جلسه اول از دوره پنجم کارگاههای آموزشی مجازی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی شیخبهایی به استادی راهنما همسفر مرجان، با دستور جلسه «هفته راهنما» روز شنبه ۸ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند بزرگ را بسیار شاکرم که توفیق داد بار دیگر با دستور جلسه «هفته راهنما» در این جایگاه قرار بگیرم و در خدمت شما اعضا عشق و محبت کنگره ۶۰ باشم. در ابتدا هفته راهنما را خدمت بزرگ راهنمای کنگره ۶۰ «جناب آقای مهندس»، سرکار خانم آنی بزرگ و خانواده محترم ایشان تبریک و تهنیت عرض مینمایم. این هفته را خدمت تکتک راهنمایان شعبه شیخبهایی تبریک عرض میکنم و بابت تمام خدماتی که این عزیزان برای بهبودی حال افراد و رسیدن آنها به رهایی انجام میدهند، سپاسگزارم. این هفته مخصوص راهنمایانی است که روزی با حال خراب وارد کنگره شدند؛ مثل همه اعضا اذن ورودشان به کنگره صادر شد، آمدند و در مسیر کنگره و آموزشها قرار گرفتند، تلاش و حرکت کردند و با تغییراتی که در خود ایجاد کردند، بعد از طی مراحل آزمون راهنمایی و گرفتن شال در جایگاه راهنما قرار گرفتند و تبدیل به چراغ راهی شدند برای آیندگانی که برای درمان و رهایی به کنگره میآیند.
انسان در هر جایگاهی که قرار دارد نیاز به رب و یا مربی دارد؛ در کنگره هم برای رسیدن به حال خوش به آموزش از طریق یک «راهنما» نیاز است؛ حتی جناب مهندس که اکنون راهنمای همه ما هستند و به ما آموزش میدهند خود اساتیدی داشتند و روزی بهعنوان شاگرد در محضر این اساتید آموزش گرفتهاند؛ به قول استاد سردار که در کتاب ۶۰ درجه زیر صفر میفرمایند: «برای آموزش و خدمت قدم به حیات نهادهایم؛ ابتدا آموزش و سپس خدمت درست انجام دهیم»؛ همه راهنماها با جانودل، بدون هیچ مزد و منتی از وقت و جان و مال خود میگذرند، میآیند و میروند تا آموزشهای نابی را که گرفتهاند به دیگر افراد انتقال دهند؛ اما چیزی که مهم است، هر فردی که در جایگاه راهنما میگیرد روزی مصرفکننده مواد مخدر بوده است و یا بهعنوان همسفر به کنگره آمده و حرکت خود را آغاز نموده است؛ با گذشتن از سفر اول، گرفتن گل رهایی و بعد از آن در سفر دوم با آموزشهای جهانبینی، به رشد و دانایی رسیده و بعد از طی مراحل آزمون راهنمایی توانسته است در این جایگاه باشد. موضوع بعدی این است که راهنما تا حدودی توانسته است به وادی عشق و محبت برسد و این عشق را با خدمت کردن نشان دهد، عاشق کمک به همنوعان خود، عاشق رها شدن افراد دیگر، عاشق مصرفکنندگان، عاشق پیر و جوان و کودکان، عاشق بیماران، عاشق هستی و درنهایت عاشق خداوند است.
برای راهنما فرقی نمیکند فردی که در مقابل او قرار دارد از چه قوم و ملیتی، با چه دین و مذهبی، با چه رنگ پوستی و در چه جایگاه اجتماعی قرار دارد؛ تلاش میکند، آموزشها را با عشق و با تمام وجود خود به دیگران انتقال دهد تا طعم شیرین رهایی که خود چشیده است را به رهجویان خود نشان دهد. راهنما، تلاش میکند تا بهشتی که خود دیده است را به رهجویان نشان دهد و آنها را از جهنم و تاریکیها نجات دهد تا آن افراد هم حس ناب رهایی را درک کنند؛ راهنما مثلثی را سرلوحه زندگی و آموزش خود قرار میدهد که از «عشق، ایمان و عقل» نشأت میگیرد و عاشقانه خدمت میکند؛ اما از دیدگاه افراد بیرون از کنگره، راهنمایی که در حال خدمت بدون هیچ مزد و پاداشی است، دیوانهای بیش نیست، برای آنها باورش سخت است که مگر میشود ساعتها، روزها، ماهها و سالها زمان بگذارند، برای خدمتی که دریافت مالی به همراه آن نباشد، شاید باور کردن این حرکت، کار هرکسی نباشد؛ مگر معنای آن بداند که آن چیست؛ اما از دیدگاه اعضای کنگره، این یک عمل عاشقانه و عاقلانه است و همه ما میدانیم که از راه معنویات به مادیات خواهیم رسید. راهنمایان کنگره با به تعادل رساندن جسم، روان و ارتقاء جهانبینی، سلاح مجهز و محکمی را برای خود درست کردهاند که ایمانشان را قوی کرده و علم و دانش اعتیاد را با عقل، پردازش میکنند و عاشق خدمت بلاعوض و کمک به رهایی دیگران هستند؛ تمام حرکت و حرف این عزیزان تأثیرگذار است. راهنما سعی میکند درست تفکر کند، تصمیم بگیرد و از طریق قلب و حس خود با رهجو ارتباط برقرار کند و این جز رسیدن به عشق و محبت واقعی نیست؛ پس دروازه ورود به رحمت خداوند، قلب انسانها، موجودات و کل هستی است.
در پایان کلام آرزو میکنم هر کس خواسته قلبی و عشق به خدمت دارد در این جایگاه قرار بگیرد، کسی که باوجود مشکلاتی که دارد، تلاش میکند از تختهسنگها و قلوهسنگها عبور کند، از مشکلات نمیهراسد، از آنها درس میگیرد و مشکلات را لعنت خداوند نمیداند. درس بزرگی که من برای رسیدن به جایگاه راهنمایی گرفتم، در اوج بیماری فرزندم با وضعیت بدی که داشتم، راهنمای من فرمودند: برای اینکه به آرامش برسی و بتوانی از پس مشکلات خود برآیی باید، حرکت کنی و راهنما شوی، در سختترین شرایط با عزم راسخ و تلاشهای شبانهروزی خود در این جایگاه قرار گرفتم و به یک آرامش نسبی رسیدم؛ جایگاه راهنمایی برای من سرتاسر آموزش داشت.
امیدوارم عزیزانی که به جایگاه راهنمایی میرسند، نه برای فخرفروشی، نه برای اینکه در بین بقیه اعضا کنگره بزرگ دیده شوند بلکه فقط و فقط برای عمل سالم و عدالت خدمت کنند چراکه آقای مهندس میفرمایند: «درخت هرچه پربارتر باشد سربهزیرتر خواهد بود و زمانی که بزرگ شد سر از باغ بیرون میبرد و دیده میشود.» جایگاه راهنمایی، جایگاه والایی است و بر همه ما واجب و ضروری است که به بهترین شکل ممکن از راهنمایان خود بابت تمامی زحماتشان سپاسگزاری و قدردانی کنیم و بدانیم، هر کس بهاندازه دلهایی که آرام میکند آرام میشود پس؛
تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمیباشد
برای به دست آوردن دلها باید زحمت زیادی کشید و زمان زیادی لازم است؛ اما برای شکستن دلی نه هنر لازم است و نه زحمت؛ بلکه در کمترین زمان از چشم دیگران میافتیم.
رابط خبری: همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر مرجان (لژیون بیستویکم)
عکاس: همسفر لیلا، مرزبان خبری
ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر مینا خدمتگزار سایت
همسفران شعبه شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
535