English Version
English

جشن تولد اولین سال رهائـی مسافر حسین

جشن تولد اولین سال رهائـی مسافر حسین

هشتمین جلسه از دور بیست و دوم کارگاه های آموزشی کنگره  ۶۰ ویژه مسافران و همسفران شعبه تخت جمشید شیراز ، با استادی مسافر احمد ، نگهبانی مسافر محمد جواد و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من» و  «جشن تولد اولین سال رهایی مسافر حسین»  در روز پنجشنبه  6 اردیبهشت  1403رأس ساعت 16:00 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان احمد هستم یک مسافر
خوشحالم که یک بار دیگر خداوند توفیق داد در جمع پر انرژی و با محبت کنگره ۶۰ حضور داشته باشم .
فرارسیدن جشن هفته راهنما را به تمام صاحبدلان در راس به جناب مهندس استاد راهنمای کنگره و همچنین راهنماهای بخش همسفران و مسافران در تمامی حوزه ها صمیمانه تبریک می‌گویم ، این جشن فرصتی را در اختیار ما می‌گذارد که بتوانیم شکرگزاری و قدردانی را کاربردی نماییم و انشالله برای برگزاری هرچه باشکوه تر شدن جشن همگی تلاش نماییم .
امروز دو دستور جلسه داریم ، وادی دوم و جشن تولد اولین سال رهایی مسافر حسین خدمتگزار سایت شعبه تخت جمشید
تیتر وادی دوم می‌گوید : هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم ، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم . وادی اول تفکر را گذراندیم ، از یک جایی به بعد ممکن است انسان به این موضوع برسد که من واسه چی آفریده شدم ؟!  یعنی وقتی من هدفم را ندانم ، ندانم که واسه چی هستم ، ممکن است من را به ناامیدی بکشاند .

پیام من می‌تواند این باشد که از رحمت خداوند ناامید نشوید ، درست است یک سری‌هامون خراب کردیم ، خسارت زدیم شاید بعضی هامون  زندگی‌هایی را به تباهی کشاندیم ؛ اما ناامید نباید شد به کسی جز خدا هم امید نباید بست و همه امید ما باید به خداوند باشد.
در وادی اشاره می‌شود که خوشحال هستیم که به جنگ نرم خود ادامه می‌دهید ،  این پیام را میدهد که ، همین که هنوز اینجا نشستید ، هنوز عقب نشینی نکردین ، میگوید من خرسند و خوشحالم.
ناامیدی زمانی بروز می‌کند که انسان با تمام وجودش می‌خواهد یک کاری را انجام بدهد ولی نمی‌شود .
می‌رود کمپ ، می‌رود سم زدایی ، می‌رود انواع ترک‌ها را امتحان می‌کند ولی پاسخی نمی‌گیرد ، برای آن خواسته اش هرچی تلاش می‌کند نمی‌شود ، ناامیدی بار غم و اندوه مشکلات است که انسان نمی‌تواند  به دوش بکشد و نه می‌تواند زمین بگذارد  ، نه می‌تواند مصرف کند و  نه می‌تواند دیگر مصرف نکند ، دوست دارد ساعت ۵ در شعبه باشد ولی هم نمی‌تواند بیاید .
انسان ناامیدی همه راه‌ها را می‌رود و به نتیجه نمی‌رسد اینجا باعث تولید غم می‌شود ، مثلث های دانایی و جهالت را داریم ، با این وضعیت ناامیدی میاد و به تجربه انسان حمله می‌کند ، کسی که  تجربه می‌کند و شکست می‌خورد از دید خودش میگه آقا دیگه جواب نمی‌دهد ، دیگر من نمی‌توانم  از این موضوع بیرون بیایم و اصلاً ولش کن. انسانی که وارد ناامیدی می‌شود آرام آرام وارد افسردگی خواهد شد و با اینجور انسان‌ها هم صحبت کنیم می‌بینیم هیچ هدفی هم در زندگیشان ندارند و به این نتیجه میرسند که ولش کن اصلا ...
انسانی که ناامید باشد احساسات در آن یخ می‌زند ، یعنی از انجام کاری لذت نمی‌برد ، اگر می‌بینید از انجام دادن کاری لذت نمی‌برید دارید وارد پروسه ناامیدی می‌شوید. انسان ناامید حرکتی ندارد صبح تا شب در خانه می‌ماند ، حال انجام دادن کاری را ندارد ، فقط از خواب بلند می‌شود چرخی میزند  ، دوباره می‌خوابد دو تا قرص می‌خورد دو تا نخ سیگار می‌کشد دوباره می‌خوابد  و این روند ادامه دارد. انسان ناامید یکسری پیام‌ها از طریق نیروهای منفی برایش ارسال می‌شود ؛ یکی از آنها  که چی هست؟! که چی ولش کن، کارت ساخته است، به درد نمی‌خورد است  ، اگر به انسان ناامید پیشنهاد مسافرت بدهیم می‌گوید برویم که چی بشود ، بهش میگیم برویم استخر می‌گوید بابا ولش کن ، از آن می‌پرسیم غذا خوشمزه بود پاسخ می‌دهد نمی‌دانم ! یعنی احساسات در ناامیدی بسته می‌شود و هیچ حس و هیچ لذتی طرف از زندگی نمی‌برد...

و اما دستور جلسه دوم تولد یک سال رهایی و آزادی مسافر حسین :

حسین خدمتگزار لایق سایت می‌باشد ، حسین از سفر اول شروع به خدمت کردن نمود  در جایگاه‌های جاری شعبه ، مانند مهمان داری ، نگهبان نظم ، میکروفون گردان ، مسئول صوتی و ... در سفر دوم حسین مسئولیت وبلاگ شعبه را بر عهده گرفت و با خلاقیت و ذوق خود یک سال و یک ماه در این جایگاه خوش درخشید و من شاهدش بودم که بارها برای اینکه کار شعبه روی زمین نماند روزها مرخصی می‌گرفت و شب ها تا دیر وقت مطلب بارگزاری می کرد .
همچنین در بازسازی شعبه حضور داشته و دوره دبیری خود را گذرانده است ، و امیدوارم که در ادامه مسیر شال راهنمایی را از دستان پر مهر جناب مهندس دریافت کنند ، در بدو ورود حسین از همه نظر موجه بود ولی از درون داغون بود و با آموزش ها توانست مسیر خود را پیدا کند و به رهایی و حال خوش برسد ...  .
یک نفر که به رهایی می‌رسد یک سیستم همکاری می کند و تلاش می کند تا یک نفر احیا بشود و من که به عنوان راهنما اینجا نشستم به نیابت همه شما است ...

صحبت های مسافر حسین :

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر
در ابتدا خداوند را شاکر و سپاسگذارم ، از اینکه عضوی از کنگره 60 هستم و امروز جشن تولد یک سال رهایی من هست احساس خوبی دارم و بسیار خوشحال هستم.
ازبنیان کنگره جناب مهندس دژاکام که این بستر را فراهم کردند و همچنین از ایجنت محترم شعبه آقای ابراهیم لیراوی و راهنمای عزیز و دوست داشتنی خودم آقای احمد خادمی تشکر و قدردانی می کنم .
امیدوارم که از این به بعد خدمتگزار بهتری برای کنگره باشم و بتوانم دین خودم را ادا کنم.

آروزی مسافر حسین :
انشاالله اینکه  بتوانم از دستان پر مهر جناب مهندس شال خوش رنگ راهنمایی را دریافت کنم و  در شعبه جدید که آن را به زودی می سازیم ، به انسان های دردمند کمک کنم تا  به  رهایی و آزادی برسند.

تایپ: مسافر ابوالفضل لژیون یازدهم
تنظیم و ارسال: مسافر حسین لژیون یازدهم
عکس: مرزبان خبری مسافر حسین
مسافران نمایندگی تخـت جمـشید شــیراز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .