English Version
English

خدمت توام با عشق

خدمت توام با عشق

دوازدهمین جلسه از دورۀ هشتم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران نمایندگی دکتر مسعود با نگهبانی همسفر رها و دبیری همسفر معصومه و استادی همسفر ساغر با دستور جلسه «هفتۀ راهنما» در روز سه‌شنبه 11 اردیبهشت ماه 1403، رأس ساعت 16:00 آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
صحبت‌کردن دررابطه‌با راهنما و هفته راهنما کار مشکلی است؛ اما خب من خودم هم راهنما هستم و به قول خانم شیدای عزیزم که یادآوری‌کردن، من در جایگاه خود یک رهجو هستم. من فکر می‌کنم که تمام هستی بر مبنای حال خوش بنا شده  مثلاً ما قرار است هر کاری که انجام می‌دهیم برای این باشد که به حال خوش برسیم. ما می‌خواهیم پول در بیاوریم یا حتی تحصیل کنیم فرقی نمی‌کند به‌هرحال در آخر می‌خواهیم به حال خوش برسیم؛ ولی خیلی وقت‌ها ممکن است نرسیم. اگر دقت کنید خیلی‌ها ثروت، شهرت و یا پست و مقام دارند؛ اما حالشان خوب نیست و خودکشی می‌کنند. فکر می‌کنم هفته پیش بود که خانم شیدا رابین ویلیامز را معرفی کردند که هنرپیشه معروف کمدی بود که خودکشی کرد و موارد زیادی وجود دارد که باعث پیشامد این اتفاق‌ها است. مشکل از جایی است که ما همۀ چیزهای خوب را فقط برای خودمان و عزیزان خودمان می‌خواهیم. برای مثال می‌گوییم آمده‌ایم کنگره و به حال خوب رسیدیم و دیگر کارمان اینجا تمام است؛ اما هر خدمت کوچکی و یا حتی حرف‌های کوچکی که بعضی از عزیزان می‌گویند می‌تواند اتفاق‌های خیلی بزرگی را برای تازه‌واردین رقم بزند. راهنما کسی است که تک‌خوری نکرده است؛ یعنی بعد از آن چیزی که گرفته با خودش گفته است که روزی تعدادی آمده‌اند و عاشقانه و صادقانه این خدمت را کردند پس من هم می‌خواهم این چرخه را ادامه بدهم و این مسیر را طی کنم.

فرق راهنما با معلم این است که راهنما مثل مادر است، هر کاری که انجام می‌دهید عاشقانه است و قرار نیست هیچ درآمدی از این راه داشته باشید البته که همه معلم‌ها هم با عشق کار می‌کنند. من از طرف همه راهنماها می‌گویم که ما مزد کارمان را در همان لحظه می‌گیریم. قانون هستی این است که ما بلافاصله از اینکه کار خوبی انجام می‌دهیم اتفاقی در بدن ما رخ می‌دهد و هورمون شادی و سروتونین در بدن ما ترشح می‌شود. اما اینکه می‌گویند رهجو باید قدردانی بکند چند دلیل دارد؛ اول اینکه هر چیزی که رایگان است بعد از مدتی ارزش خود را از دست می‌دهد مثل مثال نمک و زعفران که اگر نمک بر روی زمین بریزد شاید توجهی به جمع‌کردن آن نکنیم؛ ولی اگر زعفران بریزد تا دانه آخر آن را جمع می‌کنیم. دوم اینکه ما باید یاد بگیریم که سپاسگزار باشیم فقط نه از راهنما بلکه این درسی برای کل زندگی ما است. یادمان نرود که هر چند وقت یک‌بار از مسافرانمان تشکر کنیم و از یاد نبریم که از چه شرایطی عبور کردند و چه چیزهایی را کنار گذاشتند پس این درسی برای ماست که باید قدردان باشیم. خدا را شکر ما در شعبه‌ای هستیم که همگی برای طی‌کردن این مسیر خیلی مشتاق هستند مثل شرکت‌کردن در آزمون‌ها که من واقعاً لذت می‌برم که حتی سفر اولی‌ها هم تحت‌تأثیر قرار می‌گیرند و شروع به حرکت‌کردن در این مسیر می‌کنند. من وقتی می‌خواستم کمک راهنما بشوم خیلی از این موضوع می‌ترسیدم که ناخودآگاه حرفی بزنم که درست نباشد؛ اما برای خودم هدف تعیین کردم و اگر هدف من چیزی جز عشق بود هرگز در این جایگاه نمی‌نشستم. دومین مسئله‌ای که خیلی برای من مهم است این است که قبل از هر چیزی حال راهنما باید خوب باشد؛  یعنی اگر  هزار مشکل در زندگی داریم هنگام واردشدن به کنگره مشکلات خود را بیرون در می‌گذاریم و با حال خوب وارد می‌شویم؛ چون حال من باید خوب باشد تا بتوانم حال بقیه را هم خوب کنم و سومین مورد از نظر من تداوم یادگیری است. ما باید به طور مداوم و پیوسته در حال یادگیری باشیم که بتوانیم بروز باشیم و من به‌عنوان راهنما فکر می‌کنم نسبت به رهجوها وظایف بیشتری بر عهده دارم. من فکر می‌کنم اگر عزیزانی که در این مسیرند اگر این سه نکته را برای خود معیار قرار بدهند و شروع به حرکت کنند قطعاً مسیر خوب و لذت بخشی را تجربه خواهند کرد که غیرقابل‌وصف است. این حس و حال که وقتی راهنما می‌بیند حال رهجوی او خوب است کاملاً بی‌نظیر است و انشاالله خدا قسمت همه آن‌هایی که دوست دارند و وقتش رسیده بشود. به همه راهنمایان محترم شعبه مسعود و راهنمایان ویلیام و راهنمایان جونز و راهنماهای تازه‌واردین تبریک می‌گویم و همچنین برایشان آرزوی بهترین‌ها را دارم.

در ادامه گزارش تصویری از جشن هفته راهنما «نمایندگی مسعود»؛

تایپ: همسفر فاطمه، راهنما همسفر سپیده (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر زهرا (مرزبان خبری)
ویرایش و ارسال: همسفر رها (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی مسعود

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .