در بحث امروز نامه به ادیتور را بررسی میکنیم که بحث فنی مواد مخدر است تحت عنوان «نامه ۳». طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، «اعتیاد یک بیماری مسمومیت مزمن است» البته این تعریف غلط است و اعتیاد ربطی به مسمومیت ندارد. مسمومیت یک فرایند خاص دیگری دارد و اعتیاد یک مسئله دیگری است. اگر باور داشته باشیم که اعتیاد مسمومیت مزمن است پس باید ثابت کرد که تریاک یک سم است، اگر فکر کنیم اعتیاد یک وابستگی دارویی است ما چیزی سر در نمی آوریم این یک صحبت کلی است و ما از کلی گفتن چیزی متوجه نمیشویم. بعضیها میگویند من وابسته به همسر، خانه و دوستم هستم اما در مورد بیماری نمیشود تعریفی از وابستگی ارائه داد که چه چیزی و چگونه است، چون اعتقاد من بر این است که در مورد مسئله اعتیاد باید چرخ را از نو اختراع کنیم تا مشخص شود که اعتیاد چه هست. کدام تعریف درست و کدام غلط است تا به نتیجه برسیم، چون تا کنون به نتیجه نرسیدهاند و اعتقادی به درمان اعتیاد ندارند. در مجموعه معتادان بینام که در ۱۵۰ کشور عضو دارند، تا به حال کسی به درمان اعتیاد اعتقاد نداشته و معتقدند که اعتیاد یک بیماری مرموز، لاعلاج و پیشرونده است که قابل درمان نیست، حتی دانشگاههای معتبر تلاش میکنند تا بتوانند واکسن اعتیاد را بسازند چون جزئیات را بررسی نکردند تا نتیجه مشخص شود. دلیلش هم مشخص است، ممکن است سوأل شود یعنی آقای مهندس شما فهمیدهاید اما بقیه نفهمیدهاند؟ بله من فهمیدهام و بقیه نه، اگر خواستید مشخص شود بیایید یک الکلی را درمان کنید، و بعد همان فرد در مشروبفروشی کار کند و ککش نگزد، ولی من هزاران نفر را دارم، مثل بچههایی که در کلینیکها کار میکنند.
بعضیها اعتقاد دارند اعتیاد یک بیماری ذهنی است؛ این هم مفهوم ندارد، به عقیده من ذهن جزئی از جسم است مانند اعضای بدن که صور آشکار و صور پنهان دارد، ذهن هم مربوط به جسم است. اگر ذهن را بررسی کنیم به روان میرسیم. روان یعنی چه؟ مکتبهای مختلف همه یک چیز راجع به روان میگویند، مثل فلاسفه که بعضی عقلگرا، بعضی جبرگرا، بعضی پوچگرا و ... هستند. روان نیز تعریف واحدی ندارد، پس مسئله مشکل دارد چون همه باید به یک نقطه برسیم. در تعریفهای خودمان گفتیم روان یعنی رفتار، کردار، خلق و خوی. خود روان ریشه در جسم دارد، جسم از افکار و روان فرمان میگیرد. نگاه و نگرش شما تغییرات در سیستم فیزیولوژی جسم میشود. ما وقتی غمناک میشویم گریه میکنیم، آن غم باید روی یک سری ترکیبات شیمیایی درون واکنشهایی انجام دهد که باعث میشود غدد اشکی سرازیر شود، پس آنچه که افکار و اندیشه ماست همه روی فیزیولوژی اثر میگذارد. رفتار، کردار، شادی و اندوه همه در جسم رخ میدهد، ما نمیتوانیم جسم را از ذهن جدا کنیم. اگر افسردگی بیماری ذهنی است پس چرا به شخص قرص میدهید؟ قرص میدهیم زیرا قرص در جسم میرود، ترکیبات قرص یکسری مواد شیمیایی است، گیرندههای بدن ترکیبات را میگیرند.
همه افکار و اندیشهها بر اساس یکسری مواد شیمیایی است و ما نمیتوانیم این را از هم جدا کنیم. ذهن خراب است اما باز قرص میدهیم یعنی باز ریشه بیماری ذهنی در جسم است، بهعنوان مثال اعتیاد بیماری ذهنی است که برای درمان آن متادون میدهیم، ذهن و روان همه به هم مرتبط هستند یا مثلاً به بچهای که اذیت میکند میگویند بیشفعال است و مادامالعمر میخواهند به او قرص بدهند که ضرر زیادی دارد.
ما داریم جسممان را در اثر تصمیمات غلط از بین میبریم. امروزه چرا بیماریهای روده و کولیتها زیاد شدهاست؟ چون ما یکسری باکتریها را از بین بردهایم، بدن انسان ۳۸۲۰۰ میلیارد سلول دارد، ۶۰ تا ۱۰۰ برابرِ آن سلولها در بدن باکتری داریم، اگر این باکتریها در بدن نباشند ما خواهیم مرد. تمام مسائل حیاتی ما دست باکتریهاست و اینها مجموعاً در سیستم گوارش هستند و تمام کسانی که گرفتار یبوست میشوند، با مصرف D.sap خوب میشوند، چرا؟ چون باکتریهایی که از بین رفته بود برمیگردند، ما با استفاده از آنتیبیوتیکها باکتریها را از بین بردهایم. تا جایی لازم نیست آنتی بیوتیک مصرف نکنید حتی با افزودنیهایی که در غذا هست باکتریها را از بین میبریم، صدسال پیش ما بیماری کولیت نداشتیم.
اعتیاد به جسم ما بستگی دارد، پس تمام سیستمهایی که میخواهند اعتیاد را با معنویت، نگهداری در کمپ یا کتک ترک کنند همه نادرست و غلط است، شاید ترک کنند اما اعتیاد درمان نمیشود چون ریشه در ساختار جسم دارد.
ما تریاک را به عنوان شاخص در نظر گرفتیم که از هزاران سال بوده و مشتقات و ترکیبات متعددی دارد که خیلی مفید است. البته اعتیاد در ژنها اثر میگذارد، ژنهای ما فرمان صادر میکنند، RNA فرمان را اجرا میکند. مثلاً ژن میگوید دوپامین، آنکفالین، اندروفین تولید کن و تولید میکند. اعتیاد روی آنها اثر میگذارد و آنها را تخریب میکند و نمیگذارد بدن مواد لازم را تولید کند. باید بدانیم تریاک از چه موادی تشکیل شده است و به آن توجه کنیم، ما تا جزییات را نشکافیم نمیتوانیم به جزییات توجه کنیم. «بشکافید آنچه شکافتنی نیست و در دل سنگ بروید ترکیب ها را جدا کنید. حال بهتر است نگاهی به تریاک بیندازیم و ترکیبات و مواد تشکیل دهنده آن را مشخص کنیم، البته عزیزانی که اعتیاد را مسومیت مزمن اعلام کردهاند و فرد معتاد را مسموم و تمام پروسه درمان را بر مبنای خارج کردن بقایای مواد مخدر و یا سم از بدن فرد معتاد معنی کردهاند و نام آن را سمزدایی گذاشتهاند، اکنون مشخص میکنیم که احتمالاً کدام یک از ترکیبات و یا مشتقات تریاک سم است.»
تریاک علاوه برا آلکالوییدهای مؤثر، موم، کائوچو، املاح معدنی، کلسیم، منیزیم، پتاسیم، سولفاتها، فسفاتها، مواد قندی و همچنین دارای اسید کولونیت و مواد خنثی است. از ۲۵ آلکالویید کشفشده تریاک، ۶ آلکالویید مهم در آن یافت میشود که با ارزش هستند، در تریاک ۳ تا ۲۵ درصد مورفین یافت میشود که بستگی به محل کاشت آن دارد. ۰/۳ تا ۳ درصد کدئین دارد که پرفروشترین داروی جهان است و دیگر ترکیبات شیمیایی که مصارف دارویی دارند و هیچکدام سم نیستند.
«اکنون که ترکیب تریاک مشخص گردید میخواهیم علائم قطع مصرف تریاک را در یک مصرفکننده تریاک مورد مطالعه قرار دهیم. البته این علائم قطع مصرف یا سندروم محرومیت از تریاک را من روی خودم که اتفاق افتاد مورد مطالعه و یادداشت کردم و حتی از مصرفکنندگان دیگر نیز سوال کردم و این علایم را در همه افراد مشترک دیدم.» ما باید به یک مصرفکننده نگاه کنیم و بعد بگوییم تریاک را قطع کن ببینیم چه اتفاقی میافتد، همه را باید ببینیم، یادداشت کنیم و مورد ارزیابی قرار دهیم. من در هیچ کتابی ندیدم که علایم قطع مصرف تریاک چه هست؟ اما روی خودم و بقیه افراد دیدم که وقتی قطع میشود چه اتفاقی میافتد.
حالا ببینیم علائم مسمومیت چه هست؟ در اشخاص بزرگسال که مصرفکننده تریاک نیستند، مصرف ۱ تا ۱/۵ گرم تریاک، یا ۰/۱ تا ۰/۱۵ مورفین اثر کشنده دارد. در مسمومیت از تریاک ابتدا حالت تحریکی و عوارضی نظیر سنگینی سر، سرگیجه و گرما حاصل میشود، سپس مخاط دهان خشک میگردد و نبض به سرعت میزند، در این حالت مسموم فرد احساس خوابآلودگی میکند و به خواب عمیق فرو میرود بهطوری که در مقابل آن نمیتواند مقاومت کند. با پیش آمدن این وضع مردمک چشم تنگ میگردد و در مقابل نور نیز هیچگونه عکسالعملی نشان نمیدهد، تدریجاً تنفس میکند، بهطوریکه تعداد دفعات آن به ۴ تا ۵ بار در دقیقه میرسد. در این موقع عرق سرد روی سطح بدن مسموم مینشیند و توقف حرکت تنفسی و سپس مرگ در طی چند ساعت پیش میآید. برای رفع آن مقداری قهوه یا الکل باید استفاده شود، یک فنجان قهوه درست میکنند داخلش الکل میریزند چون الکل ضد مورفین است و بلافاصله مسمومیت را از بین میبرد.
«حال جالب است رؤیت کنیم که علائم مسمومیت از تریاک نه در مصرفکنندگان آن و نه در زمان قطع مصرف آن مشاهده نمیشود، بهعبارتی اعتیاد را مسمومیت مزمن نامیدن اشتباه فاحشی بودهاست. یک شخص مصرفکننده تریاک را در نظر میگیریم به هر شکل، (خوراکی، کشیدنی، تزریقی) حالا این شخص به هر دلیل، تریاک مصرفی خود را قطع میکند چه اتفاقی میافتد؟ البته اگر فرد، مصرف در قطع کند همان لحظه اتفاق خاصی نمیافتد. بستگی به این دارد که مصرف شخص چگونه باشد، اگر روزی یکمرتبه مصرف میکند، بعد از گذشت ۲۴ ساعت کمکم علائم خماری یا قطع مصرف خودش را نشان میدهد. ممکن است روزی سه بار مصرف کند، صبح مصرف کرده، نوبت بعدی ظهر است که باید مصرف کند اگر ظهر مصرف نکند ۴ تا ۵ ساعت بعد علائم آن ظاهر میشود. بعد از چند ساعت از زمانی که باید مصرف کند مصرف نمیکند و جسم او عکسالعملهایی از خود نشان میدهد که میتوان آن را به دو بخش تقسیم کرد؛ ۱. عکسالعمل آشکار، ۲. عکسالعمل پنهان. عکسالعملهای آشکار برای مصرفکننده، متخصصین و سایرین قابل مشاهده است، پس از چند ساعت تأخیر مصرف آغاز میگردد که پس از گذشت ۲۴ ساعت به اوج میرسد که با اولین نشان بیرونروی یا اسهال خود را نشان میدهد و بعد عرقکردن، آبریزش بینی، عطسههای پی در.پی، بی خوابی، گرفتگی عضلات، استخوان درد، پرش پا، بزاق چسبناک انتهای گلو همراه است، البته اگر از هیچ داروی کمکی استفاده نشود این مشکلات طی یک یا دو هفته کاهش مییابد، همه درمان اعتیاد را در این میدانند و میگویند وقتی مصرفکننده اسهالش تمام میشود و دیگر عرق نمیکند ترک اعتیاد کرده، گرچه اینها مهم است ولی اهمیتی ندارند و برطرف شدن این عکسالعملها شاید ۵ درصد بار کلی درمان را بر عهده دارد.
حال چه کسی میتواند پاسخ این سوأل را دهد که این عکسالعملها در اثر قطع سم مصرفی به وجود آمده یا در اثر مشکلات ذهنی و یا عشق و علاقه به مواد مخدر یا عدم لذتجویی از مواد و یا در اثر اختلال در فیزیولوژی جسم یا کمبود یکسری مواد ضروری در مورد جسم؟ اول ممکن است برای لذتجویی باشد ولی وقتی فرد، مصرف را ترک کند علائم آن ظاهر میشود پس برای لذتجویی نیست و برای اینکه جلوی این علائم را بگیرد دوباره نیاز به مصرف دارد و همه این مسائل برمیگردد به فیزیولوژی.
مهمترین و ریشهدارترین مشکلات یک مصرفکننده در درمان اعتیاد عکسالعملهای پنهان است مثل افسردگی، ناامیدی، نداشتن میل به زندگی، گوشهگیری، تنبلی، کند ذهنی، گریه کردن، زود خستهشدن، بیخوابی، میل به خودکشی و ... . ما میگوییم اینها همه بیماری ذهنی است ولی اینها در اثر کمبود مواد است و ربطی به ذهن و اختلالات ندارد. تا حالا بدن، همه مواد مورفین و کدئین و ... را میگرفته مسئله حل میشده و حالا در اثر کمبود مواد است که افسردگی میگیرد. باید کاری کنیم تا آن موادی که در بدنش است راه بیفتد تا مشکلش حل شود، البته این مشکلات در عکسالعملهای آشکار هم بوده اما شخص وقتی استخواندرد دارد دیگر افسردگی را متوجه نمیشود. در این مرحله نیز میل جنسی افزایش مییابد، در مقابل ناتوانی جنسی یا انزال سریع به وجود میآید. با دستگاههایی که ما داریم میتوانیم مشخص و ثابت کنیم از نظر علمی، هیچ دانشمندی نداریم که اعتیاد را شناخته باشد، آبروی علم به عملش است.«
«اکنون باز هم اگر به مشکلات نگاه کنیم علت بهوجود آمدن آنها در اثر قطع مصرف تریاک میباشد، حال این سوأل پیش میآید که علت این مشکلات که بعضی از آنها میتواند تا سالهای متمادی وجود داشته و تا آخر عمر با او همراه باشد چیست؟ ممکن است گفته شود مشکلات روحی، روانی و ذهنی میباشد که در اثر عشق و علاقه به مصرف مواد مخدر و یا به علت مصرفنکردن مواد به وجود آمده، در صورتیکه ما میدانیم جسم و روان انسان کاملاً به هم متصل هستند و بر روی یکدیگر اثر متقابل دارند پس همیشه مربوط به جسم و فیزیولوژی است. وقتی کسی افسردگی میگیرد یک قرص میدهند که افسردگیاش از بین برود، برای اینکه بدنش آن موادی که مربوط به افسردگی است را تولید نمیکند مثل یک چشمهای است که به جوشش در نیامده و باید کاری کنیم آن چشمه به جوشش در بیاید. اگر با تانکر آب در آن چشمه بریزیم به جوشش در نمیآید، بدن سروتونین تولید نمیکند و ما مجبوریم از بیرون سروتونین وارد بدنش کنیم، بنابراین علت اینها همه راهاندازی سیستم شبه افیونی بدن است. در صورتی که ما امروز میدانیم جسم و روان انسان کاملاً متصل به هم هستند و روی یکدیگر اثر مستقیم و متقابل دارند و اگر یک حالت روحی و روانی مثل افسردگی، وسواس، اسکیزوفرنی، میل به خودکشی و گوشهگیری بخواهد در طولانیمدت در انسان باشد باید ریشه آن قطعاً در ساختار فیزیولوژی و جسم انسان باشد. اگر کسی فیزیولوژیاش کار بکند اگر تمام مصیبتها روی سر آن بریزد میل به خودکشی ندارد، کسی میل به خودکشی دارد که شبه افیونی بدنش کار نمیکند. مصرفکنندهای که ۲۰ سال ترک کرده اما هنوز میل به مصرف مواد دارد یعنی فیزیولوژی آن درست نشده است. انسان مثل یک باغ یا مزرعه است که هر گیاه یا گل بخواهد برای زمان طولانی به حیات خود ادامه بدهد باید ریشه آن در خاک باشد، اگر ریشه در خاک نداشته باشد به سرعت از بین میرود. به دیگر سخن ریشه کلیه بیماریهای روحی و روانی دائمی بایستی قطعاً در جسم جستوجو کرد و اگر ریشه آنها در جسم نباشد به سرعت از بین میروند مثل ترسهای زودگذر و یا ناامیدی و گوشهگیری کوتاه مدت. اگر فرض بر این باشد ریشه این گونه حالتهای روحی و روانی در جسم میباشد، بایستی در کجای جسم به جستوجوی آن بپردازیم؟» به اعتقاد من به موادی مثل اندروفینها، انکفالینها، دینورفینها، سروتونینها و دوپامینها به طور کلی در الگوی ژنتیک که از تنظیم خارج شدهاند، کل اینها روی قسمت ژن و بیان ژنها میرود و باعث بیماریها متفاوت میشود. پس امروز به این نتیجه رسیدیم که کاوش و جستوجو میکنیم که اعتیاد چگونه بیماری است و جسم و ذهن به هم وابسته هستند. ریشه همه بیماری ها به تنظیم بیان ژنها برمیگردد.
نویسنده: همسفر اکرم و همسفر زهرا، راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
ویرایش: رابط خبری همسفر سیما، راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر فهیمه، راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
98