امروز جلسه سوم از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی حافظ با استادی ایجنت گروه خانواده همسفر سمیرا، نگهبانی راهنما همسفر مهدیه و دبیری راهنمای تازهواردین همسفر معصومه با دستور جلسه «هفته راهنما» در روز سهشنبه ۱۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ برگزار شد.
![](/EditorFiles/Image/IMG_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b4%db%b3%db%b0_%db%b1%db%b6%db%b0%db%b5%db%b4%db%b4(1).jpg)
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خدای خود را بابت حضورم در این جایگاه و برای حضورم در کنگره ۶۰ شاکر هستم، سپاسگزار جناب آقای مهندس و راهنمای عزیزم هستم و امیدوارم در هرکجا که هستند موفق باشند. خدمت آقای مهندس عزیز اولین راهنمای کنگره ۶۰، خدمت سرکار خانم آنی عزیز اولین راهنمای قسمت خانواده و تمامی راهنمایان کنگره ۶۰ که با عشق در سراسر کشور خدمت میکنند این هفته را تبریک عرض میکنم و امیدوارم تمام خدماتی که انجام میدهند برکت و سلامتی باشد و این حال خوش در زندگیشان جاری و ساری باشد.
تبریک عرض میکنم خدمت راهنمایان با عشق و بزرگوار نمایندگی حافظ و پیشکسوتانی که امروز تشریف آوردند، قدم بر چشمان بنده نهادند و قبول زحمت کردند، شال نارنجیهای عزیز و شال سبزهای گرامی که با عشق خدمت میکنند، بهترین انسانها هستند که در کره خاکی این خدمت را انجام میدهند و امیدوارم لحظهبهلحظهای که برای رهجویان خود بادل و جان و از معنویات خود وقت میگذارند و زحمت میکشند انشاءالله چندین برابرش را خداوند به زندگیشان برگرداند.
این تبریکها، تقدیر و تشکرها هیچکدام از زحماتی که راهنمایان عزیز در کنگره ۶۰ میکشند را جبران نمیکند؛ زیرا تمام خدماتی که یک راهنما در کنگره ۶۰ انجام میدهد با عشق و محبت درونی است و جز عشق و محبت هیچچیزی پشت این خدمت نمیتواند باشد؛ چه شال سبزهای عزیز و چه شال نارنجیهای عزیز که تمام توانشان را میگذارند تا یک انسان را از بند تاریکی آزاد کنند.
بهعنوان همسفر و یا مسافر با دنیایی از ترس و ناامیدی وارد کنگره شدیم و هیچ دیدگاهی نسبت به اعتیاد نداشتیم، شاید آنقدر دنیای تاریکی را تجربه کرده بودیم که زندگی ما پر از سیاهی بود و هیچ نوری در آن نبود. زمانی که وارد کنگره شدیم تنها چیزی که دیدیم چهرههایی بود که ما را به سمت خود میکشاند که فقط بیا من هستم کمکت میکنم تا به جایگاهی برسی که بتوانی به دیگران هم یاری برسانی. هیچ زمان یادمان نرود اولین روزی که وارد کنگره ۶۰ شدیم چه کسانی ما را مشاوره دادند و باعث شدند ما در کنگره ماندگار شویم و در این راه قدم برداریم، بمانیم حالمان خوب شود تا بتوانیم به دیگران نیز کمک کنیم.
نظر شخصی بنده این است که مشاورین تازهوارد کار خیلی مهمی را در کنگره انجام میدهند. من همیشه به رهجوهایم میگفتم قبل از اینکه من راهنمای شما باشم راهنمای شما مشاورین تازهوارد هستند که شما را راهنمایی و در کنگره ماندگار کردند و باعث شدند تا بمانید و در لژیون من ماندگار شوید، پس قبل از اینکه از من تقدیر و تشکر کنید و این هفته را به من تبریک بگویید باید به آن راهنمای تازهواردی تبریک بگویید که باعث شده آن جرقه نور در شما زده شود؛ یادمان نرود که در مشارکتهایمان از مشاورین تازهوارد نیز این تقدیر و تشکر را انجام دهیم و این حق مسلم راهنمایان تازهواردین است؛ زیرا کار بزرگی انجام میدهند.
به بحث راهنمایی در کنگره ۶۰ میرسیم؛ زمانی که آقای مهندس پروسه درمان را شروع کردند، این کار را بهتنهایی انجام دادند و این روش را ابتدا بر روی خود اجرایی کردند و پس از درمان خودشان، با این روش انسانهای زیادی را به درمان رساندند. راهنما شدن در کنگره ۶۰ مراحلی دارد که بسیار سخت است؛ شاید فکر کنید امتحان دادن و قبول شدن در آزمون تنها مرحلهای است که باید برای راهنما شدن گذراند؛ اما آزمون تنها یک مرحله از آن درجاتی است که فرد باید بگذراند تا به این مرحله برسد. به قول استاد سردار «ما برای دو هدف قدم به این حیات نهادهایم؛ ابتدا آموزش درست و سپس خدمت».
زمانی که ما وارد کنگره و لژیون میشویم با آموزش دیدن و عمل کردن به آن آموزشها زمانی که به جایگاه خدمتی رسیدیم، آن زمان است که میتوانیم بگوییم ما مرحله تزکیه و پالایش را گذراندهایم. زمانی که یک همسفر و یا مسافر وارد مرحله خدمت راهنمایی و راهنمای تازهواردین میشود تازه زمانی است که آموزش گرفتن او شروع میشود؛ یعنی مرحلهای نیست که من راهنما فکر کنم آموزش گرفتن من تمامشده و قرار است که فقط آموزش دهم.
خود من در کنگره به این نتیجه رسیدم به هر جایگاهی که رسیدهام قطعاً به آن جایگاه نیاز دارم تا آموزشهای بیشتری را دریافت کنم، راهنمایی که بدون هیچ چشمداشتی میآید خدمت میکند و از زندگی، از تایمی که باید برای زندگی، فرزند، همسر و خانوادهاش بگذارد میگذرد و برای رهجو وقت میگذارد این خیلی ارزشمند است و این تنها عشقی است که در پشت آن خدمت کردن هست که راهنما از خودش گذشته و برای رهجو زمان میگذارد که رهجو به حال خوش برسد.
اما رهجو چگونه میتواند این را جبران کند؟ به نظر من با هیچ هزینه و هیچ کلامی نمیتوان قدردان زحمات یک راهنما بود، شاید خیلی از رهجوها فکر کنند در شعبه یک سؤالی از راهنما پرسیدم و پاسخی را دریافت کردم و رفتم؛ اما راهنما شاید ساعتها، روزها و ماهها با خودش کلنجار برود بابت اینکه آیا دغدغه و مشکل رهجویش برطرف شده است؟ درواقع این دغدغه را تمام راهنماها دارند که با مشکلات رهجو مشکلاتشان بزرگتر میشود و با لبخندها و دلخوشیهای رهجو لبخندها و دلخوشی راهنما بزرگتر میشود، پس من رهجو چگونه میتوانم قدردان باشم؟ زمانی میتوانم قدردان باشم که فرمانبردار و رهجوی خوبی باشم، خدمتگزار خوبی باشم، در حاشیه نباشم و بتوانم آموزشهایی را که میبینم عملی کنم. راهنمای من از اینکه توانسته رهجویی مثل من را پرورش بدهد که توانسته در کنگره قدم مثبتی بردارد و مرزبان، ایجنت و راهنمایان دیگر از این رهجو راضی هستند بسیار راضی و خوشحال است.
پس راهنما بودن در کنگره به این راحتی نیست که در آزمون قبول شوی و با گرفتن شال و با نشستن در لژیون و تعدادی رهجو و آموزش دادن به مقام راهنمایی برسی؛ مراحل خیلی سختی دارد که ازخودگذشتگی یکی از آن مراحل است. صبوری، عشق، عقل و ایمان از مراحل راهنمایی است؛ زمانی که شما وارد مرحله خدمت میشوید خیلی از مسائل و مشکلات بر سر راه ما میآیند و خیلی از نیروهای بازدارنده بر سر راه ما قرار میگیرند تا ما را از آن مسیر برگردانند، شاید برای بعضی از عزیزان پیشآمده که از زمانی که شروع به خدمت کردند مشکلاتی سد راهشان شده؛ اما ایمان به مسیر است که کمک میکند در آن مسیر استوار باشد و بداند که چهکاری باید انجام بدهد.
در خارج از کنگره خیلیها میگویند: زمانی که حقوقی دریافت نمیکنید، چرا ۴ سال از وقت خود را هدر میدهید؛ درحالیکه میتوانید در این ۴ سال سرمایهگذاری کرده و برای خودتان پساندازی داشته باشید؟ اما من راهنما میدانم که چه چیزی پشت این عشق و خدمت عظیم است، همه ما میدانیم کسی که در کنگره خدمت میکند هیچ حقوقی دریافت نمیکند؛ پس چرا میماند و خدمت میکند؟ مطمئناً دریافتهای معنوی او زیادتر از دریافتهای مادی است. افرادی هستند که بعد از بیستوچند سال هنوز در کنار آقای مهندس در حال خدمت کردن میباشند؛ بنابراین جشنهایی که سالیانه برگزار میشود، جشن راهنما، جشن مرزبان و ایجنت، جشن همسفر و جشن دیدهبان برای این است که من بهعنوان رهجو قدردان زحمات راهنمایی باشم که یک سال با تمام وجود، تمام توان و مشکلات زندگی، از لحظاتی که میتوانست در کنار خانواده باشد، گذشت و در کنار من رهجو ماند تا ذرهای از مشکلات من کم شود تا من نیز به آن آرامش دست پیدا کنم.
من رهجو وظیفهدارم در جشن راهنما به بهترین شکل ممکن و بهخوبی از راهنمای خود قدردانی کنم و این تنها با پاکت و با زبان نیست بلکه با خدمت کردن و با عملکرد است. زمانی که راهنما میبیند رهجویش عضو لژیون سردار و حامی مالی شعبه شده است برای راهنما لذتبخش است که رهجویی را پرورش داده که قدردان زحمات کنگره است.
بنابراین یادمان نرود که تمام سال جشن راهنما است، تنها امروز نباشد که قدردانی کنیم. یادمان نرود راهنما برای من چه خدماتی را انجام داده است، حتی اگر راهنمای من در شعبه حضور ندارد، با پیام دادن و تماس گرفتن قدردان زحمات او باشم و به او بگویم که یادم نرفته است که روزی دستم را گرفتی تا من بتوانم روی پاهایم بایستم؛ به همین دلیل از پیشکسوتان دعوت میکنیم که در شعبه حضورداشته باشند و بدانیم که اگر اکنون بر روی این صندلیها نشستهایم و در حال آموزش گرفتن و خدمت کردن هستیم مطمئناً به دلیل زحماتی است که این عزیزان برای ما کشیدند، پس ما باید قدردان این عزیزان باشیم.
آقای مهندس تمام این جشنها را برای این قراردادند تا ما سپاسگزاری و قدردانی را یاد بگیریم و بتوانیم آن را به فرزندانمان آموزش دهیم و کاربردی کنیم. انشاءالله که جشن خوبی را در کنار راهنمایان عزیز داشته باشید. از همینجا دست تکتک این عزیزان را میبوسم و امیدوارم که همیشه تنشان سالم و لبشان خندان باشد.
![](/EditorFiles/Image/IMG_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b4%db%b3%db%b0_%db%b1%db%b6%db%b0%db%b5%db%b0%db%b5.jpg)
در ادامه مراسم تقدیر از راهنمایان گروه خانواده نمایندگی حافظ برگزار شد. بخشی از تصاویر این مراسم تقدیم نگاه شما میگردد:
![](/EditorFiles/Image/IMG_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b4%db%b3%db%b0_%db%b2%db%b3%db%b2%db%b0%db%b0%db%b4.jpg)
![](/EditorFiles/Image/IMG_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b4%db%b3%db%b0_%db%b2%db%b3%db%b1%db%b9%db%b5%db%b6.jpg)
![](/EditorFiles/Image/IMG_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b4%db%b3%db%b0_%db%b2%db%b3%db%b1%db%b9%db%b3%db%b9.jpg)
![](/EditorFiles/Image/IMG_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b4%db%b3%db%b0_%db%b2%db%b3%db%b1%db%b9%db%b4%db%b7.jpg)
![](/EditorFiles/Image/IMG_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b4%db%b3%db%b0_%db%b2%db%b3%db%b1%db%b9%db%b2%db%b9.jpg)
![](/EditorFiles/Image/IMG_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b4%db%b3%db%b0_%db%b2%db%b3%db%b1%db%b9%db%b1%db%b9.jpg)
![](/EditorFiles/Image/IMG_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b4%db%b3%db%b0_%db%b2%db%b3%db%b1%db%b8%db%b5%db%b7.jpg)
![](/EditorFiles/Image/IMG_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b4%db%b3%db%b0_%db%b2%db%b3%db%b1%db%b9%db%b0%db%b9.jpg)
![](/EditorFiles/Image/IMG_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b4%db%b3%db%b0_%db%b2%db%b3%db%b1%db%b8%db%b4%db%b5.jpg)
![](/EditorFiles/Image/IMG_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b4%db%b3%db%b0_%db%b2%db%b3%db%b1%db%b8%db%b3%db%b5.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر اکرم و مسافر مرتضی
تایپ و ویراستار: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون هفتم)
عکس و ارسال: همسفر زینب، مرزبان خبری
همسفران نمایندگی حافظ
- تعداد بازدید از این مطلب :
986