English Version
English

تمام وجود یک راهنما عشق است

تمام وجود یک راهنما عشق است

هفتمین جلسه از دوره اول کارگاه‌های آموزش خصوصی ویژه همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان با استادی ایجنت گروه خانواده همسفر زهرا، نگهبانی همسفر صدیقه و دبیری همسفر افسانه با دستور جلسه «هفته راهنما» روز دوشنبه ۱۰ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

آغاز به سخن که می‌کنیم از لابه‌لای کلمات طنین‌ صدای انبیاء به گوش می‌رسد؛ اعتبار این کلمه‌ها به اندیشه‌ها می‌رسند؛ خزانه‌دارشان لقمان حکیم بود و ما میراث‌دار گنجینه‌های حکمت هستیم. آغاز به سخن که می‌کنید کلمه‌ها به پرواز درمی‌آیند و بالا می‌روند و می‌پیوندند به کانون هرچه کلمه طیبه است. سخن بگویید تا چشم‌ها از خواب ندانستن برخیزند تا قدم‌های خشکیده توانی گیرد تا حرفها و گفته‌ها مهمانمان کنند تا لحظاتی چند.

خدا را سپاس که قسمت شد در این جایگاه قرار بگیرم و در این روز بسیار باشکوه و جشن بسیار زیبا در کنار هم بهترین لحظات را برای راهنمایان عزیز رقم بزنیم. ابتدا هفته راهنما را خدمت بزرگ‌مرد کنگره ۶۰، اندیشمند روش درمانی DST جناب مهندس دژاکام تبریک عرض می‌کنم. خدمت خانواده محترمشان که بسیار برای این حرکت زحمت کشیدند و نتیجه‌اش را ما مرتب به‌چشم می‌بینیم تبریک عرض می‌کنم. تبریک ویژه دارم خدمت تمام راهنمایان در تمام کشور و در تمام شعب به‌خصوص راهنمایان عزیز نمایندگی سهروردی که بسیار دوستشان دارم و می‌بینم که چقدر عاشقانه در این مسیر خدمت می‌کنند.

امروز روز بسیار قشنگی است و همه در کنار هم قرار گرفتیم که این روز را برای راهنمایان به‌یادماندنی کنیم. حیف که نمی‌شد تزئین کنیم، وگرنه تمام شعبه را چلچراغ می‌بستیم. تمام شعبه را با بادکنک‌های نارنجی، سبز، سرمه‌ای و ان‌شاءلله به‌زودی شال تغذیه که نمی‌دانم چه رنگی به آن‌ها اعطا می‌شود برای راهنمایان عزیز آذین می‌بستیم؛ اما باز در قلبمان جشن آذین بسته‌ای می‌گیریم تا راهنمایان بدانند که ما به فکرشان هستیم و تمام کارهایی که انجام می‌دهند برای ما ارزشمند است.

جناب مهندس درمورد راهنما ‌و سیستم راهنمایی در کنگره ۶۰ گفتند که راهنماها بسیار قدرتمند هستند و برای درمان اعتیاد آموزش می‌دهند. کنگره ۶۰ به تمام راهنمایان افتخار می‌کند. تمام حرکت یک راهنما بر مبنای محبت و عشق درونی‌اش است که بدون هیچ جیره و مواجبی خدمت می‌کند و هر هفته دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها لحظه‌شماری می‌کند که ساعت حضور در کنگره برسد و بتواند آن گرمای عشق درونش را به بچه‌ها انتقال بدهد.

هدف از چهار جشنی که ما در کنگره ۶۰ داریم و همه می‌دانند این است که اول به فرد تازه‌وارد آموزش داده شود که وقتی وارد می‌شود بداند چرا این خبرها در کنگره است. چهار جشن در کنگره انجام می‌شود، چون آقای مهندس خودشان می‌فرمایند: «اگر کمک این پیشگامان و افراد کنار من نبود من هیچگاه به نتیجه نمی‌رسیدم.» قسمت دوم آن آموزش سپاسگزاری و قدردانی به هر انسان است که اول سپاسگزاری و قدردانی از خالق خودش است. در روزهای تولد ما می‌بینیم کسانی که در جایگاه‌هایی قرار می‌گیرند خالق خودشان را شاکرند که قیمتشان داده تا در این مکان امن قرار بگیرند.

راهنما را معرفی می‌کنیم؛ راهنما کیست و چه‌کار می‌کند؟ مطمئناً اغلب عزیزان در لژیون‌ها متوجه این موضوع هستند و با تمام مطالب غنی که در سایت می‌خوانند متوجه هستند که راهنما نشان‌دهنده راه است. یک راهنما با حرکت صحیح و درستی که انجام می‌دهد نشان می‌دهد که جسم خودش یا کالبد خودش را با جان (همان صور پنهان انسان که جناب مهندس دژاکام می‌فرمایند: «اگر صور پنهان درمان نشود درمان اعتیاد صورت نمی‌گیرد»)، آشتی داده است و تمام هم‌ّوغمش این است که یک الگو باشد برای آشتی دادن جان و کالبد مسافر و همسفر و چقدر هم موفق بوده‌اند. می‌بینیم که یک رهجو در عرض سه ماه چقدر امید به زندگی پیدا می‌کند و چقدر حالش با قبل از کنگره فرق می‌کند و این بیانگر عملکرد درست راهنمایان است.

آقای مهندس یک جمله خیلی زیبایی می‌گویند: «وقتی فردی عشق را لمس می‌کند به یگانگی و خداشناسی رسیده است» و این مطلب بسیار مهم است. در وادی چهاردهم این مطلب را عنوان می‌شود که: «کثرت یگانگی خداوند در عشقی است که در انسان‌ها متبلور می‌شود و این عشقی است که در جایی به خواب رفته بود و دوباره زنده و بیدار شده است.»

وقتی انسان به خودشناسی و یگانگی خداوند می‌رسد که در وادی چهاردهم قرار بگیرد. در این وادی می‌گوید: «تا از خود نگذری به خدا نمی‌رسی.» راهنما توانسته است عملاً این سیر را انجام بدهد؛ راهنما با شناخت جسمش، کالبدش، صور پنهانی و آن تغییراتی که در درون و بیرون خودش به وجود آورده است توانسته است به خداوند نزدیک‌تر شود. موفقیت یک راهنما در مسیر کنگره در این است که توانسته است نفس خودش را تربیت کند و اندیشه‌های منفی را از خودش بیرون کند. استاد امین می‌گویند: «بزرگ‌ترین قدرت، قدرت ذهن انسان‌ها است.» وقتی یک راهنما بتواند جهان ذهن خودش را به دست بگیرد، اندیشه‌های منفی هم آرام‌آرام از او فاصله می‌گیرند. آقای مهندس می‌گویند: «هیچ‌گاه اندیشه‌های منفی از بین رفتنی نیست، ولی می‌توانید آن‌ها را در دست خود بگیرید و رها کنید.» به همین‌ نسبت وقتی یک راهنما اندیشه‌های مسموم را از خود دور کند می‌تواند متوجه شود که بدی یک شخصی که تازه‌وارد است، یک مسافری که حال خراب است، مال بدی‌اش نیست؛ مال نادانی و جهلش و مال آموزش نگرفتن است. یک راهنما همه همّ‌وغمش این است که بتواند لژیون را با آموزش به‌سمت جلو ببرد. همه ما می‌دانیم که یک راهنما تمام تلاشش این است که لژیون را از درد و رنج کنار بکشد. یک فرد سفر اولی نباید برای اینکه راهنما اجازه نمی‌دهد مسائل زندگی‌اش را در لژیون مطرح کند و حس‌های منفی را انتقال بدهد از لژیون کناره بگیرد؛ این اندیشه یک راهنما است که اجازه ندهد حس‌های منفی آفت لژیون شود.

یکی از مسئولیت‌های راهنما این است که حجاب جهل و ناآگاهی رهجو را با صبر و استقامت و متانتی که دارد آرام‌آرام بردارد و رهجو را در راه رسیدن به سفر دوم و رسیدن به جایگاه راهنمایی آموزش دهد. ما می‌بینیم که وقتی شخص رهایی گرفته و می‌آید اینجا اعلام می‌کند، چقدر چهره و صورتش عوض شده است و راهنما تعریف می‌کند اینی که الآن این‌قدر خوشحال است و حالش خوب است اینطور نبوده است؛ وقتی به اینجا آمده پاشنه کفشش خوابیده بوده، زنجیر در گردنش بوده، مچ‌بند به پاهایش بسته بوده و الان چنین چیزی را به چشممان نمی‌بینیم.

یکی از مسائل مهمی که باعث شده یک راهنما تمام این‌ها را دربرداشته باشد به‌خاطر ابزار و سلاح‌های محکمی است که دارد و در جزوه راهنما و راهنمایی با آن خیلی خوب آشنا شده است. بچه‌هایی که امتحان می‌دهند این‌ها را خوانده‌اند که ابزار و سلاح یک راهنما عشق درونی‌اش است و این پارامتر اول برای حرکت یک راهنما است. معجزه اصلی خلقت هم همان عشق است؛ خداوند عشق را آفرید و جهان خلقت را از نباتات، جمادات، گیاهان، حیوانات و انسان‌ها خلق کرد و ذرات عشق را در تک‌تک این مخلوقات قرار داد.

تمام وجود یک راهنما عشق است. یک جمله از خانم مرجان عزیز یادم هست که گفتند: عشق، خوراک ذرات مثبت وجود انسان است و خیلی کلمه عظیمی است. اگر من می‌خواهم وجودم از منفی‌ها دور شود باید موتور عشق درونم روشن شود و راهنما خیلی هنر دارد که این موتور را دوباره در رهجو روشن کند. چطور روشن می‌کند؟ همسفر را از روبرو کنار می‌آورد تا در کنار مسافر قرار بگیرد. خدا را شکر راهنمایان شال سبز خیلی خوب حرکت می‌کنند؛ صورت‌مسئله اعتیاد را بیان می‌کنند و با آن بیان خوبشان حال مسافر را با تخریب‌های درونی و بیرونی‌اش برای همسفر توضیح می‌دهند و بعد که همسفر وارد لژیون راهنمای شال نارنجی می‌شود کاملاً آگاه است که مسافرش بی‌اراده نیست و این موتور عشق را راهنما روزبه‌روز شعله‌اش را زیاد می‌کند و همسفری که یک روز مرگ مسافرش را می‌خواسته حالا عاشق این مسافر است؛ همه این‌ها به‌خاطر تلاش یک راهنمای قدرتمند است.

پارامتر بعدی یک راهنما که ابزار و سلاح محکمی برایش است عقل است؛ عقل اولین خلقت در جهان هستی است. این عقل است که نبودنش بی‌خردی انسان را و قدرت تشخیص ندادنش را نشان می‌دهد. آقای مهندس می‌گویند: «هر اندازه که در تاریکی پا بگذارید از میزان عقل و دانایی‌تان کاسته می‌شود.» یک راهنمای حاذق و قوی آرام‌آرام با آموزش‌هایی که به رهجو می‌دهد، رهجو را وادار به تجربه می‌کند و رهجو با اینکه گاهی خود فرمانی و نافرمانی می‌کند؛ اما همین تجربه‌های تلخ نافرمانی گوشش را می‌پیچاند و مطیع همین راهنما می‌کند. یک راهنما سعی می‌کند رهجو را به فرمان عقل برساند و این قدرت بسیاری می‌خواهد. به‌خاطر همین است که یک راهنما در کنار رهجو خودش هم آموزش می‌گیرد و میزان عقل و دانایی‌اش را بالا می‌برد. آقای مهندس در سی‌دی «جن درون» می‌فرمایند: «راهنما هم می‌تواند جن درون یک رهجو را پرورش دهد و هم می‌تواند روح درون یک رهجو را پرورش دهد.» وقتی‌که روح درون یک رهجو پرورش پیدا می‌کند راهنما به چشم می‌بیند که این رهجو چقدر آرام شده است و دریافتش از آموزش‌ها بیشتر شده است.

درنهایت یک راهنما توانسته است حوض تیره وجودی خودش را از آب کثیف و لجن‌آلود نجات بدهد. به همین نسبت رهجو بعد از مدتی که در لژیون یک راهنما قرار می‌گیرد هم صفات درونی و هم صفات بیرونی‌اش مثل راهنما می‌شود، حتی تیپ ظاهری و پوشش و نوع آرایشش را به راهنما نزدیک می‌کند. به‌خاطر همین است که یک راهنما حرمت حفظ می‌کند؛ حجابش خیلی قشنگ است؛ متانتش خیلی زیباست و ادب و احترامش مثال زدنی است و به‌خاطر همین راهنما توانسته خیلی موفق عمل کند.

در آخر بسیار سپاسگزارم که بسیار عاشقانه خدمت می‌کنید. اسمتان در آرشیو و لوح هستی ثبت است؛ چراکه آقای مهندس فرمودند: «راهنما، راهنما هست و راهنما خواهد بود.»

مراسم برگزاری جشن راهنما و تقدیر از راهنمایان همسفران سهروردی 

مرزبانان کشیک: مسافر مهدی و همسفر فاطمه 
عکاس خبری: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون یکم)
تایپ: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
ارسال: راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .