وادی پنجم درباره عملی کردن افکار و اندیشه صحبت می‌کند، وادی یک تا چهارم فقط ساختار فکری ما بود که در وادی پنجم وارد عملیاتی می‌شویم، یعنی به عمل در آوردن افکار و اندیشه‌مان. چیزی که ما الان به آن نیاز داریم آن مسائلی که به حقیقت نزدیک باشد و ما بتوانیم به شکل کاربردی از آن استفاده کنیم. در وادی پنجم درباره قناعت صحبت کرده است، قناعت یعنی از کم‌ترین امکانات بیش‌ترین بهره را ببریم. ما بهترین الگو را از طبیعت باید بگیریم که چگونه یک زمین شور با آب و کود شیمیایی و پهن خوشمزه‌ترین میوه‌ها زیباترین گل‌ها و قشنگ‌ترین محصولات کشاورزی را که مایه حیات است به ما می‌دهد. ما از همه شکایت داریم از پدر و مادر، از طبیعت، از خداوند که برای ما چه‌کار کرده، ما برای طبیعت و پدر و مادر چکار کرده‌ایم؟ درست هست که ما خودمان را اشرف مخلوقات می‌دانیم، ولی گاهی اوقات از یک بوته بیابانی از یک درخت از یک گوسفند کم‌تر هستیم، چون تبدیل می‌شویم به مصرف‌کنندگان بی‌مصرف همه چیز مصرف می‌کنیم، ولی هیچ مصرفی نداریم.
پله بعدی پله‌ی صبر است، صبر عبارت است از پشت سر گذاشتن و یا طی کردن و یا تحمل کردن زمان همراه با تلاش و کوشش لازم برای رسیدن به هدف تعیین شده است. امروز ما در یه جایگاهی هستیم اگر صبر همراه با تلاش داشته باشیم حتما جایگاهمان بهتر خواهد شد، چون زندگی جاریست. تجسس قضاوت و غیبت خیلی حائز اهمیت هستند، کسانی که شغلشان در اداره آگاهی یا اطلاعات هستند یا قاضی هستند و قانونی تجسس می‌کنند و حقوق می‌گیرند، فرق می‌کند با یک نفر که در زندگی دیگران تجسس می‌کند بدون اینکه مزدی دریافت کند و این کار فصولی در زندگی دیگران است و آدم بیکار در زندگی دیگران تجسس می‌کند در جامعه پیشرفته تجسس در زندگی دیگران وجود ندارد. بعد از تجسس قضاوت انجام می‌گیرد بعد حکم صادر می‌کنند و حکم را اجرا می‌کنند. با غیبت کردن زیر دیوار پوسیده و شکسته غیبت می‌نشینند، دیوار بر سرشان خراب می‌شود و دنبال مقصر می‌گردند در حالیکه باور ندارند که مقصر اصلی خودشان هستند، مشکل دیگر این است وقتی از کسی گله‌ای داریم باید به خود شخص بگوییم، ممکن است مشکل فقط یک سوتفاهم بوده باشد، مشکل را به دیگران گفتن کار را سخت‌تر می‌کند.
مسئله دیگر مسئله پس‌انداز هست که خیلی مهم است، دانه دانه است غله در انبار، یک انبار به آن بزرگی گندم‌ها دانه دانه است، گاهی اوقات مردم فکر می‌کنند پس‌انداز مختص انسان‌های پولدار هست، ولی نه اصولا پس‌انداز مال کسانی هست که وضع مالی خوبی ندارند آن‌ها که ثروتمند هستند اصلا نیازی به پس‌انداز کردن ندارند، ولی اگر تفکر کنیم پس‌انداز برای انسان‌ها یک ضرورت است، حتی برای کشورها هم ضروریست در کل پس‌انداز کردن خود حکمت و معجزه‌ای دارد که تا به آن دست نیابیم متوجه قدرت و برکت آن نخواهیم شد، بایستی آن را یاد بگیریم و به فرزندان خود بیاموزیم و مسئله دیگر مسئله وکیل، رضا و تسلیم است، باید با زبان و دل و عمل به خداوند توکل کنیم و خداوند را وکیل خود کنیم باید هر چه پیش آمد رضایت داشته باشیم حال اگر از وکیل و رضا عبور کنیم، وارد مرحله تسلیم در مقابل قدرت مطلق می‌شویم البته در مقابل رضا هرچقدر قدرت مطلق مقرر فرماید اگر موافق خواسته‌های ما باشد اکثرا راضی و خوشنودیم، اما در مقابل تسلیم ما را خواسته‌ای نیست جز خواسته قدت مطلق نه موافقتی داریم نه مخالفتی، به اجرا در آوردن مرحله تسلیم فوق‌العاده دشوار و طاقت فرساست، وقتی کسی به این مرحله رسید دیگر برایش سخت نمی‌گذرد، البته ما فقط با این مرحله آشنا می‌شویم و سعی می‌کنیم ذره ذره آن را فرا بگیریم.
نویسنده: همسفر مهلقا
ویرایش و ارسال: همسفر هانیه(خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی ارومیه
- تعداد بازدید از این مطلب :
99