کالبد شما که در جهان مادی احتیاج دارید و این تصویر پله‌ها و قدم‌های‌ست که شما برمی‌دارید و به طرف بالا صعود می‌نمایید. توفیق الهی همراه شما باشد این مطلب با خواست می‌باشد دقت در حرکت را مدنظر قرار بدهید.

نویسنده: رابط خبری همسفر زینب، راهنما همسفر مهری (لژیون دوم)
ارسال: راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلی‌خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .