English Version
English

هر لحظه ندایی از درون تو را نهیب می‌زند

هر لحظه ندایی از درون تو را نهیب می‌زند

راهنما شدن، همانند معلم شدن است و شغل معلمی، یعنی عجین شدن روح انسان با ایثار و فداکاری و در عین حال غم‌‌خوار دیگران بودن و مشکل آن‌ها را مشکل خود دانستن است؛ یعنی شما وقتی به‌عنوان یک آموزگار، مربی یا دبیر قدم به‌مسیر پر تلاطم تدریس و آموزش می‌گذاری باید در کنار فکر کردن به خود به دیگران هم بیاندیشی تا بتوانی در این راه هم بهترین خودت باشی و هم به‌عنوان الگو به‌دیگران معرفی شوی.

روزی که در آزمون راهنمایی قبول شدم و اسم خودم را در کنار قبول‌شدگان دیدم، یادم هست بر سر مزار مادرم رفته بودم. تازه مادرم را از دست داده بودم و آن روز هم خوشحال بودم و هم غمگین! نمی‌دانستم به‌خاطر عزیزی که از دست داده بودم غمگین باشم یا به‌خاطر قبولی خوشحال باشم! نمی‌توانم بگویم خوشحال نبودم، ولی ته دلم غم بود.

نوبت به‌شال گرفتن شد و باید به‌تهران می‌رفتم و از دستان پر مهر آقای مهندس شال را دریافت می‌کردم. آن شبی هم که قرار بود فردای آن به تهران برویم به علت مریضی باید بیمارستان بستری می‌شدم و مسافرم اجازه نمی‌داد به تهران بروم و به‌همین خاطر بلیط را کنسل کردیم، ولی نمی‌دانم چه معجزه‌ای رخ داد که صبح وقتی بیدار شدم حالم خوب‌خوب شده بود و همین باعث شد همراه بقیه به تهران برویم.

در آنجا آقای مهندس شال را به گردنم انداخت، وقتی به چشمان پرنورش نگاه کردم، دلم لرزید و همه غم‌ها و دردهایم از وجودم رخت بست. چهار سال در کنار همسفران بزرگ شدم و آموزش گرفتم، کنار تک‌تک رهجوهایم آرامش را حس کردم. با خنده آن‌ها خندیم و با گریه آن‌ها اشک ریختم. جایگاه راهنمایی حس قشنگ و توصیف‌نشدنی دارد. راهنما شدن، یعنی باید با تمام وجودت سعی کنی با رهجو‌هایت عجین بشوی، آن‌ها را بفهمی، درک کنی، دوست‌شان داشته باشی تا دوستت بدارند.

در آخر می‌توانم بگویم یک راهنمای خوب علاوه بر آشنایی با مهارت‌های نوین و فعال تدریس، باید مهارت ارتباط قوی با رهجوهایش را داشته باشد و بتواند اعتماد کامل آنها را جلب کرده و بار استرس و نگرانی را از دوش آنها بردارد. امیدوارم همه این حس را تجربه کنند.

نویسنده: راهنما همسفر منیره (لژیون نهم)
رابط خبری: همسفر راشین، رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون نهم)

«هفته راهنما بر همه راهنمایان مبارک»
راهنما، یعنی نشان دادن راه. کسی که قبلاً راهی را پیموده و حالا در نقطه‌ای قرار گرفته که می‌تواند نشان‌دهنده راه باشد. از بهترین حس‌ها همین است که می‌توانی فردی را در آغوش بگیری که مانند خود توست و تو می‌بینی که چگونه هستی یا بوده‌ای! یادآور گذشته تو است و بهتر می‌توانی موقعیت فعلی خودت را درک کنی؛ اینکه مسیر پرفراز و نشیب را پشت سر گذاشتی، ولی امروز در جایگاهی هستی که بسیار لذت‌بخش است و حتی مسیری را هم که قبلاً پیمودی لذت‌بخش و زیبا می‌بینی.

راهنمایی جایگاهی است که در آن حس تماماً حکم فرماست و بین رهجو و راهنما حس‌هایی ناب ردوبدل می‌شود. هر روز که به لژیون می‌آیی هر یک از رهجوها که حضور نداشته باشند به‌همان میزان یک نفر، انرژی در لژیون کم می‌شود و زمانی که رهجوها حضور دارند تک‌تک آن‌ها انرژی و حس و حالشان را به‌راهنما انتقال می‌دهند و این برای یک راهنما بسیار ارزشمند است.

راهنما انتقال‌دهنده آموزش‌ها، قوانین و حرمت در کنگره است؛ راهنما نشان‌دهنده مسیر رهجو به‌طرف آرامش و آسایش است. هر خدمتی در کنگره شامل آموزش‌های مختلفی است و کسب آن نیاز به مراحلی دارد. راهنمایی خدمتی است که به‌دست آوردنش در درجه اول نیاز به‌لطف خداوند دارد و در درجه دوم کسب علم و دانش کنگره و حل کردن موضوع بخشش، گذشت و رسیدن به‌وادی ۱۴ در خود است.

در آخر این هفته را به راهنمای خودم خانم نرگس و خانم زهرا صمیمانه تبریک می‌گوییم.

نویسنده: راهنما همسفر نجمه (لژیون دهم)
رابط خبری: همسفر صدیقه، رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون دهم)

یادم هست از زمانی که وارد کنگره شدم از زبان پیشکسوتان عزیزی که در جایگاه‌ راهنمایی و دیگر جایگاه‌ها خدمت کرده بودند و یا در حال خدمت بودند، می‌شنیدم که می‌گویند همه جایگاه‌ها آموزش خاص خودش را دارد، اما آموزشی که در جایگاه راهنمایی گرفتیم چیز دیگریست. تا قبل از اینکه لطف خداوند شامل حالم شود و در این جایگاه قرار بگیرم، این تعریف برایم مانند گلی بود که از بوی آن برایم می‌گفتند و درک درستی از تجربه‌ این عزیزان نداشتم! اما امروز بوی آن گل با تمام وجودم استشمام می‌شود، چراکه با قرار گرفتن در این جایگاه پی‌می‌بری که تنها یک آموزگار نیستی، بلکه هم آموزش می‌دهی و هم آموزش می‌گیری و چه‌بسا که بیشتر آموزش می‌گیری!

جمله‌ای از استاد سردار در کتاب عشق آمده است که می‌فرماید: «از بیداری تا هوشیاری فاصله چندانی نیست؛ اما ما انسان‌ها بایستی صبر داشته باشیم.» جایگاه راهنمایی تا حدود زیادی به این صبر پایان می‌دهد؛ زیرا کمک زیادی می‌کند و تو را بعد از بیداری هوشیار می‌سازد و این هوشیاری در گرو علمی است که به‌دیگران می‌آموزی، چراکه هر لحظه ندایی از درون تو را نهیب می‌زند؛ آیا خود عمل کرده یا عمل می‌کنی آنچه را که آموختی! در این‌جاست که باز هم به اشکال مختلف امتحان می‌شوی و سرانجام این نداهای درونی این است که از گذرگاه‌های سخت عبور می‌کنی، زیرا یاد گرفتی که کلامت با عملکردت نباید مغایرتی داشته باشد.

با هر عمل به‌دانسته‌ها یک گام به‌سوی جهان روشنایی نزدیک‌تر می‌شوی، ایمانت قوی‌تر می‌شود و کلماتی را که جهت آموزش بر زبان جاری می‌سازی با قدرت بیشتری بیان می‌کنی و این، یعنی هرچه در این عرصه پیش می‌روی یک گام به کامل شدن درمان جسم، روح و روانت نزدیک‌تر می‌شوی و به‌آرامش بیشتری دست پیدا می‌کنی.

هفته زیبای راهنما را در رأس خدمت جناب مهندس و خانواده محترمشان تبریک عرض می‌کنم و همچنین تبریک فراوان عرض می‌کنم خدمت تمامی راهنمایان کنگره۶۰. تبریک ویژه خدمت راهنمای خوبم خانم شهرزاد عزیز که اگر آرامشی در درونم حاکم است بعد از آقای مهندس و خانواده عزیزشان مدیون آموزش‌های ایشان هستم، امیدوارم سایه آرامش و شادی همواره در زندگی‌شان جاری باشد.

نویسنده: راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر سهیلا، رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «اگر صبور نیستی، خویشتن را صبور جلوه ده، زیرا کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و سرانجام یکی از آنان نشود. (بحارالانوار، ج۶۸، ص‌۴۲۷)

شال راهنمایی باعث شد من در جمع نیکان و خدمتگزاران قرار بگیرم و مجبور شوم مانند آن‌ها حرف و عملم یکی باشد. با کوچک‌ترین حرکت ضدارزشی، درونم به لرزه در می‌آمد و نهیب‌هایی از درون به‌من زده می‌شد؛ تو راهنما هستی و باید الگو باشی!

یکی دیگر از دستاوردهای من در این خدمت، شناختی است که از انسان به‌دست آوردم و با تمام وجود، عمل انسان و عکس‌العمل کائنات را شناختم. من معنی حقیقی کلام خداوند را که می‌فرماید: «انسان چیزی نیست، مگر آنچه تلاش می‌کند.» را درک کردم. فهمیدم هر کجا در زندگی خواسته‌ای داشتم و به‌آن نرسیدم، علت آن خود من بودم که برای هدفم تلاش نکردم؛ ناامید شدم، ترسیدم، صبر نداشتم و استقامت نکردم.

شال راهنمایی به‌من فهماند، همه انسان‌ها مشکل دارند و حل مشکلات باعث ارتقاء آن‌ها می‌شود. دریافتم در این دنیا هیچ کاری لذت‌بخش‌تر از خدمت صادقانه و بلاعوض نیست و شیرینی آن را نمی‌توان با هیچ چیزی مقایسه کرد. خدمت به‌ من قوت و نیروی جادویی عطا می‌کند و به زندگی‌ام نور و برکت می‌بخشد.

در آخر از آقای مهندس که فرصت خدمت را به‌من دادند تشکر می‌کنم و از راهنمای عزیزم خانم محبوبه و رهجویان پرتلاشم سپاسگزارم.

نویسنده: راهنما همسفر شهناز (لژیون دوازدهم)
رابط خبری: همسفر مریم (م) رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون دوازدهم)

تصویرگر: همسفر نسرین، رهجوی راهنما همسفر نگار (لژیون سوم)
ارسال: راهنمای تازه‌واردین، همسفر مریم
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .