راهنمایم در اوج آسمان عشق و محبت ایستاده و من در امتداد جاده به دنبالشان گام برمیدارم. شور و اشتیاقشان برای رهاییام، نور امید را در دلم هزار برابر میکند، لبخند محبتآمیزشان هنگام ورود به کنگره قلبم را غرق آرامش میکند، صحبتهای ناب و زیباشان در لژیون به زندگیام زیبایی میدهد و به خودم میبالم که چنین انسان بزرگی را در زندگیام یافتهام. با صبوری ایشان درس صبر را یاد میگیرم، با دیدن چهره آرام و متینشان آرامشی خاص وجودم را فرا میگیرد، کلامشان بوی خدا میدهد چون قطعاً از دلی برآمده که خدا در آن حضور داشته است و چه زیبا این کلام بر دل مینشیند چرا که آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. چشمان زیبایشان تجلی نور خداست زیرا با نگاهشان پرتویی از نور خدا را در وجودم حس میکنم، هرگاه به ایشان نگاه میکنم ناخودآگاه به یاد خداوند میافتم نمیدانم چه حکمتی است؟ با خودم میگویم که ایشان جانشین خداوند در روی زمین هستند و کارهای ایشان رنگ و بوی خدایی دارد چون بر مبنای عشق، عقل و ایمان است.
آری راهنمای من یک الگوی تمامعیار از صبر، بردباری، مهربانی، شجاعت، عشق و بخشش هستند و تمامی اینها را با تمام سعی و تلاش به ما میآموزند و در شریانهای ما تزریق میکنند تا بهترین خمر برای وجودمان باشد و با شادابی و سرخوشی ادامه حیات دهیم، از زندگی خود لذت ببریم و طعم شیرین زندگی را با تکتک سلولهایمان بچشیم و احساس کنیم.
راهنمای بزرگوارم گرچه کیلومترها با شما فاصله دارم و از شما دورم اما در قلبم هر لحظه شما را حس میکنم و به یادتان هستم و دلتنگ شما میشوم و این همان پیوند عشق و محبتی است که اساس کار کنگره است. امیدوارم که بتوانم رهجوی فرمانبرداری برایتان باشم، خوب آموزش بگیرم و در کنگره ماندگار باشم. عمرتان با عزت
نویسنده: همسفر نرجس، راهنما همسفر نرگس (لژیون هفتم)
ویرایش: رابط خبری همسفر فاطمه، راهنما همسفر نرگس (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر فهیمه، راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
164