English Version
English

راهنما برایم چون نوری حقیقی تابید و زندگیم را روشن کرد

راهنما برایم چون نوری حقیقی تابید و زندگیم را روشن کرد

دلنوشته همسفر فاطمه:
در روزگاری که مشکلات همچون درختان سر به فلک کشیده بودند.
در دل تاریکی، نوری در دور دست‌ها در میان درختان توجهم را جلب نمود
ولی من خسته بودم و ناامید
ناگهان زمزمه‌ای به گوشم رسید
این نور، نور حقیقت است، امید در من زنده شد. با هر قدم در تاریکی به درختی می‌خوردم؛ آری مشکلات بسیار بود،
خدایا کمکم کن این نور امید آخر است دیگر تاب و توانم تمام است هرچه پیش می‌رفتم نور و امید بیشتر می‌شد.
چند قدمی رفتم گویی که نور سراب است ایستادم
دوباره با دقت تمام نگاهی کردم
ای وای ...‌
مشکلم تنهاییس!
مشکلم ناامیدیس!
گویا مشکلاتم باعث تغییر مسیرم می‌شود
این چنین بی فایده است...
خداوندا کسانی را در پی من روان کن تا بدانم آنچه نمیدانم از هستی و نیستی
خداوندا تاریکی ها را تجربه نموده‌ام مرا با روشنایی‌ها آشنا گردان تا به فرمان عقل نزدیک شوم و به مکانی برسم که از آنجا انشعاب یافته‌ام.
دیگر از این تاریکی‌ها خسته شده بودم
نه راه می‌دانستم، نه کسی را که راه بلد باشد می‌شناختم.
در دل آن تاریکی؛ ناگهان آغوش گرمی را حس کردم
خوش آمدی عزیزم
من اینجا هستم که راهنمای تو باشم برای رسیدن به نور حقیقی
خداوندا سپاسگزارم که همچون راهنمایانی حضور دارند، تا درمانده‌ای مثل من دیگر در این راه رسیدن به نور از برخورد با درختان مشکل زخمی نشویم و به راحتی از کنار آن‌ها گذر کنیم.
هفته راهنما را به بنیان کنگره ۶۰ آقای مهندس حسین دژاکام و به خانواده محترمشان و خانم منصوره عزیزم تبریک می‌گویم 💜💜

تایپ و نگارش: همسفرفاطمه، راهنما همسفر منصوره (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر فاطمه، راهنما همسفر منصوره (لژیو هفتم)
عکس: همسفر پریسا، راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا، راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی صادق قم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .